مریم حیدری؛ زهرا آقا بابایی خوزانی
چکیده
پس از افول قالب قصیده، سنت داستانگویی در تغزّلها که در بخش نخستین قصیده وجود داشت، تا حدّی در غزل حفظ شد و زمینهی به وجود آمدن گونهی خاصی از غزل با عنوان «غزل روایی» را فراهم آورد. برخی از غزلهای ...
بیشتر
پس از افول قالب قصیده، سنت داستانگویی در تغزّلها که در بخش نخستین قصیده وجود داشت، تا حدّی در غزل حفظ شد و زمینهی به وجود آمدن گونهی خاصی از غزل با عنوان «غزل روایی» را فراهم آورد. برخی از غزلهای روایی تنها معدودی از عناصر داستانی را دارا هستند و با پیرنگی ضعیف، کنشهایی اندک، و فقدان اوج و فرود داستانی، ساخت طرح پیدا میکنند؛ اما برخی دیگر حاوی عناصر بیشتری هستند و در موارد استثنایی، به چارچوب قصهای با کنشهای پیدرپی نزدیک میگردند. یکی از عناصر اصلی در غزلهای روایی، شخصیت است. شخصیتها در این روایات، ویژگیهای منحصر به فرد و دوگانهای دارند. آنها از طرفی پذیرای الگوهای سنّتی هستند و به صورت نوعی یا قراردادی ظاهر میشوند، و از طرفی به ویژگیهای شخصیتهای داستانهای کوتاه و مدرن قرن بیستمی نزدیک میگردند. در گونهی دوم به نوع خاصی از شخصیت برمیخوریم که میتوان آن را با شخصیت «قهرمان بایرونی» در ادبیات انگلیس یا «شخصیت آدم زیادی» در ادبیات روس، منطبق دانست. انفعال، بی عملی، و آرمانگرایی، از ویژگیهای برجستهی این شخصیت به شمار میروند. در این مقاله، پس از مرور کلی شخصیت در غزلهای روایی، به بررسی مختصات این گونهی خاص پرداخته میشود.