فاطمه سلحشور؛ عطامحمد رادمنش؛ یاسر حمزوی؛ محبوبه خراسانی
چکیده
رنگزاها مواد طبیعی یا مصنوعی رنگینی هستند که از دورهی غارنشینی تاکنون، انسان از آنها برای رنگآمیزی محیط و اشیای پیرامون خود بهره گرفته است. بهنظرمیرسد، تعدادی از رنگزاهایی که در ایران ...
بیشتر
رنگزاها مواد طبیعی یا مصنوعی رنگینی هستند که از دورهی غارنشینی تاکنون، انسان از آنها برای رنگآمیزی محیط و اشیای پیرامون خود بهره گرفته است. بهنظرمیرسد، تعدادی از رنگزاهایی که در ایران کهن استفاده میشدهاند، در گذر زمان به فراموشی سپرده شده یا تغییر نام دادهاند و اکنون بعضی از آنها در جوامع علمی با واژههای دخیل از سایر زبانها، استفاده میشوند و تا کنون نیز منبعی که در آن، تمام رنگزاهای ایرانی بهطورمستقل معرفی و بررسی شده باشد، دیده نشده است. ازآنجاییکه شناخت کامل رنگزاهای ایرانی و واژگان مربوط به آنها، ضرورتی علمی و عاجل است و با توجه به اینکه شاعران از رنگزاها بهوفور در شعر خود بهره گرفتهاند، از متون نظم فارسی کهن میتوان در حوزهی بازیابی بخشهایی از علوم مربوط به رنگزاها اطلاعات مفیدی گردآوری نمود که از مهمترین اهداف این پژوهش است. در این مقاله با بررسی دیوانهای شاعران از قرن چهارم تا هشتم هجریقمری، به بازشناخت سه رنگزای طبیعی فراموششده یا تغییر نامداده در ایران کهن پرداخته شده است؛ دستیابی به رنگزاهایی مانند سکاهن، بهرمان یا عصفر و عنبر حاصل این پژوهش است. نتیجهی این پژوهش از یکسو میتواند راهگشای تفسیر صحیح بیتهایی باشد که رنگزاها و مضمونهایشان در آنها حضور دارند و از سوی دیگر، گوشهای از رنگزاهای فراموششدهی کهن ایرانی براساس شعر فارسی را معرفی کند. اطلاعات فنی استخراجشده از شعر فارسی در حوزهی رنگزاها نیز میتواند مورد استفادهی پژوهشگران حوزههای مختلف علوم مرتبط با آن، مانند پژوهش هنر، مرمت آثار تاریخی، باستان سنجی و صنایع قرارگیرد. واژههای کلیدی: ط رنگزاها مواد طبیعی یا مصنوعی رنگینی هستند که از دورهی غارنشینی تاکنون، انسان از آنها برای رنگآمیزی محیط و اشیای پیرامون خود بهره گرفته است. بهنظرمیرسد، تعدادی از رنگزاهایی که در ایران کهن استفاده میشدهاند، در گذر زمان به فراموشی سپرده شده یا تغییر نام دادهاند و اکنون بعضی از آنها در جوامع علمی با واژههای دخیل از سایر زبانها، استفاده میشوند و تا کنون نیز منبعی که در آن، تمام رنگزاهای ایرانی بهطورمستقل معرفی و بررسی شده باشد، دیده نشده است. ازآنجاییکه شناخت کامل رنگزاهای ایرانی و واژگان مربوط به آنها، ضرورتی علمی و عاجل است و با توجه به اینکه شاعران از رنگزاها بهوفور در شعر خود بهره گرفتهاند، از متون نظم فارسی کهن میتوان در حوزهی بازیابی بخشهایی از علوم مربوط به رنگزاها اطلاعات مفیدی گردآوری نمود که از مهمترین اهداف این پژوهش است. در این مقاله با بررسی دیوانهای شاعران از قرن چهارم تا هشتم هجریقمری، به بازشناخت سه رنگزای طبیعی فراموششده یا تغییر نامداده در ایران کهن پرداخته شده است؛ دستیابی به رنگزاهایی مانند سکاهن، بهرمان یا عصفر و عنبر حاصل این پژوهش است. نتیجهی این پژوهش از یکسو میتواند راهگشای تفسیر صحیح بیتهایی باشد که رنگزاها و مضمونهایشان در آنها حضور دارند و از سوی دیگر، گوشهای از رنگزاهای فراموششدهی کهن ایرانی براساس شعر فارسی را معرفی کند. اطلاعات فنی استخراجشده از شعر فارسی در حوزهی رنگزاها نیز میتواند مورد استفادهی پژوهشگران حوزههای مختلف علوم مرتبط با آن، مانند پژوهش هنر، مرمت آثار تاریخی، باستان سنجی و صنایع قرارگیرد. واژههای کلیدی: