سحر برازجانی؛ زرین تاج واردی؛ غلامرضا کافی
چکیده
مکتب فلسفی پدیدارشناسی هوسرل مؤلفههایی دارد که میان آنها و مؤلفههایی که در عرفان هست، شباهتهایی وجود دارد. تا زمانیکه به مؤلفهها در جایگاه نظریه نگریسته شود، قضاوت به تشابه و تفاوت آنها ...
بیشتر
مکتب فلسفی پدیدارشناسی هوسرل مؤلفههایی دارد که میان آنها و مؤلفههایی که در عرفان هست، شباهتهایی وجود دارد. تا زمانیکه به مؤلفهها در جایگاه نظریه نگریسته شود، قضاوت به تشابه و تفاوت آنها چندان منطقی به نظر نمیرسد. هدف این پژوهش بررسی و تطبیق این مؤلفهها در منظومهی عرفانی- عاشورایی گنجینهی اسرار عمان سامانی است. در راستای این هدف ابتدا با مطالعهی متون مربوط به حوزهی پدیدارشناسی پنج مؤلفه که سنخیت بیشتری با مفاهیم عرفانی داشتند، استخراج و سپس مؤلفههای عرفانی مشابه معرفی شدهاند. پس از مطالعهی دقیق گنجینهی اسرار عمان سامانی شواهدی که بیانگر مؤلفههای عرفانی موردنظر بوده است، جمعآوری، مقایسه و بررسی شده است. این مقاله مدعی است که اگرچه اساس و خاستگاه نظریات پدیدارشناسانه و عرفان متفاوت است؛ اما هر دو درراستای دستیابی آگاهی راستین مسیرهای مشابهی را طی کردهاند. مؤلفههای انسان کامل و تأویل و شهود در عرفان، خاستگاهی الهی دارند؛ درحالیکه مفهوم «من» در فلسفهی هوسرل بیانگر تکامل دیدگاه انسانگرایانه در فلسفهی غرب است. ریشهی اصطلاح «تأویل فلسفی» را میتوان در فلسفهی انتقادی کانت (kant) تکامل آن را در سنتها و نظریههای فلسفی مختلف جستوجو کرد. منشأ شهود فلسفی نیز عقل و استدلال بشری است. تجرید بهمعنای عرفانی آن ریشه در باورهای الهی دارد و خاستگاه اپوخه1 به نظریات شکاکان یونانی میرسد. ماهیت فلسفه و عرفان با هرگونه تقلید سازگار نیست. از فیلسوفان متقدم غربی افلاطون و ارسطو و در فلسفهی شرق ابنسینا وشیخ اشراق در باب علم حضوری تأمل داشتهاند. درنهایت نمیتوان از نظریهی شباهت میان مؤلفهها، آن هم تنها در بخشی جزئی از مفاهیم گستردهی عرفانی، فراتر رفت.