هیرود سلطانیان؛ سعید حسام پور
چکیده
روایتهای عاشقانه رکن مهمی از تاریخ فرهنگ بشری هستند. در این میان منظومهی خسرو و شیرینِ نظامی که دارای اهمیت و شهرتی جهانی است، هنوز ویژگیهایی مستور دارد که با ابزار نظریه میتوان از زاویههای ...
بیشتر
روایتهای عاشقانه رکن مهمی از تاریخ فرهنگ بشری هستند. در این میان منظومهی خسرو و شیرینِ نظامی که دارای اهمیت و شهرتی جهانی است، هنوز ویژگیهایی مستور دارد که با ابزار نظریه میتوان از زاویههای جدیدی بر آن نور تابانید. یکی از این موارد، هدفِ عشق بین خسرو و شیرین است. فیلسوف آلمانی، شوپنهاور، هدف اصلی هر رابطهی عاشقانهی بشر را تولیدِمثل با انگیزهی امتدادنسل دوطرفه میداند. از دید او انتخاب جفت براساس زیباییهای ظاهری و باهدفِ جبران عدمتعادل بیولوژیک شکل میپذیرد. بدون داشتن رابطهی فیزیکی و تولید فرزند، عاشق و معشوق درنهایت از هم خسته میشوند و اصل «میل به زیستن» شوپنهاور است که دوطرف را کورکورانه به درد عشق مبتلا میکند. پژوهش ما هشت مؤلفهی مهم دربارهی هدف رابطهی عاشقانه را از کتاب شوپنهاور، جهان همچون اراده و بازنمود، برگرفته و مراحل رابطهی عشق خسرو و شیرین را طبق آن میسنجد. نتیجهی پژوهش نشان میدهد که در رابطهی خسرو و شیرین، دوری و مهجوری، عدمبرقراری رابطهی زناشویی تا مدتی طولانی، حضور عناصر داستانی رقیب مانند ازدواجِ خالیاز عشقِ خسرو با مریم و فرزنددارشدن و معرفی فرهاد، رقیب عشقیِ خسرو، هیچکدام از تمایل بالندهی خسرو و شیرین به یکدیگر بهطوردائمی نمیکاهد، تاجاییکه پس از ازدواج تا پایان زندگی، عاشقانه کنار هم میمانند. در این روایت، شیرین بیش از خسرو در تناقض با مؤلفههای اعتقادی شوپنهاور نقش ایفا میکند و مشخص میشود که نگاه آرمانگرای نظامی به رابطهی عاشقانه، ابتدا درونمایهای غنایی را با زیرساختی معنوی برمیسازد که برخلاف انطباق با آراء شوپنهاور در ابتدای روایت، در مراحل پایانی با حرکتی تدریجی بهسمت روساخت عشق معنوی میرود و از سازگاری با شوپنهاور دور میشود. درنهایت روایت نظامی با تکریم مقام معنوی شیرین در مرتبهای والا و برجستهسازی بنمایهی پایداری شیرین بر عفاف و پاکدامنیِ منطبق با آیین مذهبی رایج، در تعارض با دیدگاه شوپنهاور قرار میگیرد.