عبدالله حسن زاده میرعلی؛ یدالله شکری؛ جواد جعفری نسب
چکیده
هدف مقالهی حاضر آن است که با نگاهی تحلیلی، چگونگی کاربرد قاعدهکاهی گونهای جغرافیایی را بهعنوان یک «هنرسازه» و جلوهی بومی زبان در غزل معاصر نشان دهد. سوال مقاله این است که انگیزههای ...
بیشتر
هدف مقالهی حاضر آن است که با نگاهی تحلیلی، چگونگی کاربرد قاعدهکاهی گونهای جغرافیایی را بهعنوان یک «هنرسازه» و جلوهی بومی زبان در غزل معاصر نشان دهد. سوال مقاله این است که انگیزههای غزلسرایان امروز از بهرهگیری از گویش منطقهای و لهجههای محلّی در غزل معیار امروز و اشکال و انواع آن چه بوده است؟ بدنهی اصلی مقاله را تحلیل رویکرد غزلسرایان معاصر به قاعدهکاهی جغرافیایی و نمود جلوههای بومی زبان در قالب کاربرد واژههایی از لهجههای محلّی، مصراعها و ابیات گویشی در غزل رسمی معاصر و درنهایت، غزل محاورهای و گویشی تشکیل میدهد. پژوهش حاضر به روش کتابخانهای و به شیوهی توصیفی- تحلیلی نوشته شده و در پایان این نتیجه رسیده است که ایجاد صمیمیت در مخاطب و هویتبخشی بومی به غزل امروز و از همه مهمتر، رسیدن به نوعی آشناییزدایی از راه گریز از گونهی نوشتاری معیار، به واژگان و ساخت نحوی گفتار و بهویژه گویش محلی، از پیامدهای بهکارگیری عناصر بومی زبان در غزل معاصر است. واژههای کلیدی: غزل معاصر، آشناییزدایی، عناصر بومی زبان، قاعدهکاهی گونهای.