زیبا پریشانی؛ مجید سرمدی؛ فاطمه کوپا؛ حسین یزدانی
چکیده
«خانه» یکی از مؤلفههای اصلی در تخیّل ادبی است که انگارههای متفاوتی را صورتبندی میکند. در انگارهی خانه، مفاهیمی چون هویتیابی، دلبستگی، فضائیت وجود (به تعبیر هایدگر)، مکانکاوی روان ...
بیشتر
«خانه» یکی از مؤلفههای اصلی در تخیّل ادبی است که انگارههای متفاوتی را صورتبندی میکند. در انگارهی خانه، مفاهیمی چون هویتیابی، دلبستگی، فضائیت وجود (به تعبیر هایدگر)، مکانکاوی روان (به تعبیر باشلار)، انسجام کالبد روانشناختی (از دیدگاه شولتز)، انگارهی ماندلا یا تمرکز روان ناخودآگاه از جنبهی روانشناختی یونگ و مانند آن، دیده میشود. خانهی زادگاه مهمترین انگارهای است که در اشعار و آثار ادبی منثور میتوان یافت. انگارهی خانه که سرشار از رمانس، با تمام ویژگیهای آن است، بیشک نزد هر شاعری دارای ویژگیهایی خاص، مطابق با رویکرد آن شاعر به جهان و هستی است و سبکشناسی این انگاره میتواند رویکردی مناسب برای شناخت جهان درونی و ذهنی شاعر باشد. مقالهی حاضر به سبکشناسی انگارهی خانه در هشت کتاب سهراب سپهری میپردازد و با بخشبندی آن به سه دورهی متفاوت و متمایز، رویکرد سپهری را به مفهوم خانه، از ابتدا تا انتهای دورهی شاعری در مجموعهی هشت کتاب و همچنین کتاب ناتمام اطاق آبی بررسی میکند. از بررسی این سه دوره میتوان دریافت که چگونه مفهوم خانه، در سه ایماژ متفاوت، در تخیّل ناخودآگاه سپهری شکل گرفته است و چگونه یک ایماژ مشخص – در اینجا خانه – در محور جانشینی تخیّل، به تصویری دیگر، دگردیسی مییابد. «خانه» یکی از مؤلفههای اصلی در تخیّل ادبی است که انگارههای متفاوتی را صورتبندی میکند. در انگارهی خانه، مفاهیمی چون هویتیابی، دلبستگی، فضائیت وجود (به تعبیر هایدگر)، مکانکاوی روان (به تعبیر باشلار)، انسجام کالبد روانشناختی (از دیدگاه شولتز)، انگارهی ماندلا یا تمرکز روان ناخودآگاه از جنبهی روانشناختی یونگ و مانند آن، دیده میشود. خانهی زادگاه مهمترین انگارهای است که در اشعار و آثار ادبی منثور میتوان یافت. انگارهی خانه که سرشار از رمانس، با تمام ویژگیهای آن است، بیشک نزد هر شاعری دارای ویژگیهایی خاص، مطابق با رویکرد آن شاعر به جهان و هستی است و سبکشناسی این انگاره میتواند رویکردی مناسب برای شناخت جهان درونی و ذهنی شاعر باشد. مقالهی حاضر به سبکشناسی انگارهی خانه در هشت کتاب سهراب سپهری میپردازد و با بخشبندی آن به سه دورهی متفاوت و متمایز، رویکرد سپهری را به مفهوم خانه، از ابتدا تا انتهای دورهی شاعری در مجموعهی هشت کتاب و همچنین کتاب ناتمام اطاق آبی بررسی میکند. از بررسی این سه دوره میتوان دریافت که چگونه مفهوم خانه، در سه ایماژ متفاوت، در تخیّل ناخودآگاه سپهری شکل گرفته است و چگونه یک ایماژ مشخص – در اینجا خانه – در محور جانشینی تخیّل، به تصویری دیگر، دگردیسی مییابد. واژههای کلیدی: انگارهی خانه، سهراب سپهری، گاستون باشلار، هویت.