%0 Journal Article %T استعاره زدایی از واژه آسمان در اشعار کلاسیک فارسی %J شعر پژوهی(بوستان ادب) %I معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز %Z 2008-8183 %A رضائی, مهدی %A خاتمی, سید هاشم %D 2016 %\ 11/21/2016 %V 8 %N 3 %P 71-94 %! استعاره زدایی از واژه آسمان در اشعار کلاسیک فارسی %K آسمان %K اساطیر %K استعاره‌زدایی %K شعر %R 10.22099/jba.2016.3536 %X در زبان فارسی و اشعار کلاسیک درباره آسمان و تأثیر آن‌ بر انسان‌ها مطالب متنوعی مشاهده می شود. معمولا هنگام شرح و توضیح این اشعار به آرایه استعاره یا مجاز متوسل شده و اغلب آسمان، استعاره یا مجاز از خداوند، قضا و قدر و... دانسته می‌شود. با نگاهی به پیشینه اعتقادی و اسطوره‌ای مشخص می‌شود، آنچه در زبان موجود است و به تبع آن در بسیاری از اشعار راه یافته است، نه تنها مجاز یا استعاره نیست؛ بلکه باورهایی استوار در فرهنگ گذشتگان اعم از ایرانی و غیرایرانی است که همانند دیگر عناصر دینی و باوری بر محمل زبان به اشعار و زبان کنونی فارسی راه یافته است. این پژوهش سعی دارد تا به ریشه‌یابی آسمان و باورهای پیرامون آن براساس متون کهن ایرانی و اساطیر و باورهای ملت‌های دیگر بپردازد و شواهد کاربردی آن باورها را در زبان فارسی با استناد به مثال‌های شعری تبیین نماید. به دلیل گستردگی ادبیات فارسی، دیوان چهار شاعر پارسی زبان سده پنجم؛ عنصری، منوچهری، ناصرخسرو و مسعودسعد به عنوان ملاک در نظر گرفته می‌شود. پس از بررسی کاربردهای مختلف آسمان در این اشعار و مقایسه آن با اساطیر و باورهای متقدم بر آن‌ها مشخص می‌شود که همه کاربردهای آسمان در آن‌ها دارای زمینه‌های اعتقادی بوده که به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه در زبان این شاعران منعکس گشته است. %U https://jba.shirazu.ac.ir/article_3536_99dece57934a5c1801fca4ee276b9e61.pdf