بیژن ظهیری ناو؛ محمود رضایی دشت ارژنه؛ زهرا محمد حسنی صغیری
چکیده
گرایش فطری انسان به خودشکوفایی و کمال، بهویژه وقتی که ادبیات به حوزهی عرفان قدم میگذارد و با چاشنی شریعت و طریقت آمیخته میگردد، گسترهی عظیمی از ادبیات ایرانشهر را به خود اختصاص داده است. منطقالطیر ...
بیشتر
گرایش فطری انسان به خودشکوفایی و کمال، بهویژه وقتی که ادبیات به حوزهی عرفان قدم میگذارد و با چاشنی شریعت و طریقت آمیخته میگردد، گسترهی عظیمی از ادبیات ایرانشهر را به خود اختصاص داده است. منطقالطیر عطار از جمله آثاری است که با درونمایهی اصلی دیدار با خویشتن و شناخت خود، بشر را به فارغ شدن از متعلقات ناسوتی و نیل به کمال فراخوانده است و از رهگذر این اندیشه، به رویکردی از علم روانشناسی به نام «روانشناسی انسانگرا» نزدیک میشود. روانشناسی انسانگرا با قرار دادن انسان در مرکز توجه و با تأکید بر روی جنبههای مثبت انسان و تکیه بر «خویشتن» و «خود» فرد و اصالت بخشیدن به اصل بشریت، با بیان و روشی متفاوت با اندیشهی عرفانی، به بحث دربارهی خودشکوفایی پرداخته است. در این جستار، منطقالطیر عطار از منظر روانشناسی انسانگرا و بر اساس الگوی خودشکوفایی راجرز نقد و بررسی گردید و روشن شد که در این اثر بشکوه نیز پرندگان سالک، جهت رسیدن به خودشکوفایی و کمال، پنج شاخصهی بنیادین نظریهی راجرز را در خود متبلور کردهاند.