معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
7
4
2016
02
20
بررسی و تحلیل منظومة مانلی نیمایوشیج براساس الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل
1
20
FA
نصرالله
امامی
استاد دانشگاه شهید چمران اهواز
nasemami@yahoo.com
منوچهر
تشکری
0000-0003-0392-5634
استادیار دانشگاه شهید چمران اهواز
tashakori_m@yahoo.com
محمدرضا
صالحی مازندرانی
استادیار دانشگاه شهید چمران اهواز
sarvtak1358@gmal.com
آسیه
کشاورز مویدی
دانشجو
a.keshavarz89@yahoo.com
10.22099/jba.2016.2966
جوزف کمپبل با توجه به شباهتهای ساختاری اسطورهها و قصههای کهن، الگویی واحد برای تمامی داستانها ترسیم کرد. او در برایند نظریات خویش از نظریة کهنالگوی یونگ بهره جست و به تبیین الگوی پیشنهادی خود با عنوان «سفر قهرمان» پرداخت. این الگو، اگرچه به لحاظ تفاوت فرهنگها و زمانها دچار تغییر و تحوّل میشود اما اساس و بنیاد آن همواره ثابت است و شامل مراحلی همچون: دعوت به سفر، گذر از آستانه، آزمون، پاداش و بازگشت است. منظومة مانلی نیما، به لحاظ پرداخت به لایههای ژرف اندیشه و روان انسان و با بهرهگیری از نمادها، نمونهای کامل از مراحل اسطورهای سفر قهرمان را به تصویر میکشد. در این منظومه، مراحل الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل بیهیچ کم و کاستی اجرا میشود. مانلی، قهرمان این منظومه، در سیر و سلوک عرفانی و اجتماعی خود، ضمن پشت سر گذاشتن موانع و آزمونها، با عشق همراه میشود و به شناختی تازه از جهان دست مییابد. نیما در آفرینش شخصیت مانلی، تجربههای زندگی شخصی خود را مد نظر داشته است؛ در واقع مشکلات و درگیریهای ذهنی مانلی، همان دغدغهها و مسائل روزمرة زندگی خود شاعر است
سفر قهرمان,کمپبل,منظومة مانلی,نیما
https://jba.shirazu.ac.ir/article_2966.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_2966_5216a5f4e3f2e3d2aa05a9b9e9d9ffdc.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
7
4
2016
02
20
برشهای درون مصراعی در شعر شفیعی کدکنی ( با تأکید بر هزارهی دوم آهوی کوهی)
21
48
FA
سیدمحسن
حسینی
دانشگاه لرستان
hoseyna_sm@yahoo.com
معصومه
فرج پور
دانشگاه رازی کرمانشاه
farajpur2010@gmail.com
10.22099/jba.2016.3168
چکیده:<br />برشهای درون مصراعی یکی از تجلیات کمتر شناختهشدهی موسیقی شعر است که در صورت استفاده بجا از طریق ایجاد وقفهها و درنگهای موسیقایی در لابهلای مصراعهای شعری علاوه بر برجستهسازی زبان و نیز دیداری کردن شعر، طنین و آهنگ موسیقایی آن را نیز افزایش میدهد.شفیعی کدکنی بهخصوص در آخرین دفترهای شعریاش از این شیوه به شکل گسترد ه ای استفاده کرده است.در این پژوهش که باهدف بررسی برشهای درون مصراعی در شعر شفیعی کدکنی صورت گرفت مشخص شد در مجموعه "هزارهی دوم آهوی کوهی" درمجموع 390 بار از برشهای درون مصراعی استفادهشده است. البته پراکندگی این مقوله در دفترهای مختلف شعری یکسان نیست. از این میان« در ستایش کبوترها» 96 مورد(61/24%) بیشترین رقم را به خود اختصاص داده است و دفترهای "مرثیههای سرو کاشمر" با 85مورد (79/21%)"غزل برای گل آفتابگردان" با 82 مورد( 02/ 21%) "ستارهی دنبالهدار "با66 مورد ( 93/16%) و خطی ز دلتنگی با 61 مورد( 64/15%) پسازآن قرار میگیرند.طی این بررسی همچنین مشخص شد که برشهای درون مصراعی در شعر شفیعی عمد تا با سه هدف ، تشدید طنین و ضرباهنگ موسیقیایی شعر، دیداری کردن شعر ونیز برجستهسازی سازههای نحوی صورت گرفته است.
واژگان کلیدی: موسیقی شعر,شفیعی کدکنی,برشهای درون مصراعی,هزاره دوم آهوی کوهی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_3168.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_3168_da1ad7a37c50babcf4dfdf07341b319e.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
7
4
2016
02
20
نقش سنائی در تحول قصیدة فارسی
49
76
FA
سیدمهدی
زرقانی
عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی
zarghani@um.ac.ir
مصطفی
غریب
دانشجو
mostafa.gharib@stu.um.ac.ir
محمد جواد
مهدوی
عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیاتفارسی
mahdavy@um.ac.ir
10.22099/jba.2016.3169
چنانکه از عنوان برمیآید، مسألة اصلی مقاله تعیین نقش سنائی در تاریخ تحول قصیدة فارسی است؛ نقشی که به همان اندازة «تحول در غزل فارسی» مهم است. با وجود تحقیقات پراکندهای که در پیشینة تحقیق بدانها پرداخته-ایم، هنوز جای تحقیقی که این بُعد شخصیت شاعری سنائی را آشکار کند، خالی بود. بدین منظور قصاید او را در دو سطح ساختار صوری (ناظر بر فرم) و نظم گفتمانی (معطوف به محتوا) بررسی کردیم و در مقایسه با سنت قصیدهپردازی پیش از وی نشان دادیم که او و ناصر خسرو به عنوان نقطههای عطف تحول قصیده فارسی هستند؛ بهطوریکه میتوان تاریخ قصیدة فارسی را به دو دورة پیش و پس از این دو شاعر تقسیم کرد. در بررسی ساختار صوری قصاید وی، به سه گونه قصیده دست یافتیم: تابع سنت قصیدهپردازی، بینابین و جدید. همین گروهبندی را در بررسی گفتمانی قصاید نیز اساس قرار دادیم. نتیجة بررسیها نشان داد که در قصاید گروه اول، چه از جهت ساختار صوری و چه محتوایی سنائی در چهار چوب «سنت» حرکت کردهاست؛ در قصاید گروه دوم، حرکت او به طرف خروج از سنت (در سطح فرم و محتوا) مشاهده میشود اما چنان و چندان نیست که از مرزهای سنت خارج شده باشد و سر انجام در قصاید گروه سوم، چه به لحاظ ساختار صوری و چه محتوایی با طرحی کاملاً نو مواجه میشویم که پیش از وی (به استثنای ناصر خسرو) یا اصلاً وجود ندارد و یا قابل توجه نیست. بدین ترتیب باید سنائی را یک نقطة عطف در تاریخ تحول قصیده به شمار آورد.
jتحول قصیده,عرفان,سنائی,شعر,تاریخ ادبی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_3169.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_3169_20ef7d5ebf83e1c046e2174330818006.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
7
4
2016
02
20
نقدی بر تصحیح اشعار تاریخ ذوالقرنین
77
96
FA
بهرام
شعبانی
0000-0001-5754-7558
هیات علمی دانشگاه جهرم
bahram.shaabani@gmail.com
10.22099/jba.2016.3174
چکیده<br />تصحیح نسخههای خطّی، از کارهای ارزشمند علمی، در یک قرن اخیر است که زمینهی احیای بسیاری از آثار منظوم و منثور گذشته را فراهم کردهاست. این کار، باعث شده تا متون علمی، ادبی، تاریخی و دینی بسیاری، در دسترس علاقهمندان به تاریخ، ادبیات و فرهنگ ایران قرار گیرد. تاریخ ذوالقرنین، اثر خاوری شیرازی، یکی از این متون تاریخی و از منابع دستاوّل دورهی فتحعلیشاه قاجار است که مؤلّف در آن، بسیاری از وقایع تاریخی و اجتماعی آن دوره را به رشتهی تحریر در آوردهاست. این کتاب، در دو جلد با مقدمه و تصحیح ناصر افشارفر، به چاپ رسیده و در آن نزدیک به دوهزار بیت از خاوری، در موضوعات مختلف آمده، که به آن اهمیت خاصی بخشیدهاست.<br />در این مقاله، ابتدا اشکالات مقدمهی مصحّح و حواشی متن را بررسی میکنیم و سپس به نقد تصحیح اشعار دو هزار بیتی کتاب، به لحاظ محتوا، خوانش متن، فنون تصحیح و نگارش، میپردازیم.
واژههای کلیدی: تاریخ ذوالقرنین,تصحیح,محتوا,خوانش متن,نگارش
https://jba.shirazu.ac.ir/article_3174.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_3174_444051924a68770d4c88088fe2a7e67b.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
7
4
2016
02
20
بازشناخت نظریة «گذار فرامن قوم ایرانی از احکام غریزهمحور شاه» در داستان سیاوش (با تکیه بر دیدگاه ادبیـ روانکاوانة فروید)
97
116
FA
مهیار
علوی مقدم
0000-0001-5850-8657
عضوهیات علمی دانشگاه حکیم سبزواری
m.alavi.m@hsu.ac.ir
علی
صادقی منش
دانشگاه حکیم سبزواری
: birang_mazinani@yahoo.com
10.22099/jba.2016.3167
این جستار ، بر بنیاد دیدگاههای فروید به طرح دیدگاهی ادبیـ روانکاوانه میپردازد؛ اساس این دیدگاه، بر یافتن پاسخِ این پرسش استوار است که آیا میتوان به وسیلهی نقد روانکاوانهی داستان سیاوش، پیوندی در میانهی رخدادهای این داستان با تغییر احکام فرامنیِ قوم ایرانی، یافت؟ با چنین رویکردی است که یک دیدگاهی نوین ادبیـ روانکاوانه، همراستا با پرسش فوق مطرح میگردد: سیاوش، قربانی گذارِ فرامنِ قوم ایرانی از احکامِ غریزه محورِ شاه است؛ دیدگاهی که نگارندگان، از نقد روانکاوانهی داستان سیاوش، بهسان ابزاری برای اثبات آن بهره میبرند. بر اساس این دیدگاه، رویدادهای زندگی و مرگ سیاوش، بخشی از باورهایی را که در ذهن و فرامنِ مردم نهادینه شده بود به چالش کشیده است؛ مهمترینِ این باورهای نهادینه شده در فرامن ایرانیان، آن بود که حکم شاهی همواره همراستای احکام فرامنی است و البته این بدان سبب بود که احکام فرامنی در آن زمان، بیش از هر چیز تحت تأثیر و حتی ساختهی احکام شاهی بود. در داستان سیاوش شاهد چالشهایی هستیم که فرامن ایرانیان را درگیر خود میکند و شرایط را برای عبور از فرامن شاهساختهی قوم ایرانی به فرامنی فراشاهانه مهیا میسازد. امری که فرهنگ ایرانی را از عصر خداشاهی به عصر نوینی وارد میکند و سبب میگردد که ایرانیان یک گام از پذیرش خودکامگی حکومتها فاصله گیرند.
داستان سیاوش,شاهنامه,فروید,فرامن قوم ایرانی,فرامن فراشاهانه,نقد روانکاوانه
https://jba.shirazu.ac.ir/article_3167.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_3167_cbf02b815665b37765c943b5880150aa.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
7
4
2016
02
20
ساختِ رابطهی تعلیلی ـ استنتاجیِ جملات در ابیاتِ شعر حافظ
117
140
FA
احمد
گلی
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
ah.goli@yahoo.com
فرهاد
محمدی
وزارت علوم
muhammadifarhad@yahoo.com
10.22099/jba.2016.3130
در شعر حافظ یکی از برجستهترین رابطههایی که دو جمله یا دو مصراعِ یک بیت را از نظر معنایی به هم پیوند می-دهد، رابطۀ تعلیلی ـ استنتاجی است. این نوع رابطه، الگوی ساخت بسیاری از ابیاتِ شعر اوست. به طوری که از نظر ساخت جملههای بیت، مشخصۀ سبکِ شخصیِ او محسوب میشود. در این الگوی ساختی که گاه از دو جملۀ مستقل تشکیل شده و گاهی از یک جملۀ مرکّب، یکی از جملات از نظر معنایی برای جملۀ دیگر، جملۀ نتیجه، حکم علّت را دارد.<br />در این نوشتار سعی بر این است تا نشان داده شود که در این الگو هر یک از جملاتِ تعلیل و استنتاج به چه صورتهایی (امری، خبری، استفهامی و ...) آمدهاند و ترتیب آنها از نظر تقدّم و تأخّر به چه صورتی است و تغییراتی که با جابجاییِ جملاتِ این ساخت به وجود میآید، چگونه است. <br /><br />در این نوشتار سعی بر این است تا نشان داده شود که در این الگو هر یک از جملاتِ تعلیل و استنتاج به چه صورتهایی (امری، خبری، استفهامی و ...) آمدهاند و ترتیب آنها از نظر تقدّم و تأخّر به چه صورتی است و تغییراتی که با جابجاییِ جملاتِ این ساخت به وجود میآید، چگونه است.
تعلیل,جمله,حافظ,ساختار,شعر,نتیجه
https://jba.shirazu.ac.ir/article_3130.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_3130_8f63e114e7e574ef588b6392d812aff0.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
7
4
2016
02
20
خوانشی لاکانی از غمنامه رستم و اسفندیار
141
166
FA
بهروز
مهری
دانشگاه رازی
behrouzmehri75@yahoo.com
10.22099/jba.2016.3146
روانکاوی فروید و به تبع آن نقد روانکاوی به دلیل وجود پارهای از مشکلات اساسی و عمده از جمله فروکاست شدید و فردی شده این نظریه، مورد انتقاد بسیاری از روانشناسان و منتقدان قرار گرفت. فیلسوف و روانکاوِ پساساختارگرایِ فرانسوی، ژاک لاکان، با اصلاح این تناقضها، رهیافت نوینی را نسبت به این یافتهی فروید، پیش روی همگان قرار داد و روانکاوی را از تنگنای محدود فردی به گستره اجتماع و نظم حاکم بر آن ارتقاء ببخشد. این جستار برآن است تا ضمن بیان نقش عمده پدر/قانون(و نه مادر) در هویتیابی سوژه، از گذرگاه این اندیشهها، خوانشی متفاوت از متن باز و قابل تأویلِ غمنامهی رستم و اسفندیار را به خوانندگان عرضه بدارد و به واسطهی آن، تناقضات درونی و متوهموار این پدر قانونگذار (که در این داستان گشتاسب نمود آن است) را دربارهی حس ربوده شدن لذتش، و انتقال این حس به سوژه/اسفندیار آشکار نماید تا در نهایت زوایای پنهان و علل اصلی به وجود آمدن این غمنامه را از دیدگاهی نو بررسی کند.
نقد,لاکان,رستم,گشتاسب,اسفندیار
https://jba.shirazu.ac.ir/article_3146.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_3146_b1d3386d390efc5c60af4fa84cdb04ee.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
7
4
2016
02
20
بررسی شخصیت پردازی داستانی _نمایشی زنان در منطق الطیر
167
182
FA
سیدفضل اله
میرقادری
عضو هیأت علمی /بخش عربی دانشگاه شیراز
sfmirghaderi@gmail.com
احسان
زیورعالم
دانشگاه هنر تهران
e.foe.2002@gmail.com
10.22099/jba.2016.3144
اقتباس دراماتیک از متون کهن فارسی از دغدغههای درام-نویسان بوده است. منطق الطیر عطار از جمله منابع ادبی مورد علاقه نمایشنامهنویسان ایرانی است. ضعف مشترک چنین اقتباسهایی فقدان شخصیتپردازی و کنش دراماتیک است. این ضعف به دلیل عدم انطباق متون کهن ایرانی با اسلوبهای داستانگویی غربی است.<br />نظریه ادبی گرماس، نظریهپرداز ادبی درباره شخصیت به سبب بررسی کنش براساس سه فعل خواستن، دانستن و توانستن این توانایی را به درامنویس میدهد تا شخصیتی کنشگر خلق کند.<br />با انتخاب شخصیتهای زن در منطق الطیر و تطبیق آن با نظریه کنشی گرماس، الگویی هدفمند و عملی برای کمک به دارمنویس در خلق شخصیتی کنشگر بدست آمده است. ملاک انتخاب شخصیتها برای بررسی، وجود سه مولفه خواستن، دانستن و توانستن بوده است که شرایط شخصیت مرکزی شدن زنان منظق الطیر را فراهم میکند.<br />براساس نتایج بدست آمده، به طور برجسته حکایت «شیخ صنعان و دختر ترسا» و چند حکایت دیگر را میتوان به عنوان یک داستان با ساختار کلاسیک و خطی معرفی کرد که واجد قابلیت شخصیتپردازی دراماتیک میباشند.<br />واژگان کلیدی: عطار نیشابوری، منطق الطیر، شخصیتهای زن، الگوی کنشگری گرماس.
عطار نیشابوری,منطق الطیر,شخصیتهای زن,الگوی کنشگری گرماس
https://jba.shirazu.ac.ir/article_3144.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_3144_cbfbabde8db9563ddff262db1991ef0b.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
7
4
2016
02
20
بررسی دلایل اثرگذاری ابیات بی تصویر در دیوان حافظ
183
214
FA
علی
نوری
استادیار/دانشگاه لرستان
nooria67@yahoo.com
مجید
عزیزی
دانشجوی دانشگاه لرستان
azizi.majid60@yahoo.com
10.22099/jba.2016.3078
چکیده<br />در بیشتر تعاریفی که تاکنون از شعر شنیدهایم، تخیّل محوریترین عنصر شعری است. و بسیاری معتقدند بدون حضور آن شعری وجود نخواهد داشت.در نگاه اول، عامل اصلی زیبایی، دلانگیزی و اثرگذاری بسیاری از اشعار و حتی ابیات مستقل نیز همین عنصر است؛ اما اگر با دقت به ادوار مختلف شعر فارسی بنگریم، درمییابیمکه بسیاری از ابیات اثرگذار هر دوره، ابیاتی هستند که بدون تمسّک به عناصر خیال انگیز، مخاطبان خاص و عام را تحت تأثیر قرار میدهند. دلایل و عوامل اثرگذاری این ابیات را میتوان در دو بخش برونۀ زبان(شکل) و درونۀ زبان(محتوا) بررسی کرد. بدین صورت:<br />در برونۀ زبان عواملی چون موسیقی (وزن عروضی، قافیه و ردیف)، بسامد بالای فعل و جملات کوتاه به اقتضای معنا، شگردهای دستوری ناظر بر تأویل پذیری متن، گزینش واژگان خاص و ارتباط نهفتۀ آنها و... و در درونۀ زبان، حس و عاطفه، فضاسازی و صحنهپردازی، سادگی و منطق پذیر بودن معنا، رعایت اقتضای حال، توصیفهای اثرگذار، گفت و گو، اندیشۀ والا و فراگیر، استفاده از زبان عامیانه و قرابت تجربۀ شاعر با تجربۀ مخاطبان، درونمایه های خاص و پرمخاطب و جز آن را میتوان برشمرد. میتوان گفت از بین عناصر شکلی و محتوایی، حس و عاطفه مهمترین و تعیینکنندهترین نقش را به عهده دارد. عاطفه گاه به تنهایی و گاه با شوربخشیدن به دیگر عناصر صوری و محتوایی، عامل اصلی زیبایی و اثرگذاری این دسته از اشعار و ابیات است که بدون حضور آن، دیگر عناصر تأثیر چندانی نخواهند داشت.
"اثرگذاری","تصویر","حافظ","شکل","محتوا "
https://jba.shirazu.ac.ir/article_3078.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_3078_aeae84ae7289c2a4c3b7feb313a8980d.pdf