معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
2
2018
08
23
دو مضمون از توصیف واقعی معشوق در غزل منزوی، بهبهانی و بهمنی
1
16
FA
زهره
احمدی پور اناری
استادیار /دانشگاه فرهنگیان
ahmadypoor@yahoo.com
10.22099/jba.2017.23773.2514
بررسی سیر غزل فارسی نشان میدهد که غزل بیشتر متکی بر خیالپردازی و مضمونآفرینی درباره عشق بوده و اغلب غزلسرایان به جای توصیف احوال و تجربیات عاشقانه، با تخیل و ممارست در شاعری، مضمونپردازی -کردهاند، اما در دوره معاصر، برخی ازغزلسرایان کمابیش به توصیف واقعی حالات عاشقانه خود پرداختهاند. سیمین بهبهانی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی از جمله غزلسرایان نوگرای معاصر هستند که به نظر میآید مضامینی را در غزل خود جاری ساختهاند که رنگ و بویی از واقعیت عشق و زندگی دارد. در این تحقیق با بررسی دو مضمون "دست" و "صدا"، در غزل سه شاعر نامبرده، با روش توصیفی و تحلیلی، روشن میگردد که غزل-سرای معاصر در پردازش مضمون عاشقانه به گونهای کار کرده است که غزل عاشقانه را از اوج خیالپردازی، به سطح واقعیتهای زندگی و نیازهای انسانی نزدیک ساختهاست. بررسی غزلهای سه شاعر معاصر نشان داد که دو مضمون "دست" و "صدا"، از اصلیترین مضمونهایی است که نشان میدهد غزلسرایان سنتیپرداز معاصر بر آن شدهاند ، در توصیف احوال عاشق و معشوق، به تدریج از کلیشهها دور شوند و به بیان احساسات واقعی خود بپردازند. مضمون "دست" نشان دهندهء رابطه و نیاز عاطفی میان عاشق و معشوق و "صدا" نشاندهندهء همدلی و همفکری میان عاشق و معشوق است.
غزل معاصر,مضمون,توصیف واقعی,دست,صدا
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4278.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4278_1f06b0443cea4744071a6ecbc259fd78.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
2
2018
08
23
بررسی ابیاتی نویافته از رودکی در فرهنگی ناشناخته
17
44
FA
نصرالله
امامی
استاد/ دانشگاه شهید چمران اهواز
nasemami@yahoo.com
مژگان
شیرمحمدی
دانشگاه شهید چمران اهواز
m_shirmohamadi16@yahoo.com
سجاد
دهقان
دانشگاه شهید چمران اهواز
sajjad_dehghan@yahoo.com
10.22099/jba.2017.25565.2687
یکی از منابع اصلی پژوهشگران برای واکاویِ میراثهای گمشدهی شاعران کهنِ ایران زمین از جمله پدر شعر پارسی- ابوعبدالله رودکی - مراجعه به فرهنگهای کهن و یا ناشناختهای است که غالباً از نظر به دور مانده است. با توجه به فراوانی منابع ادبی و پراکندگی اشعار رودکی در آثار ادبی پس از وی، یافتن هر نسخهی جدید از این قسم میتواند برای افزودن به شمارِ سرودههای رودکی سمرقندی، سرایندهی نامدار عصر سامانی مغتنم باشد. در بین منابع ادبی و بلاغی به جای مانده، فرهنگهای لغت به لحاظ ذکر شواهد شعری فراوان از شاعران مختلف اهمیّت ویژهای دارند. با بررسی دو نسخه از یک فرهنگ فارسی به فارسی تألیفِ مؤلفی ناشناس که در کتابخانهی دانشگاه تهران و کتابخانهی ملّی شماره شدهاند، ابیات تازهای از رودکی به دست آمد که در این مقاله به معرفی آنها میپردازیم؛ علاوه بر این، ضبطهای منحصر به فردی از برخی ابیات و انتسابهای جدیدی به رودکی مشاهده شد، که در این جُستار نقد و بررسی میشوند.
ابیات منسوب,ابیات نویافته,رودکی,فرهنگ ناشناخته
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4347.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4347_f3f6215364b6b819a901cbe5c16193dc.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
2
2018
08
23
تحلیل پیوند شعر، نگارگری و قدرت، در مطالعۀ معناشناختی کشتی شیعه در شاهنامه طهماسبی
45
72
FA
منصوره
حاجی هادیان
فردوسی مشهد
m.hajihady@gmail.com
10.22099/jba.2017.25603.2689
جایگاه ویژهشاهنامۀ فردوسى نزد ایرانیان، موجب شده است تا این اثر همواره مدّ نظر قدرتمداران قرار داشته باشد. یکی از مظاهر این توجه، در نگارههای متعددی جلوه میکند که بر مبنای اشعار شاهنامۀ فردوسی خلق شده است. این نگارهها از دو منظر اصلی قابل مطالعه هستند: نخست آنکه هریک را تنها بهمنزلۀ بازنمودی از متن ادبی بررسی کنیم و به مؤلفههای شکلگرایانه، شگردها و مکتب هنری آنها بپردازیم. دیگر آنکه از منظر معناشناسی، دلالتهای معنایی را مورد دقت قرار دهیم که نگاره را نه تنها به متن ادبی مورد نظر، بلکه آن را به مؤلفههای برون متنی، بهخصوص، مؤلفههای اجتماعی- سیاسی زمان تولید اثر مربوط میسازد. در این پژوهش، بر مبنای نگرش دوم، نگارۀ "کشتی شیعه" از شاهنامۀ طهماسبی را همراه با قطعه شعری از شاهنامۀ فردوسی، معروف به "گفتار اندرستایش پیغمبر" مطالعه میکنیم و با استخراج و بررسی دلالتهای معنایی، نشان میدهیم که این نگاره تا چه حد تحت تأثیر مؤلفههای برونمتنی سیاسی- اجتماعی زمان خویش قرار دارد. در چنین تحقیقی، مطالعۀ ترکیببندی و نشانههای تصویری نگارۀ مرتبط با اثر ادبی، در مسیر کشف و تبیین کارکردهای سیاسی- اجتماعی است و نشان میدهد که این نگاره تنها افزودهای بر متن ادبی نبوده است بلکه ابزار قدرتی در خدمت گفتمان مسلط جامعه است.
شعر,نقاشی ایرانی(نگارگری),قدرت,شاهنامه طهماسبی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4362.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4362_90c80fe74c42f365345bf18e0ddac123.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
2
2018
08
23
بهره گیری ادبی از اصطلاحات و لغزشهای عروض و قافیه در ساخت تصویر و مضمون شعر
73
92
FA
مهدی
دهرامی
0000-0002-6794-794X
دانشگاه جیرفت
dehrami3@gmail.com
10.22099/jba.2017.26942.2808
شاعران فارسی در دورههای مختلف از حوزههای متنوعی جهت ساخت تصویر و مضمون بهره جستهاند. یکی از این موارد خلق مضمون و تصویر برپایة اصطلاحات شعری است. هدف این مقاله نشان دادن وجوه مختلف بهکارگیری اصطلاحات شعری با تاکید بر اصطلاحات عروض و قافیه است که با روش توصیفی تحلیلی با توجه به اشعار سی شاعر سنتی از دورههای مختلف تا دوره بازگشت ادبی، در دو محور مضمونسازی از اصطلاحات عروض و قافیه و ساخت توجیهات ادبی هنگام ارتکاب لغزش در حوزة این علم، انواع خلاقیتهای شاعران را در این حوزه نشان داده است. استفاده از اصطلاحات شعری در این حوزه که به صورت مواردی چون ذکر افاعیل عروضی، ویژگیهای تقطیع و اشاره به اختیارات شاعری است، در خلق تصاویر و مضامین و پرورش معانی، ایجاد طنز، انتقال عاطفه و تقویت موسیقی انجام گرفته است. در حوزة دوم، شاعر با اشاره به انحرافات از هنجارها و ضوابط شعر، ضمن عذرخواستن، از آن به عنوان عنصری برای پروراندن معانی و ساخت مضمون بهره برده و از این طریق، نه تنها قبح لغزش را کمرنگ ساخته بلکه میدانی برای تخیل خود فراهم کرده است. هراس از ایراد خردهگیران و متهمشدن به ناتوانی از یکسو و محدودیتهای ضوابط شعری در پرداخت معانی از سوی دیگر موجب شده شاعر با ذکر توجیهی ادبی هنگام لغزش، شیوهای خلاقانه به کار گیرد و نشان دهد با آنکه شعر، در ظاهر قواعدی الزامآور دارد اما غیرقابل اغماض نیست و میتوان رعایت نکرد و متهم به ناتوانی نشد.
اصطلاحات شعری,عروض و قافیه,تصویرسازی,مضمونسازی,لغزشهای شعری
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4328.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4328_1ecac118779301c40f54e8c16b5ad256.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
2
2018
08
23
کانونی سازی در اشعار روایی نیما یوشیج
93
108
FA
فائزه
عرب یوسف آبادی
عضو هیئت علمی/ دانشگاه زابل
famoarab@gmail.com
زهرا
داور
کارشناسی ارشد
famoarab@yahoo.com
10.22099/jba.2017.25123.2639
نیما یوشیج یکی از شاعران معاصر است که در میان اشعار دیوان او صد و هفتاد و یک شعر از تکنیک کانونی پردازی روایت به طور کامل بهره برده است. هدف اصلی این پژوهش کشف و شناخت انواع کانونیسازی در این اشعار بر اساس موقعیّت کانونیساز و میزان تداوم کانونیسازی است. بدین منظور اشعار روایی نیما یوشیج با روش توصیفی - تحلیلی بررسی شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که از منظر موقعیّت کانونیساز در اغلب شعرهای روایی نیما، کانونیساز با چشماندازی تمامنما، تمام امور را کانونیسازی میکند. اغلب اشعار تحت سیطرهی راوی-کانونیساز بیرونی است. در بیشتر این اشعار، دانش نامحدودِ راوی-کانونیسازِ بیرونی، کردار و گفتار و پندار دیگران را به نمایش می گذارد. بیشتر اشعار روایی نیما دارای مولفۀ عاطفی جانبدارانه و درون نگر است. اغلب اشعار روایی نیما، بستری شده اند، برای بیان عقاید راوی که با چشماندازی غالب نمایش داده می شود. از منظر میزان تداوم کانونیسازی در این اشعار این نتیجه حاصل شد که بیشتر اشعار روایی نیما از کانونی سازی ثابت برخوردار هستند و راوی آن ها واحد است و تا پایان روایت تغییر نمی کند.
اشعار روایی,کانونی سازی بیرونی,کانونی سازی درونی,نیما یوشیج
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4427.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4427_b3032374f28cccc260a943a1e83ab406.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
2
2018
08
23
تحلیل روانشناختی شخصیت "بهرام" در هفت پیکر نظامی با تکیه بر فرآیند قصه درمانی
109
128
FA
مریم
کهنسال
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی شیراز
mkohansaal@gmail.com
10.22099/jba.2017.23779.2515
منظومه ی هفت پیکر به لحاظ ساختار داستانی و قصه گویی های پی در پی که در متن روایت اصلی رخ می دهند، روند ویژه ای را در شخصیت پردازی و حادثه آفرینی طی می کند. داستان های تو در تو بیش از آن که در پی رسیدن به آخرین حادثه یا آخرین گام در شکل گیری داستان باشند، مسیر پنهان شخصیت اصلی این داستان، یعنی بهرام را شکل می دهند. گویا همه ی آن چه روایت اصلی را می سازد، تنها برای تغییر، تکامل، آرامش بخشی و به نهایت رسیدن بهرام است؛ از این رو می توان این منظومه را با رویکرد نقد روانشناختی مبتنی بر قصه درمانی تحلیل کرد. در این پژوهش ، متن داستان به شیوه ی استقرایی مورد بررسی قرار گرفت. آن چه مسلم است تک تک راویان درون متن با قصه گویی، بهرام را در مسیر پشت سر گذاشتن دردها، رسیدن به آرزوها و حتی پیشگیری از خطاهای رفتاری یاری می رسانند. قصه گویی ها در تنه ی روایت اصلی نه برای پیشبرد حادثه و نه در راستای شخصیت پردازی است ؛ بلکه قصه ها به طور مستقیم با لایه های درونی و بیرونی شخصیت بهرام در ارتباط اند.
هفت پیکر,قصه درمانی,بهرام,نقد روانشناختی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4279.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4279_45728ad176979a9adea014c372bd332d.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
2
2018
08
23
پارادوکس محتوایی در شعر فارسی
129
152
FA
احمد
گلی
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
ahmad.goli@azaruniv.edu.ac.ir
سردار
بافکر عجب شیر
دانشگاه شهید مدنی اذربایجان
s.bafekr@yahoo.com
10.22099/jba.2017.24940.2625
چکیده <br /> متناقضنمای محتوایی، کلامی است که در آن خود مفاهیم دارای تناقض بوده و با هر زبانی بیان شود، باز هم، تعجبانگیز و متناقض به نظر میرسد، مثلاً اگر به جای «آزادی را گرفتاری دانستن» «گرفتارِ رهایی» و به جای «بیگناهی را گناه شمردن» «جرمِ بیگناهی» آورده شود، باز هم متناقضنما میشوند. اینگونه متناقضنماها به خاطر زیباییآفرینی گفته نشده، بلکه هدف سخنور در آن، بیان و ارائة واقعیتهاست، این واقعیتها در نگاه نخست شگفت-انگیز و غیرمنطقی به نظر میرسد، امّا در حوزه سنتهای ادبی چنین سخنانی دارای توجیهات دلانگیزی هستند. در این جستار اقسام متناقضنماهای محتوایی و عوامل شکلگیری آنها مورد نقد و بررسی قرار گرفته و سعی شده است، روشن شود که کشف و تحلیل این هنرسازه، چه کمکی در روند عمل فهم، میتواند به خواننده بکند؟ شیوۀ پژوهش در این مقاله، براساس نحوۀ کاربرد مصداقهای این شگرد ادبی در آثار مهم عرفانی و سبک هندی و ملاحظۀ دیدگاههای صاحبنظران و دریافت شخصی نگارنده از این هنر بلاغی صورت گرفته است. <br /> واژههای کلیدی: متناقضنمایی محتوایی، پارادوکس، شعر فارسی. <br /> 1. مقدمه<br /> متناقضنمایی در بسیاری از آثار عرفانی منظوم، به کار رفته و در شعر فارسی از قرن ششم به بعد بسامد زیادی دارد و از جمله مختصات و ویژگیهای سبکی سبک هندی محسوب میشود. شناختن این شگرد زیباییشناختی، ما را یاری میکند که درک دقیقتری از زیباییهای نهفته در شعر فارسی داشته باشیم.
واژه های کلیدی,متناقض نمایی محتوایی,پارادوکس,شعر فارسی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4414.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4414_950c6faeffef0db2e98911d12cfaa1fd.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
2
2018
08
23
بررسی واژگان خاص آئینی در منظومهی زراتشت نامه
153
170
FA
کتایون
نمیرانیان
دانشگاه شیراز
katynamiranian@yahoo.com
10.22099/jba.2017.16384.2054
این نوشتار به معرفی و بررسی واژگان خاص مذهبی در منظومهی «زراتشت نامه» زرتشت بهرام پژدو میپردازد. زرتشت بهرام پژدو، نامدارترین شاعر زرتشتی پارسی گوی، از سده ی هفتم است. مجموعه ی اشعار شاعران زرتشتی که به فارسی نو پس از اسلام شعر گرفته اند، بسیار کم مورد توجه و پژوهش قرار گرفته است. حال آنکه به دلیل ویژگی های خاص، از دیدگاه های مختلف محتوایی، واژگانی، سبکی، ... جای بررسی فراوان دارد. این نوشتار، به بررسی واژگان بسیار خاص مذهبی استفاده شده در منظومه می پردازد، نه آنچه که معنای آن، یا معنای اول آن برای خواننده روشن است.<br />این واژگان که یا در واژهنامهها نیامده اند، یا تنها با شاهدی از این شاعر، نقل شدهاند، از این منظر، ویژه شمرده میشوند. گذر واژه از دورهی باستان و میانه به فارسی نو، تحولات آوایی و معنایی آن با استفاده از منابع معتبر، مورد بررسی قرار میگیرد. <br />واژگان کلیدی: ادبیات فارسی زرتشتی، زبانهای باستانی ایران، زراتشت نامه، زرتشت بهرام پژدو
ادبیات فارسی زرتشتی,زبانهای باستانی,ایران,زراتشت نامه,زرتشت بهرام پژدو,آیین
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4438.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4438_1986959e828a0de9ff13dd59684929c2.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
2
2018
08
23
اصلاحیهای بر شرحهای یک بیت از دیوان خاقانی
171
178
FA
علیرضا
فولادی
گروه زبان و ادبیات فارسی/ دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی/ دانشگاه کاشان
a.fouladi@modares.ac.ir
10.22099/jba.2018.28556.2934
عرصة خاقانیپژوهی هنوز راههای نرفته بسیار دارد. یکی از این راهها سامان دادن به شرح دیوان این شاعر پیچیدهگوست. در مقالة حاضر، شرحهای بیت «چو باشه دوختهچشمی به سوزن تقدیر/ چو لاشه بستهگلویی به ریسمان قضا» از خاقانی، ضمن شرحنامههای اشعار این شاعر مورد واکاوی قرار گرفته است. این مقاله با روش تحلیلی کوشیده است به این پرسش، پاسخ گوید که شرح بیت مذکور در این شرحنامهها، چه اصلاحاتی میطلبد؟ بر این اساس نتیجه گرفتهایم شارحان دیوان خاقانی، هنگام شرح این بیت، تفاوت معنای باشه با باز و همچنین تقابل باشه با باز از جهت کوچکی باشه و بزرگی باز را نادیده گرفتهاند؛ ضمن این که تعبیر دوختهچشم بودن باشه را، بستن چشم باز، بدون ذکر شیوة دقیق آن نگاشتهاند؛ این در حالی است که اولا باشه با باز تفاوت دارد و در فرهنگها و بازنامهها، یک نوع پرندة شکاری کوچکتر از باز معنی شده است و ثانیا خاقانی در بیت مورد نظر، افزون بر جناس میان باشه و لاشه، کوچکی باشه را در تقابل با بزرگی باز، مورد نظر داشته است تا از رهگذر تشبیه همزمان انسان به باشه و لاشه، علاوه بر حقارت و کوری او مقابل قدر، مقهوریت و خفگی وی مقابل قضا را نیز برساند و ثالثاً شاعر در این بیت، به شیوة تربیت باشه با دوختن واقعی پلکهای چشم این پرنده اشاره کرده است و ازاینرو جزء «به سوزن» را هم ضمن آن آورده است.
"خاقانی","خاقانیپژوهی","شرح","اصلاحیه"
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4845.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4845_46f8809ef83bb71c7c9f126f553625a4.pdf