لیلا معصومی نایینی؛ مرتضی هاشمی؛ محمد رضا نصر اصفهانی
چکیده
شناخت شخصیتهای اساطیری و زنان اساطیری بهطورخاص در شعر معاصر فارسی، راهی برای شناخت زن در روزگار معاصر و نیز شناخت شعر، لایههای معنایی و تحلیل آن است. در میان زنان، چهرهی لیلی در شعر فارسی اعم از ...
بیشتر
شناخت شخصیتهای اساطیری و زنان اساطیری بهطورخاص در شعر معاصر فارسی، راهی برای شناخت زن در روزگار معاصر و نیز شناخت شعر، لایههای معنایی و تحلیل آن است. در میان زنان، چهرهی لیلی در شعر فارسی اعم از کلاسیک و معاصر چهرهای شاخص است. لیلی در شعر فارسی یکی از بارزترین نمادهای معشوق است که در این پژوهش با تمرکز بر اشعار حسین منزوی، نصرت رحمانی و فروغ فرخزاد بازتاب چهرهی لیلی در شعر معاصر بررسی میشود. دلیل انتخاب این سه شاعر توجه آنان به جایگاه لیلی از حیث کمیت و کیفیت بوده است. پرسش اصلی پژوهش پیش رو این است که لیلی بهعنوان یکی از شخصیتهای مهم زن اسطورهای در ادبیات فارسی، در شعر معاصر چگونه بازتاب یافته و چه نسبتی با چهرهی حقیقی زن در روزگار ما دارد. در این مجال پس از توضیح مبانی نظری، به کاربست نظریهی اسطورهکاوی ژیلبر دوران در بازخوانی اسطورهی لیلی در شعر نصرت رحمانی، حسین منزوی و فروغ فرخزاد پرداخته شده است. رویکرد اسطورهکاوی دوران رویکردی است که در آن بررسی چگونگی تأثیر زندگی شخصی مؤلف در کنار بافت- متنپژوهی بهمعنای تأثیرات تاریخی و اجتماعی در تألیف اثر موردتوجه است. این مقاله در سه بخش به کاربست الگوی دوران در بازخوانی اسطورهی لیلی در شعر سه شاعر نامبرده میپردازد. در این پژوهش مشخص میشود که هر سه شاعر برگزیده نگاهی متفاوت به اسطورهی لیلی داشتهاند و کارکرد اسطورهها در شعر معاصر از وجوه گوناگون با کارکرد اسطوره در شعر سنتی متفاوت است. نصرت رحمانی از چهرهی لیلی اسطورهزدایی میکند. لیلی شعر نصرت، رها، آزاد و بیمرز است. در شعر منزوی گاه لیلی همان معشوق اساطیری است و گاه شاعر، لیلی را بهخاطر اتخاذ موضع منفعلانه در عشق نکوهش میکند و فروغ نیز اسطورهی لیلی را اسطورهای کهنه برای عشقورزی در زمانهی معاصر میداند.