ORIGINAL_ARTICLE
دگردیسی خون به مار در گرشاسب نامه
روایات اساطیری همواره با اشارتها و دلالتهایی رمزگونه و نمادین با اموری شگفت همراهند و این شگفتیها در منطق اسطوره، چیزی جز باورها، امیال و آرزوهای دیرین انسانهایی کهن برای رهایی از ابهامات و پیچیدگیهای هستی نبوده است؛ یکی از این امور شگفتیزا، دگردیسی موجودات و پدیدهها به یکدیگر است که خود حاصل خلاقیتهایی کهن و نشانگر تجلّیات گوناگون روانی، اجتماعی، زبانی، زمانی و مکانی انسانها در دورههای باستانی است. این دگردیسیها گاهی در متون حماسی جلوههایی خاص به خود میگیرند. در «گرشاسبنامه»ی اسدی طوسی نیز یکی از این دگردیسیها، پیدایی «مار» از «خون» آدمیان در روایت «بنای سیستان» است. این جستار بر آن شده است تا با استناد به پارهای از قراین و شواهد و تحلیل آنها، رازوارگی این شگفتی را بازنماید؛ تلاشی که میتواند آفرینش «مار» از «خون» را با برخورداری از مفاهیمی تمثیلی و گاه پارادوکسگونه همچون بقا، اقتدار، حیات، استحکام و نیز، دژمنشیهای سالارمدارانه تبیین کند. انعکاس این پدیده در گرشاسبنامهی اسدی طوسی گواهی بر اصالت و قدمت این منظومهی عظیم حماسی است و خود مجملی است از تفصیلهای رازناک در اساطیر کهن ایرانی.
https://jba.shirazu.ac.ir/article_542_e80d5c92697376a72235cb5128f4df97.pdf
2013-08-23
1
15
10.22099/jba.2013.542
بنای سیستان
خون
دگردیسی
گرشاسبنامه
مار
نصراله
امامی
nasemami@yahoo.com
1
دانشگاه شهید چمران اهواز
LEAD_AUTHOR
محمدرضا
صالحی
2
دانشگاه شهید چمران اهواز
AUTHOR
نوشین
مالگرد
3
دانشگاه شهید چمران اهواز
AUTHOR
قرآن کریم. (1382). ترجمهی مهدی الهی قمشهای، قم: مؤسسهی الهادی.
1
آیدنلو، سجاد. (1382). پهلواننامهی گرشاسب. تهران: اهـل قلم.
2
اسدی طوسی، علی بن احمد. (1376). گرشاسبنامه. به اهتمام حبیب یغمایی، تهران: دنیای کتاب.
3
بوکور، مونیک دو. (1373). رمزهای زنده جان. ترجمهی جلال ستاری، تهران: مرکز.
4
بهار، مهرداد. (1375). پژوهشی در اساطیر ایران. تهران: آگـه.
5
بهار، مهرداد. (1376). از اسطوره تا تاریخ. گردآورنده ابوالقاسم اسماعیلپور، تهران: چشمه.
6
پورداوود، ابراهیم. (1347). یشتها. تهران: طهوری.
7
تاریخ سیستان. (1314). به تصحیح محمدتقی بهار، تهران: زوار.
8
تفضلی، احمد. (1354). مینوی خرد. تهران: بنـیاد فـرهنگ ایران.
9
خالقی مطلق، جلال. (1362). «گردشی در گرشاسبنامه (1)». ایراننامه، سال2، شمارهی3، صص 388-423.
10
دادگی، فرنبغ. (1385). بندهش. گزارش مهرداد بهار، تهران: توس.
11
رستگار فسایی، منصور. (1379). اژدها در اساطیر. تهران: تـوس.
12
رستگار فسایی، منصور. (1388). پیکرگردانی در اساطیر. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
13
ژیران، ف. (1375). فرهنگ اساطیر یونان. ترجمهی ابوالقاسم اسماعیلپور، تهران:فکر روز.
14
شمیسا، سیروس. (1380). انواع ادبی. تهران: فردوس.
15
طبری، محمد بن جریر.(1352). تاریخ طبری. ج1، ترجمهی ابوالقاسم پاینده، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
16
فردوسی، ابوالقاسم. (1379). شاهنامه. به کوشش سعید حمیدیان، تهران: قطره.
17
فریزر، جیمز جورج. (1388). شاخهی زرین. ترجمهی کاظم فیروزمند، تهران: آگه.
18
قریب، مهدی. (1351). «اسطورهی کهن گرشاسب در منظومهی حماسی گرشاسبنامه». سیمرغ، شمارهی 1، انتشارات بنیاد شاهنامهی فردوسی، صص64-82.
19
معین، محمد. (1338). مزدیسنا و ادب فارسی. تهران: دانشـگاه تـهران.
20
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی جنبه های حماسی در شعر نیما
داستانها و اشعار مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و بزرگیها و افتخارات قومی را در تعریفی سنتی، حماسه میگویند. اما این تعریف در دورهی معاصر تطور یافته و بهویژه در شعر، بسیار متفاوت و گستردهتر شدهاست؛ زیرا با ایجاد دگرگونیهای نوین در عرصهی جوامع بشری و تحتتاثیر قرارگرفتن تدریجی جوامع سنتی، تحولی در نوع نگرش به همهی مقولات زندگی بشری ایجاد شده و مبانی ادبیات حماسی نیز مانند سایر مقولههای علوم انسانی نیاز به بازشناسی و بازتعریف پیدا کردهاست. نوشتار حاضر بر اساس چنین دیدگاهی سعی دارد جنبههای مختلف این دگرگونی مفهوم حماسه را در شعر نیمایوشیج، نشان دهد. برای رسیدن به این مقصود ابتدا به روند تطور تعریف سنتی حماسه تا دورهی معاصر اشاره میشود و سپس نمودهای حماسی در شعرهای نیمایوشیج بررسی میگردد. برای انجام اینکار، شعرهای حماسی نیمایوشیج به طور کلی به دو دسته تقسیم شدهاند: دستهی اول شعرهایی هستند که نیما درآن به پیکارها و حماسههای مردمی ملل مختلف از گذشته تا امروز پرداختهاست؛ دستهی دوم، شامل اشعاریست که در آنها دستکم سه مقولهی جداگانهی حماسهی محلی، حماسهی دینی و حماسهی درونی را میتوان تشخیص داد. نیمایوشیج این سه نوع شعر را به ترتیب در شعرهای «پیدار و چوپان»، «دانیال» و «خانهی سریویلی» بازسرایی کردهاست. نتایج این بررسی نشان میدهد که با وجود اینکه در جوهر شعر و حتی در زبان نیما میتوان روح و مضامین و رویکرد حماسی را مشاهده کرد، در اندیشه و شعر وی تعریفی تازه از حماسه و قهرمانان حماسی پدید آمده که آشکارا نشان و تاثیر اندیشه و ادبیات عصر نوین جهان و تجربیات زندگی شخصی و اجتماعی شاعر را میتوان دید.
https://jba.shirazu.ac.ir/article_485_115fd9bdb256e8b32bf2e07bb709dab8.pdf
2013-08-23
17
38
10.22099/jba.2013.485
حماسه
شعر اجتماعی
شعر نو فارسی
نقد شعر
محمدرضا
امینی
mza130@gmail.com
1
دانشگاه شیراز
AUTHOR
کاظم
رحیمی نژاد
2
دانشگاه شیراز
LEAD_AUTHOR
کتاب مقدس. (1981). چاپ عکسی از چاپ 1904. انجمن پخش کتب مقدسه در میان ملل.
1
اخوان ثالث، مهدی. (1371). صدای حیرت بیدار. تهران: زمستان.
2
اسحاقیان، جواد. (1383). کلیدر، رمان حماسه و عشق. تهران: گل آذین.
3
انزابینژاد، رضا. (1380). «صبغهی حماسی در شعر معاصرفارسی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه، صص26-31.
4
براهنی، رضا. (1371). طلا در مس. تهران: ناشر نویسنده.
5
پرستش، شهرام. (1378). «سریویلی و جستوجوی تباه ارزشهای متعالی«. شعر، سال 7، شمارهی 26، صص62-67.
6
پورنامداریان، تقی.(1384). «نگاهی انتقادی به جریانشناسیهای شعر معاصر ایران». فصلنامهی علمی- پژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا (س)، شمارهی 56و57، صص1-18.
7
جورکش، شاپور. (1383). بوطیقای شعر نو. نگاهی دیگر به نظریه و شعر نیمایوشیج. تهران: ققنوس.
8
دامادی، سیدمحمد. (1383). «تحلیل انتقادی از شعر و شاعری در دورهی معاصر». نامهی انجمن، شمارهی 15، صص 5- 22.
9
شالیان، ژرار. (1377). گنجینهی حماسههای جهان. ترجمهی علیاصغر سعیدی، تهران: چشمه.
10
صفا، ذبیحالله. (1352). حماسهسرایی در ایران. تهران: امیرکبیر.
11
غفاریان صرافیان، منصور. (1376). حماسه در ادبیات معاصر فارسی. پایاننامهی کارشناسی ارشد دانشگاه فردوسی مشهد.
12
فلکی، محمود. (1373). نگاهی به نیما. تهران: مروارید.
13
لقمان، مسعود. «رنجهای نیما، مایهی اصلی اشعار اوست»
14
http://iranshahr.org/?p=1357
15
مختاری، محمد. (1372). انسان در شعر معاصر. تهران: توس.
16
یوشیج، نیما. (1364). مجموعه آثار نیما یوشیج دفتر اول شعر. تدوین سیروس طاهباز، تهران: نشر ناشر.
17
یوشیج، نیما. (1368). نامهها. تدوین سیروس طاهباز، تهران: دفترهای زمانه.
18
ORIGINAL_ARTICLE
نقد و بررسی داستان فرود سیاوش بر اساس رویکرد ساخت شکنی
ژاک دریدا (Derrida, Jacques) با بنیان­گذاردن رویکرد ساخت­شکنی، هرگونه قطعیت معنا را رد کرد. دریدا معتقد بود که باید در رویارویی با هر متن، آنچه را تاکنون آشکار دانسته­ایم، کنار نهاد و با شکستن آگاهانه­ی شالوده­ی متن، امکان بروز معناهای دیگرگونه را فراهم کرد. در داستان فرود، ظاهر امر از این قرار است که بر خلاف توصیه­های مکرر کیخسرو مبنی بر نرفتن از راه کلات و درگیر نشدن با فرود، توس خودسرانه از راه کلات می­رود و فرود را می­کشد. در این جستار، با تحلیل داستان فرود بر مبنای نقد ساخت­شکنی، کوشش شده که قرائتی دیگر از این داستان پیش روی خواننده قرار گیرد؛ به این ترتیب که با توجه به نشانه­های درون­متنی در شاهنامه، چنین به نظر می­رسد که برخلاف ظاهر این داستان، کیخسرو، به فرود به چشم یک رقیب سرسخت می­نگریسته؛ کسی که پور ارشد سیاوش بوده و بالتبع نسبت به تصدی مسند قدرت، اگر بیشتر از کیخسرو سزاوار نباشد، کمتر از او هم نبوده است؛ از این رو کیخسرو که از جانب فرود، احساس خطر میکرده، با طراحی دسیسه­ای در پشت پرده با رجال حکومتی، در پی نابودی برادر خود برآمده است. او به بهانه­ی انتقام از افراسیاب، سپاهی را به سپه­سالاری توس، روانه­ی مقر فرود میکند تا بزرگ­ترین رقیبش در سلطنت را از میان بردارد. سپس برای فریب اذهان عمومی، چندی توس را در بند می­کند و بعد او را آزاد می­گرداند و به این ترتیب، موفق می­شود بدون برانگیختن کوچکترین سوء­ظنی، بزرگترین رقیبش در سلطنت را از میان بردارد.
https://jba.shirazu.ac.ir/article_543_e774307baf3e4b4d1ae836bd0c341dd2.pdf
2013-08-23
39
60
10.22099/jba.2013.543
ساختشکنی
ژاک دریدا
کیخسرو
فرود
محمود
رضایی دشت ارژنه
mrezaei@shirazu.ac.ir
1
دانشگاه شهید چمران اهواز
LEAD_AUTHOR
آلن، کلیفورد. (1366). پیشگامان روان پزشکی. ترجمهی اسماعیل سعادت، تهران: علمی- فرهنگی.
1
احمدی، بابک. (1380). ساختار و تأویل متن. تهران: مرکز.
2
پورداوود، ابراهیم. (1377). یشتها. تهران: اساطیر.
3
دهقانیان، جواد. (1389). «نگاهی تازه به داستان کی­کاووس بر اساس نظریهی ساختارشکنی». تاریخ ادبیات، سال 3، شمارهی 65، صص 101-118.
4
شمیسا، سیروس. (1388). نقد ادبی. تهران: میترا.
5
فتوحی رودمعجنی، محمود. (1387). «ساخت­شکنی بلاغی، نقش صناعات ادبی در شکست و واسازی متن». نقد ادبی، سال 1، شمارهی 3، صص109-135.
6
فردوسی، ابوالقاسم. (1373). شاهنامه. به کوشش دکتر سعید حمیدیان، بر اساس چاپ مسکو، تهران: قطره.
7
فروید، زیگموند. (1373). «داستایوسکی و پدرکشی». ترجمهی حسین پاینده، ارغنون، سال 1، صص253-271.
8
قاسمیپور، قدرت. (1388). «نقیضه در گستره­ی نظریههای ادبی معاصر». نقد ادبی، سال 2، شمارهی 6، صص127-147.
9
گورین، ویلفرد. ال و همکاران. (1373).راهنمای رویکرد های نقد ادبی. ترجمهی زهرا میهنخواه، تهران: اطلاعات.
10
نوریس، کریستوفر. (1385). شالوده­شکنی. ترجمهی پیام یزدان­جو، تهران: مرکز.
11
Derrida, Jacques. (1979). of grammatology, trans. Gayatri Spivak, Balttimore: Johns Hopkins University Press.
12
Heidegger, M. (1971). On the way to language. New York: trans P.D. Hertz.
13
Abrams, M.H. (1993). Glossary of Literary Terms. Harcourt: Ithaca.
14
Culler, Jonathan. (1989). On Deconstruction. London: Rutledge.
15
ORIGINAL_ARTICLE
پیوند «زلف» و «دل» و کارکردهای هنری آن در دیوان حافظ
در میان آفرینندگان آثار ادبی، خواجه شمس­الدین محمد حافظ شیرازی، جایگاه ویژهای دارد. این تمایز و برجستگی در گرو عوامل متعددی است از جمله اینکه حافظ در پدیدآوردن آثارش، شگردهای هنری فراوانی را بهکاربسته که بسیاری از آن­ها به رفتار و کارکرد وی با زبان و شیوه­ی واژه­گزینی و واژه­چینی او بر روی زنجیره­ی سخن مربوط است. حافظ­پژوهان بسیاری تمام تلاش خود را به کار بسته­اند تا خود را در جهان ذهن و زبان حافظ وارد کنند؛ اگرچه بسیاری از این تلاش­ها، به نتایج ارزشمندی دست یافته اما هنوز «ماجرای پایانناپذیر حافظ» در آغاز راه است و هر روز شاهد تلاش­های پی­گیر در شرح، تفسیر و گره­گشایی از منظورهای خواجهی شیراز و به ویژه کشف رمز و راز ظرافت­های کلام وی هستیم و هرکس از زاویهای دیگر به آثار وی می­نگرد. توانمندی حافظ در فراخوانی و احضار واژگان بر روی زنجیره­ی گفتار و نیروی تداعی­گری ذهنی وی، بر کسی پوشیده نیست. در این مقاله برای نشان دادن گوشه­ای از این توانمندی­ها، کارکرد و پیوند هنری دو واژه یا اصطلاح «دل» و «زلف» در غزلیات حافظ بررسی شده­است. در دیوان حافظ این دو واژه در حدود 78 مرتبه (در واحد بیت) با هم و مرتبط با یکدیگر به کار رفته­اند که در هر بار با تصویر و تعبیری متفاوت روبرو می­شویم. دراین مقاله این کارکردهای هنری در 22 دسته تقسیم شده که بررسی و تحلیل آنها از اهداف اصلی این مقاله است.
https://jba.shirazu.ac.ir/article_545_759914adea442bc469c595d5c63f450c.pdf
2013-08-23
61
82
10.22099/jba.2013.545
حافظ
تداعی یا فراخوانی واژگان و معانی
دل
زلف
شیوهی تعابیر و تصاویر هنری
اکبر
صیادکوه
ak_sayad@yahoo.com
1
دانشگاه شیراز
LEAD_AUTHOR
علی
رحمانیان
2
دانشگاه شیراز
AUTHOR
پایمرد، منصور. (1384). «دل مرکز معنایی شعر حافظ». مجله­ی حافظ پژوهشی، دفتر هشتم، به کوشش جلیل سازگارنژاد، صص53-74.
1
حافظ، خواجه شمس­الدین محمد. (1368). دیوان. تصحیح محمد قزوینی و قاسم غنی، تهران: اساطیر.
2
حافظ، خواجه شمس­الدین محمد. (1374). دیوان. به کوشش خلیل خطیب رهبر، تهران: صفیعلیشاه.
3
حسن­لی، کاووس. (1383). «زلف تابدار حافظ (به­گزینی­های حافظ در پیوند با زلف)». مجله­ی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تربیت معلم، سال 12، شماره­ی 45-46، صص 114-136.
4
خرمشاهی، بهاءالدین. (1361). ذهن و زبان حافظ. تهران: نشر نو .
5
خرمشاهی، بهاءالدین. (1367). حافظ­نامه. تهران: علمی و فرهنگی و سروش.
6
ذوالریاستین، صدرا. (1384). «نظری و گذری به حضور ساقی در شعر حافظ». ساده­ی بسیار نقش، به­کوشش کاووس حسن­لی، علمی و فرهنگی، صص 150-175.
7
رامی، شرف­الدین حسن بن محمد. (1386). فرهنگ اصطلاحات عرفانی. شامل یک فرهنگ اصطلاحات عرفانی و کتاب انیس العشاق شرف­الدین رامی، به کوشش منوچهر دانش پژوه، تهران: فرزان.
8
رجایی، محمدخلیل. (1359). معالم­البلاغه. شیراز: دانشگاه شیراز.
9
سجادی، سیدجعفر. (1386).فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی. تهران: طهوری.
10
سلاجقه، پروین. (1389). نقد نوین در حوزه­ی شعر. تهران: مروارید.
11
شبانی، عزیز. (1384). «بنیاد بر کرشمه­ی جادو». ساده­ی بسیار نقش، به­کوشش کاووس حسن­لی، علمی و فرهنگی، صص 26-42.
12
شفیعی کدکنی، محمدرضا. (1380). صور خیال در شعر فارسی. تهران: آگه.
13
علی­پور، مصطفی. (1378). ساختار زبان شعر امروز. تهران: فردوس.
14
فیض، ملامحسن. (1354). رساله­ی مشواق (در بیان بعض اصطلاحات اهل عرفان). با تصحیح و مقابله­ی حامد ربانی، تهران: کتابخانه­ی علمیه­ی حامدی.
15
کزازی، میرجلال الدین. (1374). زیباییشناسی سخن پارسی. ج2، معانی. تهران: مرکز.
16
لاهیجی، شمس­الدین محمد. (1385). مفاتیح­الاعجاز فی شرح گلشن راز. تهران: زوّار.
17
محبتی، مهدی. (1386). بدیع نو. تهران: سخن.
18
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی انواع مکاشفات عرفانی در مثنوی معنوی
مسألهی کشف و شهود یکی از مسایلی است که عرفانهای تمام ملل حول آن میچرخند. بهطورکلی مکاشفات عرفانی در مثنوی معنوی را میتوان به دو دستهی کشفهای صوری و کشفهای معنوی تقسیم نمود و هر کدام از آن ها نیز انواعی دارد. این مکاشفات صوری و معنوی در برخی جهات با نظریهی و. ت. استیس (W. T. Stace) در مورد مکاشفات، قابل انطباق است. در این پژوهش نیز مکاشفات مثنوی معنوی بر حسب احوال آفاقی (صوری) و انفسی (معنوی) مورد بررسی قرار گرفته و سپس به تشریح ویژگیهای مشترک آن ها از جمله عینیت، احساس ثقه، احساس شادی و ... پرداخته شده است. البته در برخی از این موارد استیس به خطا رفته و یا برخی از ویژگیهای مکاشفات اسلامی قابل تطبیق با نظریهی او نیستند. علاوه بر این، ویژگیهای اختصاصی حالات آفاقی و انفسی بررسی شده است و در نهایت به این نتیجه رسیدهایم رسیدهرم که مکاشفات مثنوی علاوه بر مطابقت با برخی از الگوهای عرفان غربی، در نوع خود بینظیر هستند و از جهاتی بر عرفان غربی نیز برتری دارند.
https://jba.shirazu.ac.ir/article_596_4538d05fa405cb61b4223c4445e7842c.pdf
2013-08-23
83
102
10.22099/jba.2013.596
واژههای کلیدی: کشف
شهود
کشف صوری
کشف معنوی
مولانا
مثنوی معنوی
نجمه
طاهری ماه زمینی
1
دانشگاه شهید باهنر کرمان
LEAD_AUTHOR
احمد
امیری خراسانی
2
دانشگاه شهید باهنر کرمان
AUTHOR
قرآن کریم. (1391). ترجمهی حسین انصاریان، قم: آیین دانش.
1
آملی، سیدحیدر. (1368). جامعالاسرار و منبعالانوار. تهران: علمی و فرهنگی و انجمن ایرانشناسی فرانسه.
2
ابن عربی، محیالدین. (بیتا). الفتوحات المکیه. بیروت: دار صادر.
3
استیس، والتر ترنس. (1375). عرفان و فلسفه. ترجمهی بهاءالدین خرمشاهی، تهران: سروش.
4
استیس، والتر ترنس. (1388). زمان و سرمدیت. ترجمهی احمدرضا جلیلی، قم: عدالت.
5
اشجع، منصوره. (1388). «مکاشفه عرفانی». فصلنامهی تخصصی عرفان، سال 5، شماره 20، صص 123-152.
6
ایزوتسو، توشیهیکو. (1383). تحلیلی از وحدت وجود در آفرینش وجود و زمان. ترجمهی مهدی سررشته داری، تهران: مهراندیش.
7
تهانوی، محمد اعلی بن علی. (1862 ). کشاف اصطلاحات الفنون. بیجا: کلکته.
8
حسینزاده، محمد. (1379). مبانی معرفت دینی. قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
9
خمینی، روحالله. (بی تا ). مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه. تهران: آثار امام.
10
خوارزمی، حسین بن حسن. (1375). شرح فصوص. تهران: مولی.
11
راسل، برتراند. (1353). علم و مذهب. ترجمهی رضا مشایخی، تهران: کتابفروشی دهخدا.
12
روزبهان بقلی، شیرازی. (1385) شرح شطحیات. به تصحیح و مقدمهی هانری کوربن، تهران: طهوری.
13
سراج طوسی، ابونصر. (بیتا). اللمع. تصحیح نیکلسون، تهران: جهان.
14
ستاری، جلال. (1386). مدخلی بر رمزشناسی عرفانی. تهران: مرکز.
15
شیروانی، علی. (1382). «چیستی و انواع تجربهی عرفانی از نگاه ابن عربی». قبسات، شمارهی 26، صص32-56.
16
فعالی، محمدتقی. (1381). «زبان عرفان». نشریه قبسات، شمارهی 24، صص49-63.
17
قونوی، صدرالدین. (1371 ). فکوک. ترجمهی خواجوی، تهران: مولا.
18
قیصری، محمد داوود. (1375). شرح فصوص الحکم. تصحیح جلالالدین آشتیانی، تهران: علمی و فرهنگی.
19
قیصری، محمدداوود. (1381). رسایل. تحقیق سیدجلال الدین آشتیانی، تهران: موسسه پژوهشی حکمت و فلسفهی ایران.
20
کاشانی، عزالدین محمدبن علی. (1367). مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه. تصحیح استاد همایی، تهران: هما.
21
کبیر، یحیی. (1388). «نقد نظریه متناقضنمایی تجارب عرفانی استیس در عرفان اسلامی با تاکید بر آرای ابن عربی». نامه حکمت، سال 7، شمارهی 2، صص96-121.
22
مسعودی فرد، جلیل. (1378). «معرفت شهودی در مثنوی مولوی». مجلهی دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد، شمارهی 1و2، سال 33، صص 348-357.
23
مولوی، جلالالدین محمد. (1382). مثنوی معنوی. به اهتمام توفیق هـ. سبحانی، تهران: روزنه.
24
نویا، پل. (1373). تفسیر قرآنی و زبان عرفانی. ترجمهی اسماعیل سعادت، تهران: دانشگاهی.
25
نوین، حسین. (1389). « نظریة شعور و جاودانگی هستی در اندیشهی عرفانی مولوی». پژوهش زبان و ادبیات فارسی، شمارهی 17، صص59-77.
26
Davis. Caroline Franks. (1989). The Evidential Force of Religious Experience. New York: Oxford University Press.
27
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی گونههای فخر در دیوان طالب آملی
مفاخره که از فروع نوع ادبی حماسه به حساب میآید، یکی از بنمایههای مضمونی شعر فارسی، بلکه ادبیات جهان به شمار میرود. البته در این میان برخی شاعران به فراوانی از آن سود میبرند که طالب آملی یکی از این چهرههاست. طالب آملی با نازش به خود و شیفتگی به شعر خویش، در خودستایی و برتریجویی مبالغه کرده است. در این مقاله، گونههای مختلف فخر طالب در بیش از ده تقسیم بررسی و دلایل مفاخرهی شاعر نیز به تمامی بیان شده است و این نکته چشمانداز تازهای برای این مقاله رقم زده است. همچنین سخن در «ضد فخر یا واسوخت از فخر» مبحث جدیدی است که در مقالهی حاضر و با توجه به شواهد متعدد آن در شعر طالب آملی، مورد توجه قرار گرفته است. سخنستایی و فخر به فضایل اخلاقی، از برترین مفاخرات طالب آملی است.
https://jba.shirazu.ac.ir/article_486_3324edbebc31205cf85e304c75212199.pdf
2013-08-23
103
130
10.22099/jba.2013.486
طالب آملی
مفاخره
انواع ادبی
گونههای فخر
غلامرضا
کافی
1
دانشگاه شیراز
LEAD_AUTHOR
ادوارد براون، گرانویل. (1364). تاریخ ادبیات ایران. ترجمهی رشید یاسمی، تهران: بنیاد کتاب.
1
الفاخوری، حنا. (1381). تاریخ ادبیات زبان عربی. تهران: توس.
2
الفاخوری، حنا. (بیتا). الفخر و الحماسه. قاهره: دارالمعارف مصر.
3
امیری خراسانی، احمد. (1383). مفاخره در شعر فارسی. ج1، تهران: دارالهدی.
4
تجلیل، جلیل. (1368). نقشبند سخن. تهران: اشراقیه.
5
شجاعی، محمدصادق. (1387). نظریهی نیازهای معنوی. قم: جامعه المصطفی العالمیه.
6
شعارینژاد، علیاکبر. (1370). روانشناسی عمومی. ج1، تهران: توس.
7
شمیسا، سیروس. (1387). انواع ادبی. تهران: میترا.
8
صائب تبریزی، محمدعلی. (1333). کلیات. به کوشش و مقدمهی امیری فیروزکوهی، تهران: خیام.
9
صائب تبریزی، محمدعلی. (1372). دیوان. به اهتمام جهانگیر منصور، تهران: نگاه.
10
طالب آملی، محمد. (1347). کلیات اشعار طالب آملی. به اهتمام طاهری شهاب، تهران: سنایی.
11
قنبری، محمدرضا. (1383). زندگی و شعر طالب آملی. تهران: زوار.
12
گودرزی، فرامرز. (1382). زندگینامه و کارنامهی ادبی طالب. تهران: وزارت ارشاد.
13
کافی، غلامرضا. (1381). دستی بر آتش یا شناخت شعر جنگ. شیراز: نوید.
14
منوچهری دامغانی. (1375). دیوان. به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران: زوار.
15
مؤتمن، زینالعابدین. (1364). شعر و ادب فارسی. تهران: زرین.
16
نصرآبادی، محمدطاهر. (1378). تذکرهالشعراء. ج1، به تصحیح محسن ناجی نصرآبادی، تهران: اساطیر.
17
نیکداراصل، محمدحسین. (1389). «بررسی گونههای فخر در دیوان حافظ». بوستان ادب، دورهی 2، شمارهی 3، صص223-248.
18
ORIGINAL_ARTICLE
گفتن ناگفتنیها مشکل است(بررسی ناگفته های مولوی در مثنوی معنوی)
با آن­که مثنوی معنوی یکی از جامع­ترین و بزرگ­ترین آثار عرفانی ادبیات فارسی محسوب می­شود، سراینده آن آشکارا بیان می­کند که از گفتن برخی مطالب و آموزه­های عرفانی سر باز زده­است. هدف این مقاله بررسی این ناگفتههای مولوی در مثنوی است. مطالعهی حاضر با بهره­گیری از شیوه­های علمی، نخست بر اساس «نظریهی ارتباط» یاکوبسن به چگونگی انتقال پیام و نحوهی برقراری ارتباط فرستنده و گیرنده پرداخته­است. سپس دلایل و عواملی که موجب اختلال در انتقال پیام و ناگفته ماندن برخی سخنان در مثنوی شده و سراینده آنها را نیمه گفته، بازنهاده­است، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است و در نهایت به این نتیجه دست یافته که نارسایی و نقص در هر یک از عناصر ششگانهی ارتباط، موجب اختلال در پیامرسانی و انتقال مفاهیم از گوینده به مخاطب شده است.
https://jba.shirazu.ac.ir/article_584_b5acfec5079773e4794ec407bbc7aabb.pdf
2013-08-23
131
150
10.22099/jba.2013.584
واژههای کلیدی: ارتباط کلامی
مثنوی معنوی
مولوی
ناگفتهها
یاکوبسن
جلیل
مشیدی
jmoshayedi12@yahoo.com
1
دانشگاه اراک
AUTHOR
یداله
رحیمی
2
دانشگاه اراک
LEAD_AUTHOR
احمدی، بابک. (1378). ساختار و تاویل متن. تهران: مرکز.
1
انوشه، حسن. (1381). فرهنگنامه ادبی فارسی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
2
برکو، ری و دیگران. (1382). مدیریت ارتباطات. ترجمهی سیدمحمد اعرابی و داود ایزدی، تهران: دفتر نشر پژوهشهای فرهنگی.
3
پورنامداریان، تقی. (1380). در سایه آفتاب. تهران: سخن.
4
جعفری، محمدتقی. (1376). عوامل جذابیت در سخنان جلالالدین محمد مولوی. تبریز: دانشگاه تبریز.
5
چناری، عبدالامیر. (1377). متناقضنمایی در شعر فارسی. تهران: فرزان.
6
رشیدپور، ابراهیم. (1348). وسایل ارتباط جمعی و رشد ملی. تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی.
7
زرینکوب، عبدالحسین. (1372). سرّ نی. تهران: علمی.
8
ساروخانی، باقر. (1384). جامعهشناسی ارتباطات. تهران: اطلاعات.
9
علوی­مقدم، مهیار. (1381). نظریههای نقد ادبی معاصر. تهران: سمت.
10
فالر، راجر و یاکوبسن، رومن. (1369). زبانشناسی و نقد ادبی. تهران: نشر نی.
11
فروزانفر، بدیعالزمان. (1367). شرح مثنوی شریف (سه جلد در یک مجلد). تهران: زوار.
12
معتمدنژاد، کاظم. (1355). وسایل ارتباط جمعی. تهران: دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی.
13
مولوی، جلالالدین. (1384). مثنوی معنوی. توضیح و تحلیل محمد استعلامی، تهران: سخن.
14
نبی­لو، علی­رضا. (1387). «بررسی دیدگاه­های زبانی و ادبی سنایی در چهارچوب نظریهی یاکوبسن». فصلنامهی پژوهشهای ادبی، سال6، شمارهی 22، صص155-177.
15
نبی­لو، علی­رضا. (1389). «بررسی دیدگاه­های زبانی و ادبی سنایی در چهارچوب نظریهی یاکوبسن». فصلنامهی پژوهشهای ادبی، سال7، شمارهی 27، صص121-150.
16
همایی، جلال الدین. (1373). تفسیر مثنوی مولوی (داستان قلعه ذاتالصور). تهران: هما.
17
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل شخصیت در داستان رستم و سهراب
نقد روانکاوی، از نقدهای مهمی است که در بررسی متون ادبی از آن بهره گرفته می­شود. در این مقاله براساس این نقد، به تحلیل شخصیت سهراب، رستم و کاووس در داستان «رستم و سهراب» پرداخته شده است. ابتدا شخصیت سهراب بر اساس تیپ شخصیتی «پرشور»، واکاوی و ارایه شد. باتوجه به ویژگی­های مشترک بین سهراب و این تیپ شخصیتی، از جمله: قدرت­طلبی، شجاعت، اهمیت دادن به اهداف خود، روابط عاشقانه، لذت بردن از درگیر شدن در جنگ قدرت و جدی بودن، بیان گردید که شخصیت سهراب جزو شخصیت­های پرشور است و رفتار او با توجه به این تیپ شخصیتی، تحلیل شد. در ادامه، دیدگاه فروید دربارهی شخصیت و ساختار آن یعنی نهاد، خود و فراخود، بیان شد و سهراب، رستم و کاووس نمادی از آن سه جزو شخصیت دانسته شدند. در این تحلیل، تعارض بین سهراب، کاووس و رستم به تعارض بین نهاد، فراخود و خود، تعبیر شده است.
https://jba.shirazu.ac.ir/article_597_a714a8604321884ecccd1e5447211e60.pdf
2013-08-23
151
176
10.22099/jba.2013.597
واژههای کلیدی: خود و فراخود
داستان
شخصیتهای پرشور
نهاد
نقد روانکاوی
سیدکاظم
موسوی
1
دانشگاه شهرکرد
AUTHOR
جهانگیر
صفری
2
دانشگاه شهرکرد
AUTHOR
ابراهیم
ظاهری
3
دانشگاه شهرکرد
LEAD_AUTHOR
مظفر، احمدی. (1384). پیدا و پنهان، تحلیلی روانشناختی بر داستان رستم و سهراب. اصفهان: مهرافروز.
1
اخوت، احمد. (1371). دستور زبان داستان. اصفهان: فردا.
2
اقبالی، ابراهیم و همکاران. (1386). «تحلیل داستان سیاوش بر پایهی نظریات یونگ». پژوهش زبان و ادبیات فارسی، سال4، شمارهی 8، صص69-85.
3
اولدهام، جان و موریس، لوئیز. (1385). چهرهی جدید شخصیت. ترجمه و تلخیص مهدی قراچهداغی، تهران: علمی.
4
امامی، نصرالله. (1378). مبانی و روشهای نقد ادبی. تهران: دیبا.
5
پاینده، حسین. (1381). «بیگانه آشنا روانکاوی و نقد ادبی». کتاب ماه ادبیات و فلسفه، شمارهی 59، صص26-37.
6
پروین، لارنس و دیگران. (1381). شخصیت. ترجمهی محمدجعفر جوادی و پروین کدیور، تهران: آییژ.
7
تایسن، لوئیس. (1387). نظریههای نقد ادبی معاصر. ترجمهی مازیار حسینزاده و دیگران، تهران: نگاه امروز.
8
حنیف، محمد. (1389). قابلیتهای نمایشی شاهنامه. تهران: روش.
9
دارابی، جعفر. (1388). نظریههای روانشناسی شخصیت: رویکردی مقایسهای. تهران: روش.
10
دوستخواه، جلیل. (1353). «رستم و سهراب فاجعهی برخورد آرمان و عاطفه». فرهنگ و زندگی. شمارهی 28، صص159- 167.
11
ذوالفقاری، محسن. (1381). از زهره تا بامداد خمار: شیوههای نقد ادبی در ایران (نقد نظری و نقد عملی). اراک: دانشگاه اراک.
12
راس، آلن. (1375). روانشناسی شخصیت (نظریهها و فرایندها).ترجمهی سیاوش جمالفر، تهران: روان.
13
رحیمی، مصطفی. (1376). تراژدی قدرت در شاهنامه. تهران: نیلوفر.
14
زرینکوب، عبدالحسین. (1374). آشنایی با نقد ادبی. تهران: سخن.
15
سیاسی، علیاکبر. (1356). روانشناسی شخصیت. تهران: سیمرغ.
16
شاملو، سعید. (1388). مکتبها و نظریهها در روانشناسی شخصیت. تهران: رشد.
17
شعارینژاد، علیاکبر. (1354). روانشناسی عمومی. تهران: دانشگاه سپاهیان انقلاب ایران.
18
شولتز، دوان­پی ­و شولتز، سیدنی الن. (1389). نظریه­های شخصیت. ترجمهی یحیی سیدمحمدی، تهران: ویراش.
19
صفا، ذبیح­الله. (1384). حماسهسرایی در ایران. تهران: امیرکبیر.
20
صناعی، محمود. (1348). «فردوسی استاد تراژدی». یغما، شمارهی 4، صص 149-186.
21
علیپور، احمد و همکاران. (1386). روانشناسی عمومی. تهران: دانشگاه پیام نور.
22
فردوسی، ابوالقاسم. (1384). شاهنامه. به کوشش سعید حمیدیان، جلد1، تهران: قطره.
23
فروید، آنا. (1382). من و سازکارهای دفاعی. ترجمهی محمد علیخواه، تهران: مرکز.
24
قریب، مهدی. (1369). «غمنامهی رستم و سهراب». چیستا، شمارهی74 و 75، صص496-514.
25
کریمی، یوسف. (1384). روانشناسی شخصیت. تهران: دانشگاه پیام نور.
26
گنجی، حمزه. (1378). روانشناسی عمومی. تهران: بعثت.
27
محمدی، علی. (1389). مولوی و اسرار خاموشی. تهران: سخن.
28
مرتضوی، منوچهر. (1369). فردوسی و شاهنامه. تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات ادبی.
29
نسفی، عزالدین. (1381). زبده الحقایق. تصحیح حقوردی ناصری، تهران: طهوری.
30
هافمن، کارل و همکاران. (1379). روانشناسی عمومی. ترجمهی سیامک نقشبندی و دیگران، تهران: ارسباران.
31
یاحقی، محمدجعفر. (1366). «بیگانگی و یگانگی در داستان رستم و سهراب». کیهان فرهنگی، شمارهی 44، صص29-30.
32
یونسی، ابراهیم. (1369). هنر داستان نویسی. تهران: نگاه.
33