محمدکاظم بریدی اللامی؛ محمدرضا صرفی؛ علی اصغر یاری اصطهباناتی
چکیده
شاعران قلندریسرا بهمنظور بیان تجربههای شخصی خود از قالب غزل به شکلهای مختلف استفاده کردهاند. یکی از گونههای غزل قلندری، شکل و ساختار داستانی دارد و شاعر با بهرهگیری از تمام عناصر اصلی داستان، ...
بیشتر
شاعران قلندریسرا بهمنظور بیان تجربههای شخصی خود از قالب غزل به شکلهای مختلف استفاده کردهاند. یکی از گونههای غزل قلندری، شکل و ساختار داستانی دارد و شاعر با بهرهگیری از تمام عناصر اصلی داستان، به بیان یکی از ماجراهایی پرداخته که برای خود یا پیر خانقاهی به وجود آمده و پس از ملاقات و گفتوگو با یار و معشوق، دچار تحول حال شده یا نگاه او به هستی تغییر یافته است. این نوع غزل، اغلب با الگوگیری از داستان حلاج یا پیر صنعان، بیانگر چگونگی تغییر تصوف و عرفان زاهدانه به تصوف و عرفان عاشقانه است. غزل-داستان قلندرانه گاه شکل مستقل دارد و یک غزل از ابتدا تا انتها به بیان داستان و نتیجهگیری از آن اختصاص یافته است و گاه برای تجسّم بخشیدن به یکی از اندیشههای اصلی عرفانی، بهطریق اپیزودیک از میانهی غزل آغاز میشود. این نوع غزل زبانی نمادین دارد، با نتیجهگیری و پایان بسته به اتمام میرسد و اغلب با زاویهی دید اول شخص به بیان تجربهی شخصی عارف میپردازد و در میانهی داستان با استفاده از شگردهای کانون روایت، به گفتهی خود جنبهی نمایشی میبخشد.