معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
2
2013
08
23
دگردیسی خون به مار در گرشاسب نامه
1
15
FA
نصراله
امامی
دانشگاه شهید چمران اهواز
nasemami@yahoo.com
محمدرضا
صالحی
دانشگاه شهید چمران اهواز
نوشین
مالگرد
دانشگاه شهید چمران اهواز
10.22099/jba.2013.542
روایات اساطیری همواره با اشارتها و دلالتهایی رمزگونه و نمادین با اموری شگفت همراهند و این شگفتیها در منطق اسطوره، چیزی جز باورها، امیال و آرزوهای دیرین انسانهایی کهن برای رهایی از ابهامات و پیچیدگیهای هستی نبوده است؛ یکی از این امور شگفتیزا، دگردیسی موجودات و پدیدهها به یکدیگر است که خود حاصل خلاقیتهایی کهن و نشانگر تجلّیات گوناگون روانی، اجتماعی، زبانی، زمانی و مکانی انسانها در دورههای باستانی است. این دگردیسیها گاهی در متون حماسی جلوههایی خاص به خود میگیرند. در «گرشاسبنامه»ی اسدی طوسی نیز یکی از این دگردیسیها، پیدایی «مار» از «خون» آدمیان در روایت «بنای سیستان» است. این جستار بر آن شده است تا با استناد به پارهای از قراین و شواهد و تحلیل آنها، رازوارگی این شگفتی را بازنماید؛ تلاشی که میتواند آفرینش «مار» از «خون» را با برخورداری از مفاهیمی تمثیلی و گاه پارادوکسگونه همچون بقا، اقتدار، حیات، استحکام و نیز، دژمنشیهای سالارمدارانه تبیین کند. انعکاس این پدیده در گرشاسبنامهی اسدی طوسی گواهی بر اصالت و قدمت این منظومهی عظیم حماسی است و خود مجملی است از تفصیلهای رازناک در اساطیر کهن ایرانی.
بنای سیستان,خون,دگردیسی,گرشاسبنامه,مار
https://jba.shirazu.ac.ir/article_542.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_542_e80d5c92697376a72235cb5128f4df97.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
2
2013
08
23
بررسی جنبه های حماسی در شعر نیما
17
38
FA
محمدرضا
امینی
https://orcid.org/00
دانشگاه شیراز
mza130@gmail.com
کاظم
رحیمی نژاد
دانشگاه شیراز
10.22099/jba.2013.485
داستانها و اشعار مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و بزرگیها و افتخارات قومی را در تعریفی سنتی، حماسه میگویند. اما این تعریف در دورهی معاصر تطور یافته و بهویژه در شعر، بسیار متفاوت و گستردهتر شدهاست؛ زیرا با ایجاد دگرگونیهای نوین در عرصهی جوامع بشری و تحتتاثیر قرارگرفتن تدریجی جوامع سنتی، تحولی در نوع نگرش به همهی مقولات زندگی بشری ایجاد شده و مبانی ادبیات حماسی نیز مانند سایر مقولههای علوم انسانی نیاز به بازشناسی و بازتعریف پیدا کردهاست. نوشتار حاضر بر اساس چنین دیدگاهی سعی دارد جنبههای مختلف این دگرگونی مفهوم حماسه را در شعر نیمایوشیج، نشان دهد. برای رسیدن به این مقصود ابتدا به روند تطور تعریف سنتی حماسه تا دورهی معاصر اشاره میشود و سپس نمودهای حماسی در شعرهای نیمایوشیج بررسی میگردد. برای انجام اینکار، شعرهای حماسی نیمایوشیج به طور کلی به دو دسته تقسیم شدهاند: دستهی اول شعرهایی هستند که نیما درآن به پیکارها و حماسههای مردمی ملل مختلف از گذشته تا امروز پرداختهاست؛ دستهی دوم، شامل اشعاریست که در آنها دستکم سه مقولهی جداگانهی حماسهی محلی، حماسهی دینی و حماسهی درونی را میتوان تشخیص داد. نیمایوشیج این سه نوع شعر را به ترتیب در شعرهای «پیدار و چوپان»، «دانیال» و «خانهی سریویلی» بازسرایی کردهاست. نتایج این بررسی نشان میدهد که با وجود اینکه در جوهر شعر و حتی در زبان نیما میتوان روح و مضامین و رویکرد حماسی را مشاهده کرد، در اندیشه و شعر وی تعریفی تازه از حماسه و قهرمانان حماسی پدید آمده که آشکارا نشان و تاثیر اندیشه و ادبیات عصر نوین جهان و تجربیات زندگی شخصی و اجتماعی شاعر را میتوان دید.
حماسه,شعر اجتماعی,شعر نو فارسی,نقد شعر
https://jba.shirazu.ac.ir/article_485.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_485_115fd9bdb256e8b32bf2e07bb709dab8.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
2
2013
08
23
نقد و بررسی داستان فرود سیاوش بر اساس رویکرد ساخت شکنی
39
60
FA
محمود
رضایی دشت ارژنه
دانشگاه شهید چمران اهواز
mrezaei@shirazu.ac.ir
10.22099/jba.2013.543
ژاک دریدا (Derrida, Jacques) با بنیان­گذاردن رویکرد ساخت­شکنی، هرگونه قطعیت معنا را رد کرد. دریدا معتقد بود که باید در رویارویی با هر متن، آنچه را تاکنون آشکار دانسته­ایم، کنار نهاد و با شکستن آگاهانه­ی شالوده­ی متن، امکان بروز معناهای دیگرگونه را فراهم کرد. در داستان فرود، ظاهر امر از این قرار است که بر خلاف توصیه­های مکرر کیخسرو مبنی بر نرفتن از راه کلات و درگیر نشدن با فرود، توس خودسرانه از راه کلات می­رود و فرود را می­کشد. در این جستار، با تحلیل داستان فرود بر مبنای نقد ساخت­شکنی، کوشش شده که قرائتی دیگر از این داستان پیش روی خواننده قرار گیرد؛ به این ترتیب که با توجه به نشانه­های درون­متنی در <em>شاهنامه</em>، چنین به نظر می­رسد که برخلاف ظاهر این داستان، کیخسرو، به فرود به چشم یک رقیب سرسخت می­نگریسته؛ کسی که پور ارشد سیاوش بوده و بالتبع نسبت به تصدی مسند قدرت، اگر بیشتر از کیخسرو سزاوار نباشد، کمتر از او هم نبوده است؛ از این رو کیخسرو که از جانب فرود، احساس خطر میکرده، با طراحی دسیسه­ای در پشت پرده با رجال حکومتی، در پی نابودی برادر خود برآمده است. او به بهانه­ی انتقام از افراسیاب، سپاهی را به سپه­سالاری توس، روانه­ی مقر فرود میکند تا بزرگ­ترین رقیبش در سلطنت را از میان بردارد. سپس برای فریب اذهان عمومی، چندی توس را در بند می­کند و بعد او را آزاد می­گرداند و به این ترتیب، موفق می­شود بدون برانگیختن کوچکترین سوء­ظنی، بزرگترین رقیبش در سلطنت را از میان بردارد.
ساختشکنی,ژاک دریدا,کیخسرو,فرود
https://jba.shirazu.ac.ir/article_543.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_543_e774307baf3e4b4d1ae836bd0c341dd2.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
2
2013
08
23
پیوند «زلف» و «دل» و کارکردهای هنری آن در دیوان حافظ
61
82
FA
اکبر
صیادکوه
دانشگاه شیراز
ak_sayad@yahoo.com
علی
رحمانیان
دانشگاه شیراز
10.22099/jba.2013.545
در میان آفرینندگان آثار ادبی، خواجه شمس­الدین محمد حافظ شیرازی، جایگاه ویژهای دارد. این تمایز و برجستگی در گرو عوامل متعددی است از جمله اینکه حافظ در پدیدآوردن آثارش، شگردهای هنری فراوانی را بهکاربسته که بسیاری از آن­ها به رفتار و کارکرد وی با زبان و شیوه­ی واژه­گزینی و واژه­چینی او بر روی زنجیره­ی سخن مربوط است. حافظ­پژوهان بسیاری تمام تلاش خود را به کار بسته­اند تا خود را در جهان ذهن و زبان حافظ وارد کنند؛ اگرچه بسیاری از این تلاش­ها، به نتایج ارزشمندی دست یافته اما هنوز «ماجرای پایانناپذیر حافظ» در آغاز راه است و هر روز شاهد تلاش­های پی­گیر در شرح، تفسیر و گره­گشایی از منظورهای خواجهی شیراز و به ویژه کشف رمز و راز ظرافت­های کلام وی هستیم و هرکس از زاویهای دیگر به آثار وی می­نگرد. توانمندی حافظ در فراخوانی و احضار واژگان بر روی زنجیره­ی گفتار و نیروی تداعی­گری ذهنی وی، بر کسی پوشیده نیست. در این مقاله برای نشان دادن گوشه­ای از این توانمندی­ها، کارکرد و پیوند هنری دو واژه یا اصطلاح «دل» و «زلف» در غزلیات حافظ بررسی شده­است. در دیوان حافظ این دو واژه در حدود 78 مرتبه (در واحد بیت) با هم و مرتبط با یکدیگر به کار رفته­اند که در هر بار با تصویر و تعبیری متفاوت روبرو می­شویم. دراین مقاله این کارکردهای هنری در 22 دسته تقسیم شده که بررسی و تحلیل آنها از اهداف اصلی این مقاله است.
حافظ,تداعی یا فراخوانی واژگان و معانی,دل,زلف,شیوهی تعابیر و تصاویر هنری
https://jba.shirazu.ac.ir/article_545.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_545_759914adea442bc469c595d5c63f450c.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
2
2013
08
23
بررسی انواع مکاشفات عرفانی در مثنوی معنوی
83
102
FA
نجمه
طاهری ماه زمینی
دانشگاه شهید باهنر کرمان
احمد
امیری خراسانی
دانشگاه شهید باهنر کرمان
10.22099/jba.2013.596
مسألهی کشف و شهود یکی از مسایلی است که عرفانهای تمام ملل حول آن میچرخند. بهطورکلی مکاشفات عرفانی در <em>مثنوی</em> معنوی را میتوان به دو دستهی کشفهای صوری و کشفهای معنوی تقسیم نمود و هر کدام از آن ها نیز انواعی دارد. این مکاشفات صوری و معنوی در برخی جهات با نظریهی و. ت. استیس (W. T. Stace) در مورد مکاشفات، قابل انطباق است. در این پژوهش نیز مکاشفات <em>مثنوی</em> معنوی بر حسب احوال آفاقی (صوری) و انفسی (معنوی) مورد بررسی قرار گرفته و سپس به تشریح ویژگیهای مشترک آن ها از جمله عینیت، احساس ثقه، احساس شادی و ... پرداخته شده است. البته در برخی از این موارد استیس به خطا رفته و یا برخی از ویژگیهای مکاشفات اسلامی قابل تطبیق با نظریهی او نیستند. علاوه بر این، ویژگیهای اختصاصی حالات آفاقی و انفسی بررسی شده است و در نهایت به این نتیجه رسیدهایم رسیدهرم که مکاشفات مثنوی علاوه بر مطابقت با برخی از الگوهای عرفان غربی، در نوع خود بینظیر هستند و از جهاتی بر عرفان غربی نیز برتری دارند. <br /><br /><br />
واژههای کلیدی: کشف,شهود,کشف صوری,کشف معنوی,مولانا,مثنوی معنوی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_596.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_596_4538d05fa405cb61b4223c4445e7842c.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
2
2013
08
23
بررسی گونههای فخر در دیوان طالب آملی
103
130
FA
غلامرضا
کافی
دانشگاه شیراز
10.22099/jba.2013.486
مفاخره که از فروع نوع ادبی حماسه به حساب میآید، یکی از بنمایههای مضمونی شعر فارسی، بلکه ادبیات جهان به شمار میرود. البته در این میان برخی شاعران به فراوانی از آن سود میبرند که طالب آملی یکی از این چهرههاست. طالب آملی با نازش به خود و شیفتگی به شعر خویش، در خودستایی و برتریجویی مبالغه کرده است. در این مقاله، گونههای مختلف فخر طالب در بیش از ده تقسیم بررسی و دلایل مفاخرهی شاعر نیز به تمامی بیان شده است و این نکته چشمانداز تازهای برای این مقاله رقم زده است. همچنین سخن در «ضد فخر یا واسوخت از فخر» مبحث جدیدی است که در مقالهی حاضر و با توجه به شواهد متعدد آن در شعر طالب آملی، مورد توجه قرار گرفته است. سخنستایی و فخر به فضایل اخلاقی، از برترین مفاخرات طالب آملی است.
طالب آملی,مفاخره,انواع ادبی,گونههای فخر
https://jba.shirazu.ac.ir/article_486.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_486_3324edbebc31205cf85e304c75212199.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
2
2013
08
23
گفتن ناگفتنیها مشکل است(بررسی ناگفته های مولوی در مثنوی معنوی)
131
150
FA
جلیل
مشیدی
دانشگاه اراک
jmoshayedi12@yahoo.com
یداله
رحیمی
دانشگاه اراک
10.22099/jba.2013.584
با آن­که <em>مثنوی معنوی</em> یکی از جامع­ترین و بزرگ­ترین آثار عرفانی ادبیات فارسی محسوب می­شود، سراینده آن آشکارا بیان می­کند که از گفتن برخی مطالب و آموزه­های عرفانی سر باز زده­است. هدف این مقاله بررسی این ناگفتههای مولوی در مثنوی است. مطالعهی حاضر با بهره­گیری از شیوه­های علمی، نخست بر اساس «نظریهی ارتباط» یاکوبسن به چگونگی انتقال پیام و نحوهی برقراری ارتباط فرستنده و گیرنده پرداخته­است. سپس دلایل و عواملی که موجب اختلال در انتقال پیام و ناگفته ماندن برخی سخنان در مثنوی شده و سراینده آنها را نیمه گفته، بازنهاده­است، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است و در نهایت به این نتیجه دست یافته که نارسایی و نقص در هر یک از عناصر ششگانهی ارتباط، موجب اختلال در پیامرسانی و انتقال مفاهیم از گوینده به مخاطب شده است.<br /><br /><br />
واژههای کلیدی: ارتباط کلامی,مثنوی معنوی,مولوی,ناگفتهها,یاکوبسن
https://jba.shirazu.ac.ir/article_584.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_584_b5acfec5079773e4794ec407bbc7aabb.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
2
2013
08
23
تحلیل شخصیت در داستان رستم و سهراب
151
176
FA
سیدکاظم
موسوی
دانشگاه شهرکرد
جهانگیر
صفری
دانشگاه شهرکرد
ابراهیم
ظاهری
دانشگاه شهرکرد
10.22099/jba.2013.597
نقد روانکاوی، از نقدهای مهمی است که در بررسی متون ادبی از آن بهره گرفته می­شود. در این مقاله براساس این نقد، به تحلیل شخصیت سهراب، رستم و کاووس در داستان «رستم و سهراب» پرداخته شده است. ابتدا شخصیت سهراب بر اساس تیپ شخصیتی «پرشور»، واکاوی و ارایه شد. باتوجه به ویژگی­های مشترک بین سهراب و این تیپ شخصیتی، از جمله: قدرت­طلبی، شجاعت، اهمیت دادن به اهداف خود، روابط عاشقانه، لذت بردن از درگیر شدن در جنگ قدرت و جدی بودن، بیان گردید که شخصیت سهراب جزو شخصیت­های پرشور است و رفتار او با توجه به این تیپ شخصیتی، تحلیل شد. در ادامه، دیدگاه فروید دربارهی شخصیت و ساختار آن یعنی نهاد، خود و فراخود، بیان شد و سهراب، رستم و کاووس نمادی از آن سه جزو شخصیت دانسته شدند. در این تحلیل، تعارض بین سهراب، کاووس و رستم به تعارض بین نهاد، فراخود و خود، تعبیر شده است.<br /><br /><br />
واژههای کلیدی: خود و فراخود,داستان,شخصیتهای پرشور,نهاد,نقد روانکاوی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_597.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_597_a714a8604321884ecccd1e5447211e60.pdf