منوچهر آتشی با گذر از سنت نیمایی و روی آوردن به تجربههای مدرن، نام خود را در شمار یکی از شاعران نوگرای معاصر فارسی ثبت کرده است؛ این در حالی است که بررسی اشعار وی نشان میدهد که در برخی اشعار روایی- تاریخی او بهویژه در آخرین مجموعه شعری که پس از مرگ وی به چاپ رسید (بازگشت به درون سنگ، 1386)، به دنیای پسامدرن نیز گام نهاده و در پی خلق روایتهایی به شیوهی فراداستان تاریخنگارانه برآمده است. در این مقاله ضمن نشان دادن گسترهی تاریخ در اشعار آتشی، با استفاده از آرای برخی نظریهپردازان پسامدرن تاریخ از جمله لیندا هاچن، برایان مک هیل و هایدن وایت، ویژگیهای فراداستان تاریخنگارانه مطرح و سپس یازده شعر از اشعار مجموعهی »بازگشت به درون سنگ» بر اساس پنج شاخصهی فراداستان تاریخنگارانه بررسی و تحلیل شد. این شاخصهها عبارتند از: زمانپریشی (نابهنگامگرایی)، نقد خردگرایی، انکار غایتمداری تاریخ، به چالش کشیدن حقایق تاریخی، طنز و آیرونی. نتیجهی به دست آمده، مؤید رویکرد پسامدرن آتشی و تلاش او برای آفرینش فراداستان تاریخی در حوزهی شعر است.