@article { author = {Dehghan, Masoud and Vahabian, Behnaz}, title = {A Look at Literature from a Linguistic Standpoint into Poems of Shamloo and Bahar}, journal = {Journal of Poetry Studies (boostan Adab)}, volume = {12}, number = {2}, pages = {84-117}, year = {2020}, publisher = {Shiraz University}, issn = {2008-8183}, eissn = {2980-7751}, doi = {10.22099/jba.2019.31867.3250}, abstract = {  Abstract The purpose of this study was to study and read the metaphors used in the poems of Shamloo and Bahar from a linguistic standpoint. They are contemporary poets, the former composing Sepid Poems (literally meaning white, a kind of free verse) and the latter, classical ones.  Data analysis has been carried out based on the Cognitive approach and in particular on the Fauconnier and Turner's Conceptual Blending Theory (henceforth CBT model) (1994, 1998, 2002) which aims to provide a general cognitive model for meaning-construction and creativity. In this theory, not only is metaphor used in the two domains of source and target, but also refers to the third domain in the emergence of the audience's mental conceptualization, which is obtained from the mapping of the two domains of source and target. The present study is a qualitative–descriptive– analytical research in which due to space limitations imposed by the journal policy, the authors, employing the CBT model,  have randomly examined metaphors used in the poems of Shamloo and Bahar. The findings have showed that the metaphors and combinations used in this collection of poems through blending, composition and completion have created new spaces. That is, in addition to the two domains of source and target, another emerging space has been created in such a way that Shamloo and Bahar in their poems have gone beyond the concept of the Conceptual Metaphor Theory (henceforth CMT model)proposed by Lakoff and Johnson (1980) and have used the CBT model. The findings indicate that the metaphors used in these poems are of the double-scope network type. Studies have shown that Bahar and Shamloo have used the metaphor of despair and the metaphor of hope in their poems, respectively.      }, keywords = {Key Words: cognitive linguistics,CBT model,source and target domains,Shamloo,bahar}, title_fa = {نگاهی به ادبیات از دیدگاه زبان شناسی}, abstract_fa = {هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی و خوانش استعاره­های به­کار­رفته از دیدگاه زبان‌شناسی در اشعار شاملو­ و بهار­، شعرای معاصر، بوده که یکی شعر نو و دیگری شعر سنتی دارد. همچنین تحلیل و خوانش داده­ها براساس رویکرد شناختی و به­طورویژه، انگاره­ی نظریه­ی آمیختگی مفهومی (انگاره­ی نام) فوکونیه و ترنر (2002،1998،1994) انجام گرفته که هدف آن، فراهم­سازی یک الگوی شناختی عام، برای معناسازی و پیدایش مفاهیم نو است. انگاره­ی نام، مفهوم­سازی یک حوزه براساس حوزه­ی دیگر نیست که یک­سویه و جهت­دار باشد؛ بلکه به فضای آمیخته­ی نوبنیاد چهارمی که در پدیدآمدن آن؛ مفهومی­سازی ذهنی مخاطب که از نگاشت و تناظر عناصر در فضاهای درون­داد 1 و 2 به دست آمده است، اشاره دارد. ماهیت انجام این پژوهشِ کیفی، توصیفی-تحلیلی بوده که به دلیل محدودیتِ حجم مقاله، نگارندگان به­گونه­ای تصادفی به بررسی برخی استعاره­ها با استفاده از انگاره­ی نام در اشعار شاملو و بهار پرداخته­اند. نتایج نشان داد که استعاره­ها و ترکیب­های به­کار­رفته در این مجموعه­ی اشعار، با استفاده از فرایندهای ترکیب، بسط و تکمیل، فضاهای نوبنیادی را به­وجودآورده است؛ یعنی با فرافکنی عناصر متناظر در هر دو فضای درون­داد، فضای آمیخته­ی نوبنیادی ساخته شده است؛ بنابراین، یافته­ها نشان داد که شاملو و بهار در اشعار خود، از انگاره­ی استعاره­ی مفهومی (انگاره­ی اسم) لیکاف و جانسون (1980) فراتر رفته و از انگاره­ی نام بهره گرفته­اند. یافته­ها حاکی از آن است که استعاره­های به­کار­رفته در این اشعار، از نوع شبکه­ی دو­ساحتی هستند. به­عبارتی، فضای آمیخته­ی نوبنیاد، متعلق به عناصر متناظر و متفاوت در هر دو فضای درون­داد است. در پایان، بررسی­ها نشان داد که بهار در اشعارش از استعاره­ی «یأس و ناامیدی» و در مقابل شاملو از استعاره­ی «امید» استفاده کرده است. واژه­های کلیدی: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی و خوانش استعاره­های به­کار­رفته از دیدگاه زبان‌شناسی در اشعار شاملو­ و بهار­، شعرای معاصر، بوده که یکی شعر نو و دیگری شعر سنتی دارد. همچنین تحلیل و خوانش داده­ها براساس رویکرد شناختی و به­طورویژه، انگاره­ی نظریه­ی آمیختگی مفهومی (انگاره­ی نام) فوکونیه و ترنر (2002،1998،1994) انجام گرفته که هدف آن، فراهم­سازی یک الگوی شناختی عام، برای معناسازی و پیدایش مفاهیم نو است. انگاره­ی نام، مفهوم­سازی یک حوزه براساس حوزه­ی دیگر نیست که یک­سویه و جهت­دار باشد؛ بلکه به فضای آمیخته­ی نوبنیاد چهارمی که در پدیدآمدن آن؛ مفهومی­سازی ذهنی مخاطب که از نگاشت و تناظر عناصر در فضاهای درون­داد 1 و 2 به دست آمده است، اشاره دارد. ماهیت انجام این پژوهشِ کیفی، توصیفی-تحلیلی بوده که به دلیل محدودیتِ حجم مقاله، نگارندگان به­گونه­ای تصادفی به بررسی برخی استعاره­ها با استفاده از انگاره­ی نام در اشعار شاملو و بهار پرداخته­اند. نتایج نشان داد که استعاره­ها و ترکیب­های به­کار­رفته در این مجموعه­ی اشعار، با استفاده از فرایندهای ترکیب، بسط و تکمیل، فضاهای نوبنیادی را به­وجودآورده است؛ یعنی با فرافکنی عناصر متناظر در هر دو فضای درون­داد، فضای آمیخته­ی نوبنیادی ساخته شده است؛ بنابراین، یافته­ها نشان داد که شاملو و بهار در اشعار خود، از انگاره­ی استعاره­ی مفهومی (انگاره­ی اسم) لیکاف و جانسون (1980) فراتر رفته و از انگاره­ی نام بهره گرفته­اند. یافته­ها حاکی از آن است که استعاره­های به­کار­رفته در این اشعار، از نوع شبکه­ی دو­ساحتی هستند. به­عبارتی، فضای آمیخته­ی نوبنیاد، متعلق به عناصر متناظر و متفاوت در هر دو فضای درون­داد است. در پایان، بررسی­ها نشان داد که بهار در اشعارش از استعاره­ی «یأس و ناامیدی» و در مقابل شاملو از استعاره­ی «امید» استفاده کرده است. واژه­های کلیدی:  }, keywords_fa = {انگاره­ ی نام,زبان­شناسی شناختی­,فضای آمیخته}, url = {https://jba.shirazu.ac.ir/article_5305.html}, eprint = {https://jba.shirazu.ac.ir/article_5305_a771e088363fdbe082fc6ec61579bb90.pdf} }