معاونت پژوهشی دانشگاه شیرازشعر پژوهی(بوستان ادب)2008-81831120120925The Master of Lovers: A Semiotic Study of A Poem by Hafez"میرعاشقان" بررسی نشانه شناختی و روابط عمودی غزلی از حافظ11334510.22099/jba.2012.345FAمحمدرضا اکرمیدانشگاه آزاد اسلامی واحد فساJournal Article20120925<strong>ABSTRACT</strong><br />One of the aspects of Hafiz's poetry is his satiric look towards social issues and the hypocritical people of his time. Through his sonnets, directly and indirectly, he revealed the two faces of some hypocrites of his time. He sometimes dedicated a whole sonnet to introducing such characters and usually starts a sonnet with their names and then represented different aspects of them through it. By using inter-textual signs and their relations with one another, he composed sonnets that have strong structural unity and semantic coherence. This article is going to analyze the following sonnet and tries to uncover the hidden face of the "sufi" behind it:<br />O, sufi! Pick a flower and give garment to thorn, leave the austerity away for tasty wine!<br /> <br /><strong>Key words: </strong>1. Hafiz 2. Amir Mobarezoddin 3. The Master of Lovers<br />4. Lord 5. Signology 6. Vertical Axis of Lyric Poem<strong>برای دریافت چرخشهای معنایی و در نتیجه ژرف ساخت متفاوت با رویهی ظاهری اشعار و نیز شناخت مخاطب پنهان غزلهای حافظ - در غزلهایی که روی سخن با شخصیتی خاص است- ، کشف نشانههای درونْ متنی نه تنها راهگشا که اجتناب ناپذیر است.</strong><br /><strong>حافظ شخصیت مورد خطابش را - بویژه در غزلهای انتقادی - با نام وارههایی چند میخواند تا زوایای وجودی وی را با زبانی پنهان و پرنشانه معرفی نماید. این امر ضمن آن که شعر را تأویل بردار میسازد، باعث توهم تعدد مخاطب نیز میگردد.</strong><strong>مقالهی حاضر غزلی به مطلع:</strong><strong>صوفی گلی بچین و مرقع به خار بخش وین زهد خشک را به میخوشگوار بخش</strong><br /><strong>را با توجه به حرکت عمودی شعر و یافتن و نمایاندن نشانههای درونْ متنی مورد بررسی قرار داده است.</strong><strong>این غزل یکی از غزل- شخصیتهای پر از طنز حافظ است که در سراسر آن روی سخن با یک مخاطب است که وی را با نام وارههای مختلفی چون صوفی، میر عاشقان، رب و شاه میخواند تا افشاگر شخصیت خونریز و باده نوش محتسبی ریاکار به نام امیر مبارزالدین باشد.</strong><br /><strong>واژههای کلیدی: </strong>1. حافظ 2. امیر مبارزالدین 3. میرعاشقان 4. رب 5. نشانه شناسی 6. محور عمودی غزلمعاونت پژوهشی دانشگاه شیرازشعر پژوهی(بوستان ادب)2008-81831120120925A Comparative Study of Abu al-Ala and Khayyamبررسی تطبیقی افکار و عقاید ابوالعلاء و خیام153334610.22099/jba.2012.346FAلیلا امینی لاریدانشگاه پیام نور شیرازسیدفضل اله میرقادریدانشگاه شیرازJournal Article20120925 <br /> <br /><strong> Dr. L. Amini Lari Dr. S. F. Mirghaderi</strong><br /><strong> Payam-e-Noor University, Shiraz Shiraz University </strong><br /> <br /><strong>ABSTRACT</strong><br />Abou al-Aala Ma'arri, the Arab poet, and Khayyam Neyshabouri, the Iranian poet and philosopher, were great scientists and literary people and with mysterious personalities. The fame of their knowledge has gone far beyond the frontiers of Iran and Arabic countries. It can be said that many scholars of the east and the west have been influenced by the idiocy of these two poets and have written books and articles about their opinions. In this paper the lives of these two poet are compared and their social and political views are discussed and analyzed.<br /> <br /> <br /> <strong>بررسی تطبیقی افکار و عقاید ابوالعلاء و خیام</strong><br /><strong> </strong><br /><strong>دکتر لیلا امینی لاری</strong>* <strong> دکتر سید فضل الله میرقادری</strong>**<br /><strong> دانشگاه پیام نورمرکز شیراز دانشگاه شیراز</strong><br /> <br /><strong>چکیده</strong><br /><strong>ابوالعلاء معرّی، شاعر اندیشمند عرب و خیام نیشابوری، شاعر و فیلسوف و متفکر مشهور ایرانی، از بزرگان علم و ادب جهان به شمار میآیند که با داشتن شخصیت رمزآلود، آوازهی دانش و معارفشان از مرزهای جغرافیای خود فراتر رفته است. میتوان گفت بسیاری از دانشمندان شرق و غرب تحت تأثیر اندیشههای این دو متفکر قرار گرفته و از آن دو متأثر شدهاند و دربارهی افکار و جهتگیریهای هریک سخن گفته و کتابها و مقالاتی عرضه داشتهاند.</strong><br /><strong>در این مقاله پس از اشارهای تطبیقی به زندگی هر دو شاعر، به عقاید و جهت گیریهای آنان خواهیم پرداخت و افکار و بعضی از جهتگیریهای عقیدتی و اجتماعی آنها را مورد تطبیق، نقد و بررسی و تحلیل قرار خواهیم داد. باشد که با نمودن افکار و آرای شاعران و ادیبان نامی و بررسی و تحلیل آن، راه به سوی حقایق هموارتر گردد. </strong><br /> <br /> <br />* استادیار بخش زبان و ادبیات فارسی <br />** دانشیار بخش زبان و ادبیات فارسیمعاونت پژوهشی دانشگاه شیرازشعر پژوهی(بوستان ادب)2008-81831120120925A Study of “Nader or Eskandar” by Akhavan Salesتحلیل و بررسی سرودهی "نادر یا اسکندر" اخوان ثالث354834710.22099/jba.2012.347FAسیداحمد پارسادانشگاه کردستانJournal Article20120925<strong>A Study of “Nader or Eskandar” by Akhavan Sales</strong><br /> <br /><strong>Dr. S. A. Parsa</strong><br /><strong>University</strong><strong> of Kurdistan</strong><br /> <br /><strong>ABSTRACT</strong><br />Persian blank verse through its long journey has faced many important schools and processes. One of these processes is social symbolism. Social Symbolism is a process in which blank verse carries a state of duty toward the society and humanistic ideals, and it considers a political and social responsibility for poetry. On the other hand, poets in this process believe that art and poetry should be at the service of all people. Feeling responsibility toward their society, poets of this process, by using symbolic language, try to portray the existing condition of their society. The purpose of this research is to analyze ‘Nader or Eskandar’ from this point of view. This poem which is the first poem of the 33 published ones in the collection of ‘Akhare Shahnameh’ [The End of Shahname], was composed on ordibehasht 1335 by Akhavan.<br /> <br /> <strong>تحلیل و بررسی سرودهی "نادر یا اسکندر" اخوان ثالث</strong><br /><strong> </strong><br /><strong>دکتر سید احمد پارسا</strong><strong>*</strong><br /><strong>دانشگاه کردستان</strong><br /><strong> </strong><br /><strong>چکیده</strong><br /><strong>یکی از جریانات مهم شعر نو فارسی، سمبولیسم اجتماعی است که با نیما یوشیج آغاز شد و</strong><strong> </strong><strong>در دههی چهل به دلیل شرایط اجتماعی آن زمان به اوج خود رسید. هدف پژوهش حاضر تحلیل و بررسی سرودهی «نادر یا اسکندر» اخوان ثالث از این منظر است. این سروده ترسیم آمیزهای از "تعهد اجتماعی و هنر شاعری اخوان" به شمار میرود. توصیف، نمایش و استنتاج بافت اصلی این سروده را تشکیل میدهند. شاعر در این سروده از طریق کنایات, نمادها و روابط حاکم بر آنها, مفاهیم مورد نظر خود را به خواننده القا میکند. انسجام مطالب و آفرینش تصاویر شاعرانه, تجربههای ملموس اخوان را از وضعیت اجتماعی بعد ازکودتای28 مرداد 1332 به خوبی ترسیم میکند. نتیجه نشان میدهد با این پژوهش میتوان به شناخت بهتری از این سروده به ویژه از منظر سمبولیسم اجتماعی و جامعه شناسی ادبی دست یافت.</strong><br /> <br /> <br />* دانشیار بخش زبان و ادبیات فارسیمعاونت پژوهشی دانشگاه شیرازشعر پژوهی(بوستان ادب)2008-81831120120925A Look at the Poetry and Thoughts of Tayer-e Shiraziنگاهی به شعر و اندیشه طایر شیرازی517134810.22099/jba.2012.348FAنجف جوکاردانشگاه شیرازجابر دهباشیدانشگاه شیرازJournal Article20120925 <br /> <br /><strong>Dr. N. Jokar J. Dehbashi</strong><br /><strong>Shiraz</strong><strong> University</strong><br /> <br /><strong>ABSTRACT</strong><br />Hasan Khan, known as Tayer-e Shirazi, is one of the poets of the Persian Return Movement. He is the nephew of Haji Ebrahim Khan Kalanter who was an influential personality at the end of the Zand dynasty and the beginning of the Qajar period. Though Tayer-e Shirazi has had a divan of poems, he has only been mentioned in different tazkarehs. Seyed Amir Hasan Abedi has also written a short passage about him in volume 14 of Qand-e Parsi Magazine in 1378.<br />This paper is a study of manuscripts of Tayer. Six manuscripts of his Diwan have been found: 1) Majlis manuscript number 1017; 2) Hekmat’s manuscript given as a gift to Tehran University number 136; 3) Manuscript of Shahid Dastgheib Library of Shiraz number 770; 4) Manuscript of the library of Faculty of Humanities, Tehran University number 177 J; 5) Manuscript of National Museum of New Delhi number 74/256; 6) Manuscript of British Museum number or 8009.<br /><strong> </strong><br /> <br /> <strong>نگاهی به شعر و اندیشه طایر شیرازی</strong><br /><strong> </strong><br /><strong>دکتر نجف جوکار</strong>*<strong> جابر ده باشی</strong>**<br /><strong>دانشـگاه شیراز</strong><br /><strong> </strong><br /><strong>چکیده</strong><br /><strong>نوشتار «نگاهی به شعر و اندیشه طایر شیرازی» دارای ده عنوان اصلی است که عبارتند از: مقدمه، پیشینه تحقیق، معرفی پدران و نیاکان طایر و جایگاه سیاسی و اجتماعی آنان، نام و تخلص شاعر، شرح حال وی، ویژگیهای اخلاقی و دانش و هنرها، شعر و شاعری طایر، مضامین اشعار، بررسی دیوان اشعار و معرفی نسخههای موجود و نتیجه گیری.</strong><strong>حسن خان، ملقب به طایر شیرازی، از شاعران دوره بازگشت ادبی است. وی برادر زادهی حاجی ابراهیم خان کلانتر است که در اواخر دوره زندیه و اوایل قاجاریه، قدرت و نفوذ فراوان داشت. با آنکه طایر شیرازی صاحب دیوان شعر بوده است، تنها در تذکرهها و به طور گذرا معرفی شده­ است؛ در حالی که مطالعه و بررسی دقیق شعر وی، از نظر ادبی، فرهنگی و تاریخی دارای فواید بسیاری است.</strong><strong>علاوه بر تذکرهها، سید امیر حسن عابدی در شماره 14 مجله قند پارسی سال 1378، کوتاه نوشتهای در شرح حال شاعر و شعر وی آورده است.</strong><strong>تذکرهها و دیگر منابعی که از طایر یاد کردهاند نام وی را حسن خان، حسنعلی خان و محمدحسن خان آورده اند، اما به نظر میرسد "حسن خان" ترجیح دارد، زیرا در دیباچه دیوان که نویسنده آن از جزئیات زندگی شاعر مطلع بوده است، همین نام آمده است.</strong><strong>خاندان طایر از زمان حاجی هاشم، جد طایر، در شیراز صاحب قدرت و نفوذ گشتهاند. پس از آن حاجی ابراهیم خان، عموی طایر در اوایل دوره قاجار به صدر اعظمی ایران رسید. برخی از تواریخ دوره قاجار از انتساب این خاندان به حاجی قوام الدین، ممدوح حافظ، سخن گفتهاند و برای نوشته خود سند و دلیلی ذکر نکردهاند.</strong><strong>پس از آنکه فتحعلی شاه قاجار در سال 1215 ق. از حاجی ابراهیم خان، صدر اعظم خود، بدگمان شد و دستور قلع و قمع او و بستگانش را داد، طایر نیز به امر آن پادشاه نابینا شد. وی مدتی پس از نابینایی، از شیراز به اصفهان منتقل شد. در سال 1228ق. محمد علی میرزای دولتشاه، وی را از اصفهان به کرمانشاهان فرا خواند و طایر تا پایان عمر (1247ق.) در همانجا ماند.</strong><strong>از طایر، دیوان شعری به جا مانده است که شامل یک دیباچه و نزدیک به 5700 بیت در قالبهای قصیده، غزل، قطعه و رباعی است. قصاید وی بیشتر در مدح، به ویژه مدح محمدعلیمیرزا فرزند فتحعلی شاه است. مضمون غزلیات وی عشق و حالات عاشق و معشوق است و در برخی از قطعات سربسته به هجو این و آن پرداخته است. قصاید طایر تحت تأثیر شاعران قرن ششم به ویژه انوری است و در غزل از حافظ و سعدی و همچنین شاعران مکتب وقوع تأثیر پذیرفته است.</strong><strong>تاکنون شش نسخه از دیوان طایر شناسایی شده است،که عبارتند از:</strong><strong>1- نسخهی مجلس (به شمارهی 1017) 2- نسخهی اهدایی حکمت به دانشگاه تهران (به شمارهی 136 حکمت) 3- نسخهی کتابخانه شهید دستغیب شیراز (به شمارهی اختصاصی 770) 4- نسخهی کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران (به شمارهی 177ج) 5- نسخهی موزهی ملی دهلی نو (به شمارهی 256/ 74) 6- نسخهی موزهی بریتانیا (به شماره</strong><strong> </strong><strong>8009</strong><strong>o r </strong><strong>).</strong><br /> <br /> <br /> معاونت پژوهشی دانشگاه شیرازشعر پژوهی(بوستان ادب)2008-81831120120925A Comparative Study of the Structure of the Story, "The Lion and the Ox" in Kalila and Dimna and
"Siavash and Afrasiab" in Ferdowsi's Shahnamehبررسی تطبیقی ساختار داستانهای شیر و گاو در کلیله و دمنه و افراسیاب و سیاوش در شاهنامه738934910.22099/jba.2012.349FAسعید حسام پوردانشگاه شیرازJournal Article20120925 <br /><strong> </strong><br /><strong>Dr. S. Hesampour</strong><br /><strong>Shiraz</strong><strong> University</strong><br /><strong> </strong><br /><strong>ABSTRACT</strong><br /><em>Panchatantra</em> and <em>shahnameh</em> are two important works of literature of the East. The stories of “The lion and the Ox” from <em>Kalila va Dimna</em> and “Siavash and Afrasiab” from Shahnameh are among prominent stories in these works. Seven common components from the two stories were compared: (1) For some reason, the protagonist leaves his own land. (2) An incident or event agitates the tranquility of the foreign land's king. (3) The antagonist brings about the acquaintance between the protagonist and the foreign land's king. (4) Because of his abilities, and his personality and moral qualities, the protagonist is rank is raised by the king. (5) The protagonist's ever enhancing rank causes jealousy in the antagonist. (6) The protagonist is killed. (7) The protagonist's blood is not trampled upon and the antagonist is duly punished for what he did.<br /><strong> </strong><br /> <strong>بررسی تطبیقی ساختار داستانهای شیر و گاو در کلیله و دمنه </strong><strong>و افراسیاب و سیاوش در شاهنامه</strong><br /> <br /><strong>دکتر سعید حسامپور</strong><strong>*</strong><br /><strong>دانشگاه شیراز</strong><br /><strong>چکیده</strong><br /><strong> دربارهی ساختار و منشاء قصهها و اسطورههای ملتهای مختلف جهان آثار گوناگونی پدید آمده است. برخی از پژوهش گران با نگاهی تطبیقی آثار دو یا چند قوم را با یکدیگر مقایسه کردهاند. از آن جا که هندیها و ایرانیان از گذشتههای دور پیوندهای فراوان فکری، جغرافیایی و تاریخی داشتهاند، زمینههای بسیاری نیزبرای پژوهشگران علاقهمند به بررسی آثار این دو قوم فراهم آمده است. بیگمان "پنجاتنترا" و "شاهنامهی فردوسی"، دو اثر مهم و باستانی نزد مردم هند و ایران است و این دو اثر،درفرهنگ دوملت جایگاه ویژهای دارند.</strong><br /><strong>در این مقاله کوشش شده با نگاهی ساختاری، اجزای ساختار داستانهای افراسیاب و سیاوش در شاهنامه و شیر و گاو در کلیله و دمنه مقایسه شود. درخور توجه است که این اجزا به گونهای شگفتانگیز با یکدیگر مشابهاند. گفتنی است، کوشش شده اگر تفاوتهایی میان روایات گوناگون از این دو داستان وجود دارد، بازنموده شود. همچنین به دلیل هم مانندی فراوان داستان شیر و شتر پرهیزگار در مرزباننامه و شیر و شغال در کلیله ودمنه به شباهتهای دو داستان اخیر نیز اشاره شود و در پایان با توجه به ساختار بسیار مشابه دو داستان، تحلیلی نیز ارائه گردد.</strong><br /> <br /> <br />* استادیار بخش زبان و ابیات فارسیمعاونت پژوهشی دانشگاه شیرازشعر پژوهی(بوستان ادب)2008-81831120120925A Study of Plots and Narrative Development in Kelidarبررسی محورهای اصلی و شیوهی گسترش روایت در کلیدر9110535010.22099/jba.2012.350FAکاووس حسن لیدانشگاه شیرازساناز مجرددانشگاه شیرازJournal Article20120925 <br /> <br /><strong>Dr. K. Hasanli S. Mojarrad</strong><br /><strong>Shiraz</strong><strong> University</strong><br /> <br /><strong>ABSTRACT</strong><br />Kelidar is the second novel of Mahmud Dolatabadie. It is one of the masterpieces of modern fiction. The story of the novel is based on some historical events which occurred in 1323. Kelidar has one major plot about the major character, Golmohammad plus two sub-plots. The sub-plots are about the life of the people of Ghale Chaman village as well as another character, Nadali’s life. The story moves forward by actions of the opposing characters with the themes of love and war.<br /> <br /> <strong>بررسی محورهای اصلی و شیوهی گسترش روایت در <em>کلیدر</em></strong><br /><strong><em> </em></strong><br /><strong>دکتر کاووس حسنلی</strong><strong>*</strong><strong> </strong><strong> </strong><strong> ساناز مجرد</strong><strong>*</strong><strong>*</strong><br /><strong> دانشگاه شیراز</strong><br /><strong> </strong><br /><strong>چکیده</strong><br /><strong>رمان <em>کلیدر</em> شاهکار ده جلدی محمود دولت آبادی است که در گسترهی آن شخصیتها و سرگذشتهای متعدد حضور مییابند وجریان رمان را پیش میبرند. کلیدر رمانی تودرتو است که در زنجیرهای از کنشها و واکنشها پدید آمده است، و نویسنده با تقسیم بندی کتاب در قالب بخشها وپارههای شمارهگذاری شده، هر یک از داستانها را بهطور جداگانه پیش میبرد.</strong><strong> <em>کلیدر</em> دارای سه محور داستانی نسبتاً مجزاست: محور زندگی گل محمد، محور زندگی افراد روستای قلعه چمن و محور زندگی نادعلی. پیوند این سه محور را تنها در عواملی چون زمان، مکان و زبان روایت گونهی داستان میتوان جستوجو کرد. و در نتیجه منطق «وحدت موضوع» در محورهای سهگانه غایب مینماید. شیوهی گسترش داستانها در <em>کلیدر</em> بر اساس تقابل افراد داستانی است. این تقابلها با ایجاد حوزههای کنش و واکنش، باعث گسترش طرح داستان میشوند. در این حوزهها معمولاً سه شخصیت یا وضعیت به عنوان واحدهای پایه مشارکت دارند و اصلیترین انگیزههای تقابل در این اثر دو موضوع عشق و مبارزه است.</strong><br /> <br /> <br />* دانشیار بخش زبان و ادبیات فارسی<br />** دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسیمعاونت پژوهشی دانشگاه شیرازشعر پژوهی(بوستان ادب)2008-81831120120925An Analytical Comparison of “Salaman and Absal” by Jaami, and “The King and his Slave Girl” by Mowlaviمقایسه تحلیلی سلامان و ابسال جامی و شاه و کنیزک مثنوی مولوی10711735110.22099/jba.2012.351FAمریم روضاتیاندانشگاه اصفهانسیدعلی اصغر میرباقری فرددانشگاه اصفهانJournal Article20120925 <br /> <br />Dr. S. M. Rozatian Dr. S. A. A. Mir Bagheri Fard<br /><strong>Esfahan</strong><strong> University</strong><br /> <br /><strong>ABSTRACT</strong><br />Salamaan and Absal is the second verse story of the <em>Seven Thrones</em> (Haft Orang) by Jaami. It is a mystical and allegorical story. This story has been well-known from ancient times and has also been narrated by Honain Ibn Ishaq, Ibn Sina, Ibn Tofail, Khajeh Nassir-e Toosi, and others. There have been different interpretations of the story that are by and large philosophical. The aim of this paper is to provide an interpretation of the mystical concepts of Jami's Salaman and Absal by making a comparison with the Mowlavi's tale of "The King and His Slave Girl". It is important to note that Jami, who was well-acquainted with the Persian literary and Islamic theosophical works before him, was also profoundly influenced by Mowlavi's works and views. His exploitation of "The King and his Slave Girl" in composing of Salaman and Absal" is a proof of this influence.<br /> <br /> <br /> <strong> </strong><br /><strong>دکتر سیده مریم روضاتیان</strong>*<strong> دکتر سیدعلی اصغر میرباقری فرد</strong>**<br /><strong> دانشگاه اصفهان</strong><br /><strong> </strong><br /><strong> چکیده</strong><br /><strong>سلامان و ابسال دومین منظومه از هفت اورنگ جامی و قصهای رمزی، تمثیل گونه و اسطورهای است. این قصه از روزگاران دور شهرت داشته است و حنین بن اسحاق، ابن سینا، ابن طفیل، خواجه نصیر طوسی و ... آن را روایت کردهاند. از این قصه تأویلهایی صورت گرفته که غالباً جنبهی فلسفی دارد. هدف از نگارش این مقاله ارائهی تحلیلی تازه از مفاهیم رمزی سلامان و ابسال جامی از طریق مقایسه آن با حکایت شاه و کنیزک مثنوی مولوی است زیرا جامی که با آثار مهم ادب فارسی و عرفان اسلامی پیش از خود آشنایی داشت، از آثار و مشرب عرفانی مولوی تأثیر بسیار پذیرفته بود و بهره گیری او از داستان شاه و کنیزک در سرودن سلامان و ابسال، نمونهای از این تأثیرپذیری است. این مقاله بر آن است تا با بیان مطالب ضروری این موضوع را تحلیل و بررسی کند.</strong><br /> <br /> <br />* استادیار بخش زبان و ادبیات فارسی و همکار قطب علمی تحقیق در متون حکمی و عرفانی<br />** دانشیار بخش زبان وادبیات فارسی و مدیر قطب علمی تحقیق در متون حکمی و عرفانیمعاونت پژوهشی دانشگاه شیرازشعر پژوهی(بوستان ادب)2008-81831120120925A Psychological and Mythological Study on the Symbolic Birth of ‘Shabdiz’ in Nezami’s Khosro and Shirinرویکردی اساطیری و روان شناختی به تولد نمادین شبدیز در خسرو و شیرین نظامی11913435210.22099/jba.2012.352FAاسحاق طغیانیدانشگاه اصفهانطیبه جعفریدانشگاه اصفهانJournal Article20120925 <br /><strong> </strong><br /><strong>Dr. E. Toghyani T. Jafari</strong><br /><strong> Esfahan University</strong><br /><strong> </strong><br /><strong>ABSTRACT</strong><br />Khosro and Shirin, Nezami's versified story and one of the master pieces of Persian literature, has a mysterious and symbolic structure. Shabdiz, the magnificent horse, has a key role to play in uniting the two lovers Khosro and Shirin. Shabdiz has a mythical birth. It’s origin is a black sacred stone located in a cave within a sacred monastry. Its mother is a virigin mare so that Shabdiz as the carrier of love and messenger of fate gains symbolic importance.<br /> <br /> <br /> <strong> </strong><br /><strong>رویکردی اساطیری و روان شناختی به تولد نمادین شبدیز در</strong><br /><strong> خسرو و شیرین نظامی</strong><br /><strong> </strong><br /><strong>دکتر اسحاق طغیانی</strong>*<strong> طیبه جعفری</strong>**<br /><strong> دانشگاه اصفهان</strong><br /><strong> </strong><br /><strong>چکیده</strong><br /><strong> نقش و اهمیت شبدیز، به عنوان محمل عشق و سفیر تقدیر، در رابطه عاشقانه میان خسرو و شیرین، سبب شده تا او هیئتی فراواقعی و سمبلیک بیابد و تولید عجیب و رازآلود داشته باشد؛ تولدی افسانهای، در مکان و زمانی کاملاً نمادین. براساس سخن نظامی، شبدیز، نسب از سنگ دارد؛ سنگی سیاه و قدسی که در دل غاری در دامن دیری روحانی قرار گرفته است. زمان شکلگیری نطفهی او درست در هنگام قران مشتری و زحل است؛ زمانی مسعود برای تولد مولودی که باید صاحبقران باشد. سنگ، کوه، دیر، قران و مادیان بکری که مادر شبدیز است، همه نقشی نمادین و حضوری ضروری و رازآلود در تولد شبدیز دارند و در پس تمامی آنها اندیشهای به قدمت عمر بشری نهفته است؛ اندیشهای که باید لایه لایه باز کاویده شود تا عناصر و نمادهای موجود در این بخش از خسرو و شیرین نظامی آشکار شود.</strong><br /> <br /> <br />* دانشیار بخش زبان و ادبیات فارسی<br />** دانشجوی دوره دکتری زبان و ادبیات فارسیمعاونت پژوهشی دانشگاه شیرازشعر پژوهی(بوستان ادب)2008-81831120120925Interpreting and Analyzing a Line of Hafezدربارهی تصحیح و توضیح بیتی از حافظ13514635310.22099/jba.2012.353FAجواد مرتضاییدانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20120925<strong>Interpreting and Analyzing a Line of Hafez</strong><br /> <br /><strong>Dr. J. Mortezaei</strong><br /><strong>Ferdowsi</strong><strong> University of Mashhad</strong><br /> <br /><strong>ABSTRACT</strong><br />Differences in manuscripts of almost all of the divans of Persian poets are due to conscious as conscious effect of manuscript writers. On the other hand, differences in different versions of the divan of Hafez were due to the poet’s editing rather than the writer’s tastes. In editing any divan of Hafez three principles must be considered. The first is attention to the ancient and reliable versions. The seconds is the authenticity of music in the poems. And the third is the relationship of meaning and imagination. In this paper only principles one and three are used to interpret a line of poetry of Hafez; the second principle is not effective in this poem. <br /> <br /> <br /> <strong>دربارهی تصحیح و توضیح بیتی از حافظ</strong><br /> <br /><strong>دکتر جواد مرتضایی</strong>*<br /><strong>دانشگاه فردوسی مشهد</strong><br /><strong> </strong><br /><strong>چکیده</strong><br /><strong>اختلاف نسخههای خطّیِ آثار نظم و نثر گذشتة ما در ضبط کلمات، بیشتر به دست ناسخان و خواسته یا ناخواسته است. این اختلاف در دیوان حافظ، برعکس، بیشتر توسّط شاعر برای رسیدن به بالاترین حدّ هنری بیت و کمتر به دست نسّاخ می باشد . در تصحیح دیوان این شاعر بی نظیر باید سه اصل مدّ نظر باشد: اوّل، توجّه به ضبط نسخههای قدیمی و معتبر؛ دوم، اصل اصالت موسیقی که بسیار مهم است؛ سوم، ارتباط عناصر معنا و خیال در محور افقی بیت. در این مقاله سعی شده به ضبط و معنای صحیح بیتی از حافظ، با عنایت به اصل اوّل و سوم، اشاره شود . لازم به توضیح است که اصل دوم (اصالت موسیقی) در بیت مذکور مؤثّر نمیباشد.</strong><br /> <br /> <br />* استادیار بخش زبان و ادبیات فارسیمعاونت پژوهشی دانشگاه شیرازشعر پژوهی(بوستان ادب)2008-81831120120925Kaveh: Blacksmith or Divinity?کاوه، آهنگری فرودست یا خدایی فرود آمده14716035410.22099/jba.2012.354FAسیدکاظم موسویدانشگاه شهرکرداشرف خسرویدانشگاه شهرکردJournal Article20120925 <br /><strong> </strong><br /><strong>Dr. S. K. Mousavi A. Khosravi</strong><strong> </strong><br /><strong>Shahr-e-Kord</strong><strong> University</strong><br /><strong> </strong><br /><strong>ABSTRACT</strong><br />Kaveh, the blacksmith rebel in Shahname, has a symbolic personality. In this paper it is argued that Kaveh is originally one of the most ancient divinities while in Shahnameh he is first presented as an ordinary blacksmith. However, his characteristics and actions denote that he is divine. He can also read which is a sign of his importance. It is argued that like Vulcan, he is a god of fire and metal. <br /> <br /> <br /> کاوه، آهنگری فرودست یا خدایی فرود آمده<br /> <br /> دکتر سیدکاظم موسوی* اشرف خسروی**<br /> دانشگاه شهرکرد<br /> <br /><strong> چکیده </strong><br /><strong>ذهن آدمی از دیرینهترین زمان تاکنون سرشار از آرزومندی و بلندپروازی بوده و تفکر در جهان مادی، خوداندیشی وچشم اندازی بلند و فراتر از خود داشتن، همواره در وجود انسان نهفته بوده است. اگرآدمی میتواند به جایی برسد "که به جز خدا نبیند" نتیجهی همین گسترهی وجودی است. سیر نوسانی صعودی و نزولی یکی دیگر از ویژگیهای ذهن انسان است. این حرکت همواره در اسطوره، فلسفه و تاریخ خود را نشان داده است. از آن جا که در اسطوره ذهن آدمی اختیار به نسبت مطلقی دارد، این سیر در آفرینش، گزینش، دگرگونی و تلفیق پدیدههای اسطورهای بیشتر خود را نشان میدهد.</strong><strong>کاوهی آهنگر، یکی از شخصیتهای برجسته شاهنامه میباشد که از این جهت قابل بررسی است ونام وصفت به ظاهر پارادوکس مانند او بیانگر این امر است. او را میتوان شخصیتی خدایی دانست که پس از پشت سر نهادن دگرگونیهای مختلف، به آهنگری نزول کرده است اما ویژگیها و اعمالی همچنان بزرگانه وخداگونه دارد. در این مقاله به کاوشی در این زمینه پرداخته میشود.</strong><br /> <br /> <br />* استادیار بخش زبان و ادبیات فارسی<br />** دانشجوی کارشناسی ارشدمعاونت پژوهشی دانشگاه شیرازشعر پژوهی(بوستان ادب)2008-81831120120925A Look at Bilingualism in Khaqani’s Compound Wordsمقاله کوتاه: نگاهی بهدو زبانگی در واژههای مرکب خاقانی16117235510.22099/jba.2012.355FAمحمود فضیلتدانشگاه تهرانJournal Article20120925 <br /><strong> </strong><br /><strong>Dr. M. Fazilat</strong><br /><strong>Tehran</strong><strong> University</strong><br /><strong> </strong><br /><strong>ABSTRACT</strong><br />Khaqani has used the rules of Persian language in coining words to make compound words of Persian and Turkish origin. Many of these words had not been used before Khaqani or after him. This paper analyzed the bilingual aspect of Khaqani’s poetry.<br /><strong> </strong><br /> <br /> <strong> </strong><br /><strong>نگاهی به</strong><strong>دو زبانگی در واژههای مرکب خاقانی</strong><br /><strong> </strong><br /><strong>دکتر محمود فضیلت</strong><strong>*</strong><br /><strong>دانشگاه تهران </strong><br /><strong> </strong><br /><strong>چکیده</strong><br /><strong>خاقانی در شعرهایش با کاربرد قواعد واژهسازی زبان فارسی، واژههای مرکبی را ساخته است. بسیاری از این واژهها، پیش از خاقانی به کار نرفته و پس از او نیز در آثار شاعران و نویسندگان ایرانی نیامده است. </strong><br /><strong>این مقاله به علل پیدایش چنین پدیدهای از دیدگاه زبان و ادبیات میپردازد. </strong><br /> <br /> <br />* عضو هیات علمی بخش زبان و ادبیات فارسی