معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
1
2013
05
22
بررسی عناصر مدرنیسم در شعر ققنوس
1
28
FA
سعید
حسام پور
دانشگاه شیراز
shessampour@yahoo.com
سیدفرشید
سادات شریفی
دانشگاه شیراز
10.22099/jba.2013.1543
مقالهی حاضر میکوشد با بازخوانیِ «محتوا» و «صورت» در شعر «ققنوس» نیما، وجوهِ «مدرن» بودن را در آن واکاود و نشان دهد که اگر ققنوس «سرآغاز شعرِ مدرنِ فارسی» قلمداد میشود، این «مدرن بودن» در کدام وجوهِ این اثر و چگونه خودنمایی میکند. برای رسیدن به هدف یادشده، نخست ویژگیهای «پارادایم»های «پیشامدرن» و «مدرن» به شکلی گذرا و فشرده از منابع استخراج و ذکر گردیده و پس از آن، آرایِ منتقدان دربارهی شعر «ققنوس»، با آن مطابقت داده میشود و در صورت یافتن جنبههای مشترک میان این دو نظرگاه (ویژگیهای اصلی و حدّاقّلی شعر و ادب مدرن و محوریترین ویژگیهای ققنوس) و همسویی آنها کوشش میشود جنبههای مدرنیستی شعر ققنوس، بازخوانی و بررسی و تحلیل شود. یافتههای پژوهش نشان داد شعر ققنوس هم از جنبههای صوری به سوی مدرنیسم حرکت کرده است که تغییر و آزادسازیِ قالب و واکاویِ نمودهای چندمعنایی در این بخش، نقش ویژهای داشته است و هم از جنبهی محتوایی، این حرکت دیده میشود؛ چون یکی از ویژگیهای مهم مدرنیسم، نشاندادن مصادیق و اهمیّتِ ویژهی تنهایی است. «گونهشناسی» تنهاییهای ققنوس، نشان میدهد اصلیترین تنهاییِ مطرحشده در شعر، تنهایی وجودی و باطنی از نوع «درکناشدگی» است که با نگاه و خصلتِ پیامبرگونهی نیمای نوپرداز، تناسبی تام دارد و با تنهایی مطرح در شعرهای قبل بهویژه «افسانه» که بیشتر رنگ و بوی «جداماندگی» یا «غربت» دارد، بهطور کلی متفاوت است.
شعر نو فارسی,شعر مدرن,مدرنیسم,ققنوس,نیما یوشیج
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1543.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1543_613e93041d99b7192ba0ae20d86a97b2.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
1
2013
05
22
مقایسهی تطبیقی مقدمات قصاید خاقانی و متنبی
29
52
FA
زهرا
ریاحی زمین
دانشگاه شیراز
riahizamin@gmail.com
سید فضل اله
میرقادری
دانشگاه شیراز
احمدنور
وحیدی
دانشگاه شیراز
10.22099/jba.2013.1544
از آنجا که مقدمات قصاید عربی در نقد قدما از اهمیت خاصی برخوردار بوده و بزرگانی چون ابن رشیق قیروانی، ابوهلال عسکری، ابن اثیر، ثعالبی و...به نقد این قسمت از قصاید، اهتمام ویژهای داشتهاند، ضروری مینماید در ادبیات فارسی نیز مقدمات قصاید شاعران بررسی شود. در این مقاله مقدمات قصاید خاقانی و متنبی بررسی شده است. روش تحقیق، به شیوهی توصیفی- تحلیلی و حجم نمونه، کل قصاید دیوان خاقانی و متنبی است. با مطالعه و بررسی مقدمات قصاید دیوان این دو شاعر، مضامینی که در آغاز آنها آمده، استخراج گردیده و با هم مقایسهی شدهاند. از مقایسه مقدمات قصاید این دو شاعر،چند نکته مستفاد میشود: 1. اهتمام متنبی به مقدمات قصاید خود بیشتر از خاقانی است؛ 2. مقدمات قصاید این دو شاعر بیشتر تقلید و تتبعی از قدما است؛ با این حال، از زیبایی خاصی برخوردارند؛ 3. مقدمات طللی، تغزلی، وصف فراق و شکوا از بیشترین بسامد در دیوان متنبی برخوردار است؛ 4. در دیوان خاقانی، مقدمهی وصف، حکمت و توحید و مقدمه شکوا و گلایه بسامد بیشتری دارد.
خاقانی,متنبی,مقدمات قصاید,تطبیق,تغزل,شکوی حکمت
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1544.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1544_f69d967650bbc46983d0689d849e288d.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
1
2013
05
22
نقد و بررسی بیتی از حافظ: «رندان پارسا» یا «پیران پارسا»؟
53
68
FA
عبدالرضا
سعیدی
دانشگاه آزاد لامرد
reza.saeedi76@yahoo.com
10.22099/jba.2013.1545
وجود اختلاف در نسخه­های یک اثر ادبی که در قرن­های گذشته نگاشته شده، امری ناگزیر است که برای متخصصان و ادیبان تازگی ندارد. علت این اختلاف ضبط­ها، می­تواند ناخوانا بودن دست­نوشته، کهنگی و پاک­شدگی خطوط، دست­کاری ناسخان بنا به ذوق خویش و یا مواردی دیگر باشد. دیوان حافظ نیز از این امر مستثنی نیست. هدف این مقاله، بررسی بیتی از حافظ است که در تصحیح­های مختلف، متفاوت ضبط شده و شارحان نیز بنا به اختلاف موجود، معنی­های گوناگونی برای آن بیان کرده­اند. <br /><br /><br /><br /><br /><br /> خوبان پارسی­گو بخشندگان عمرند <br /><br /><br />ساقی بده بشارت، رندان پارسا را <br /><br /><br /><br /><br /><br /> در برخی چاپ­های دیوان حافظ، ترکیب «رندان پارسا­»، به صورت «پیران پارسا­» ضبط شده و شارحان نیز به تبع مصححان، هر کدام ضبطی را اساس کار قرار داده و بیت را معنی کرده­اند. نگارنده در این مقاله، این بیت را در محور افقی و بر اساس آرایه­های ادبی و تناسب با دیگر اجزای بیت و نیز در محور عمودی و ارتباط آن با کلیت غزل مورد بررسی قرار داده و نشان داده است که ضبط «پیران پارسا» نسبت به «رندان پارسا» ترجیح دارد؛ همچنین با تحلیل و بررسی تصحیحهای مختلف دیوان و شرح­های نوشته­شده بر آن، کوشیده است، صورت صحیح بیت را باز نماید و معنی درست و دقیقی از آن ارائه کند.
پیران,رندان,پارسا,تصحیح,دیوان حافظ,استعارهی تهکمیه
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1545.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1545_99aa964416a696484fe90ef8be30ecde.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
1
2013
05
22
بررسی مقایسهای آرای بهار و نیما یوشیج دربارهی شعر و شاعری
69
86
FA
علی
صباغی
دانشگاه اراک
a-sabaghi@araku.ac.ir
حسن
حیدری
دانشگاه اراک
10.22099/jba.2013.1546
انقلاب مشروطه یکی از مهم­ترین عوامل تحوّل در حوزهی سیاست، اجتماع، فرهنگ و ادبیات در عصر حاضر به شمار می­رود. از نتایج مهم این نهضت، تفکیک و تقسیم جامعهی ایران به دو دورهی سنتی و مدرن است؛ این تقسیم­بندی در ادب مشروطه و معاصر نمود تام و تمام داشته است. از جمله نتایج برخورد سنت و مدرنیسم در عرصهی شعر فارسی پیدایی شیوهی جدیدی موسوم به شعر نیمایی است که همگام با شعر کلاسیک تا امروز جریان دارد. این جستار بررسی و مقایسهی آرای دو شاعر هم­دوره، ملک الشعراء بهار به عنوان آخرین نمایندهی برجستهی شعر کلاسیک و نیما یوشیج به عنوان نخستین چهرهی شاخص شعر مدرن دربارهی شعر و شاعری است و از جمله اهداف آن نشان دادن کشمکش بر سر سنّت و تجدّد در حوزهی شعر و شاعری ـ که به تبع فضای کلی جامعه پدید آمده بود- است. فرضیهی پژوهش حاضر شناخت میزان تأثیرپذیری بهار و نیما از سنت و مدرنیسم است. نتیجه­ای که پس از دستیابی به نقاط اشتراک و افتراق آرای بهار و نیما به دست آمده، نشان می­دهد که تکیهی زیاد بهار به سنّت سبب شده است که وی نوجویی را منحصر به محتوای تازه دانسته، نسبت به عناصر ساختاری شعر نگاهی سنّتی و محافظه­کارانه داشته باشد؛ اما نیما به سبب آشنایی با ادبیات و مکتب­های ادبی غربی و احساس ضرورت نوجویی در شعر فارسی به مرور از سنّت شعر فارسی فاصله گرفته، به نوآوری همه­جانبه در حوزهی عناصر ساختاری شعر روی آورده است.
تعریف شعر,عناصر شعر,ملک الشعراء بهار,نیما یوشیج
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1546.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1546_163caa8bfc45bf60df42685ff01f1ff7.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
1
2013
05
22
نقش سعدی در نامآوری شیراز
87
112
FA
محمدحسین
کرمی
0000-0001-5560-8070
دانشگاه شیراز
mohamadhkarami@gmail.com
10.22099/jba.2013.1547
با آنکه نام شیراز به عنوان یکی از شهرهای مهم ایران از سدههای گذشته در بسیاری از متون تاریخی و ادبی مختلف آمده است، اما تا پیش از ظهور شیخ اجل سعدی، ترجیح چندانی بر سایر شهرهای ایران ندارد و همانند شهرهایی چون تبریز و طوس و یزد و اصفهان و بخاراست. اما از زمانی که سعدی در قرن هفتم به قدم از شیراز میرود و به سر بازمیگردد و خاک شیراز و آب رکنآباد دست از دامنش برنمیدارند و خوشی و تفرّج نوروز شیراز را در شعر خود یادآور میشود، چشمان شاعران و شعرخوانان تمام قلمرو پهناور زبان فارسی، از کنارههای رود سند و فرارود گرفته تا کنارههای دریای مدیترانه و سیاه و در حقیقت چشم تمام دنیای اسلامی به سوی شیراز خیره میگردد، بطوریکه در این گستره کمتر شاعری توانست شعری بگوید و سعدی و شیراز را در نظر نداشته باشد! از همین روزگار است که نام شیراز مانند یک اصطلاح ادبی وارد حوزهی شعر میشود و شهر شیراز به عنوان سرزمین شعر و ادب شهرهی آفاق میگردد و آنچه را وابستگی و نسبتی با شیراز داشت مانند شعر سعدی، زیبا، جذاب و چشمنواز جلوه میکند. شهر شیراز زیباتر میشود، مردمانش زیبا و مهماننواز میشوند، خاک شیراز گلپرور و آب و هوایش همطراز بهشت میشود و ... و شاعرانی که در شهرهای دیگر زادهاند آرزو میکنند که کاش شیرازی بودند. با این توضیحات جایگاه شیراز را در شعر و ادب فارسی به دو دورهی شیراز پیش از ظهور سعدی و پس از او تقسیم کرده و با اسناد و شواهد مورد بررسی قرار دادهایم.
آوازهی شیراز,رکناباد,سعدی,سدهی هفتم
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1547.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1547_45f7fdb77a36af691625b9160468a1bf.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
1
2013
05
22
خـاقـانی شـروانی و بیـتالمقــدس
113
138
FA
سعید
مهدوی فر
دانشگاه ایلام
s.mahdavifar@yahoo.com
10.22099/jba.2013.1548
خاقانی-همچنان که خود میگوید- در سخنپروری، طریق غریبی دارد. او از نخستین شاعران پارسی است که رفتار هنری ویژه و سازمانمندی را در پیش گرفته و سخنش از بوطیقای مشخصی پیروی میکند. برجستهترین شاخصِ سطح فکری طریق غریب او، استفادهی گسترده از یک پشتوانهی فرهنگی سترگ است. خاقانی با بهرهگیری از این پشتوانه به عنوان مادهی خام، دست به خلق مضامین، تصاویر و تعابیر دیگرگون و بدیعی میزند تا سخن را از دام ابتذال و تکرار برهاند. بخشی از این پشتوانه، آگاهیهای شاعر از سرزمینها و منسوبات و متعلقات آن است. سرزمین بیتالمقدس به عنوان یکی از بلاد مبارک در آیین اسلام و همچنین در کیش یهودی و ترسایی جاذبهی برجستهای برای سخنور داشته به گونهای که وی بسیار مشتاق به دیدن آن بودهاست. در این جستار برآنیم تا به تحقیق و تحلیل آگاهیهای خاقانی در پیوند با این دیار بپردازیم.
خاقانی,پشتوانهی فرهنگی,بیتالمقدس,مسجد اقصی,صخرهی مسجد اقصی,دارالقمامه,قندیل دیر عیسی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1548.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1548_909773194ebf6fc023a6129fb7a3a0f3.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
1
2013
05
22
سیاوش و سودابه (بررسی تطبیقی موارد مشابه در اساطیر و ادبیات ملل)
139
166
FA
اکبر
نحوی
دانشگاه شیراز
aknahvi @ yahoo.com
علی
امینی
دانشگاه شیراز
10.22099/jba.2013.1549
داستان­های «سیاوش و سودابه»، «یوسف و زلیخا» و «هیپولیت و فدرا» در میان ملل جهان شهرت ویژه­ای دارند. طرح اصلی اغلب این داستان­ها چنین است که همسر پادشاه یا بزرگی، عاشق ناپسری یا پسرخوانده­ی خود شده و عشق و تمایلات خویش را بدو ابراز می­کند؛ اما پسر به سبب پاک­دامنی و وفاداری به پدر یا پدرخوانده­ی خویش به خواهشهای نامادری هوسباز، پاسخ نمی­دهد. زن نیز با توطئه­چینی و نیرنگ در پی انتقام برمیآید و پدر را می­فریبد تا مجازات و آزارهای سختی را بر پسر خود روا دارد. درمقاله­ی حاضر، نخست موارد گوناگون عشق میان نامادری و ناپسری در روایات اساطیری، ادبی و تاریخی ملل مختلف به کوتاهی، نقل و سپس به مقایسه­ی آن­ها با یک­دیگر پرداخته شده است؛ پرداختن به دلیل یا دلایل اساسی طرح گسترده­ی این چنین داستان­هایی در میان ملل مختلف، از مباحث دیگر این پژوهش است.
نامادری,ناپسری,کیکاووس,ادبیات,سیاوش,سودابه,ادبیات تطبیقی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1549.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1549_8ee77279d006df81f95f22566df1aa09.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
1
2013
05
22
بررسی کهن الگوی پیر خرد در شاهنامه
167
186
FA
سید مهدی
نوریان
دانشگاه اصفهان
اشرف
خسروی
دانشگاه اصفهان
10.22099/jba.2013.1550
<em>شاهنامهی</em> فردوسی، حماسهی ملی ایرانیان است و ریشه در ناخودآگاه جمعی و ملی این قوم دارد. این اثر ارزشمند را میتوان از دیدگاههای مختلف از جمله روانکاوی یونگ تحلیل و بررسی کرد. کهنالگوها از مهمترین موضوعات نظریهی یونگاند و پیر خرد یکی از رایجترین آنهاست. این کهنالگو در داستانها و رویاها همراه با یک قهرمان نمود مییابد و او را در رسیدن به تفرّد و خودپرورانی یاری میدهد. پیر خرد در بسیاری از داستانهای <em>شاهنامه</em> دیده میشود. کیومرث اولین پیر خرد <em>شاهنامه</em> است که راهنماییهای او هوشنگ را به شهریاری رساند و زال، نمونهی برتر و پررنگتر این کهنالگوست که آموزههایش، یاریگر و نجات بخش رستم، قهرمان ملی شاهنامه و شهریارانی چون کیکاووس و نجات بخش ایران و ایرانیان است.
زال,کیومرث,نقد روانشناختی,یونگ
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1550.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1550_e1cc27e8b5f2cd7c37f10d9f4398a045.pdf