معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
3
2013
11
22
فراهنجاری نحوی در دیوان شمس تبریزی
1
22
FA
خدابخش
اسدالهی
دانشگاه محقق اردبیلی اردبیل
skhodadani@gmail.com
منصور
علیزاده بیگدیلو
دانشگاه محقق اردبیلی اردبیل
10.22099/jba.2013.1458
موضوع اساسی در این مقاله فراهنجاری نحوی در دیوان شمس است که شگفتی و تنوعِ خاصّی به غزل­های وی می­بخشد. نگارنده، پس از پرداختن به موضوعاتِ آشنایی­زدایی و برجسته­سازی به­عنوان مباحث مقدّماتی، مقاله را با تأکید بر مشخّصه­هایی چون: تطبیق صفت با موصوف، عدم مطابقت نهاد با فاعل، ایجاد پرش ضمیر، گسترش دادنِ جزء اوّل فعل و نیز با طرح مؤلّفه­هایی نظیرِ قلبِ نحوی، مطابقه­ی فاعلی، چینشِ واژگانی، استعمال هنریِ فعل­های مرکب به­عنوان عناصر نظم­آفرین، بیان می­کند که مولانا قصد دارد ضمن ایجادِ آشنایی­زدایی و درنگ هنری، خواننده را برای کشف مقاصد زیباشناسی انحرافات و سرپیچی­های نحوی خود که عبارت است از القاء مفهوم کثرت و تنوّع و گریز از محدودیّت­ها، ترغیب کند و نیز مخاطب را در رسیدن به شکل هنری خود از طریقِ توجّه به نقشِ عناصر نظم­آفرین راهنمایی نماید. نتیجه آن­که: تصرّفات و نوآوری­های نحویِ مولوی در دیوان شمس، که به­واسطه­ی انعطاف­پذیریِ زبان فارسی و به­سببِ ضرورتِ وزنی، داشتنِ زبان حماسی، الهام­گیری از زبان مردم، ناخودآگاهی و ... صورت می­گیرد، از آن­رو که توانسته صورت­های ذهنی مولوی را درست و کامل به مخاطب منتقل کند، زیبا، هنری و پذیرفتنی است.<br />واژه­های کلیدی: فراهنجاریِ نحوی، بلاغت، آشنایی­زدایی، برجسته­سازی، دیوان شمس، مولوی
فراهنجاریِ نحوی,بلاغت,آشناییزدایی,برجستهسازی,دیوان شمس,مولوی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1458.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1458_7abde585ee40b240f1613f94d82bcefe.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
3
2013
11
22
تجربهی دینی حافظ شیرازی بر اساس نظریهی گلاک و استارک
23
44
FA
علی اکبر
باقری خلیلی
0000000294246401
دانشگاه مازندران
aabagheri@umz.ac.ir
سهراب
قهارپور
دانشگاه مازندران
10.22099/jba.2013.1519
تجربهی دینی حافظ شیرازی بر اساس نظریهی گلاک و استارک<br /> <br />علیاکبر باقریخلیلی* سهراب قهّارپورگتابی*<sup>*</sup> <br />دانشگاه مازندران<br />چکیده<br />چالشهای دین در دنیای مدرن و دفاع به ویژه جامعهشناسان از کارکردها اجتماعی دین، موجب شد تا جامعهشناسی دین در حوزهی پژوهشهای دینی شکل گیرد و پژوهشگران این حوزه را بر آن دارد تا راهکارهایی برای عملیاتی و اجرایی کردن دین، ارائه نمایند و کارکردهای آن را در مناسبات و تعاملات اجتماعی نشان دهند. لذا، از این رهگذر برای دین ابعاد متعدّدی مطرح نموده و آن را به عنوان پدیدهای چند بُعدی، معرّفی کردند. نظریهی گلاک و استارک از جمله مهمترین نظریههای مطرح در حوزهی مذکور است. در این نظریه برای دین پنج بعد، ذکر شده:1. اعتقادی؛ 2. مناسکی؛ 3. تجربی؛ 4. فکری 5. پیامدی. تجربهی دینی از عناصر مشترک همهی ادیان و یکی از ابعاد مهم دین و در حکم جوهر آن میباشد. در تجربهی دینی بر احساس که منبع ژرف دین است تأکید میگردد. در حقیقت، بعد تجربی دین شیوهای برای احساس حضور خداوند در درون میباشد. گلاک و استارک برای تجربهی دینی چهار شاخص برشمردند:1. شناخت؛ 2. توجّه؛ 3. ایمان و 4. ترس و بیشتر، کارکردهای اجتماعی آنها را مورد توجه قرار دادند. حافظ شیرازی، به عنوان شاعرِ مسلمانِ عارف، صاحب تجربههای دینی است. شناخت حافظ، شهودی و مبتنی بر شیوهی عاشقانه است. عشق در تجربهی حافظ، پدیدآورندهی پایدارترین نظام اجتماعی استوار بر مناسبات و تعاملات انسانی است و توجّه یا نیایش، بیداری و تعادل در رفتار اجتماعی را در پی دارد. ایمان، تعیینکنندهی نحوهی عمل و معنابخش زندگی است و عدالت محوری و عملگرایی، دو کارکرد عمدهی اجتماعی ایمان حافظ است. ترس در تجربه دینی حافظ راهی ندارد و حافظ امید را به جای آن مینشاند؛ زیرا ترس مربوط به آینده است؛ در حالی که حافظ اهل اغتنام فرصت و طالب زندگی در زمان حال است.<br /><br /><br clear="all" /><br /><br />* دانشیار زبان و ادبیّات فارسی. aabagheri@umz.ac.ir(نویسندهی مسئول)<br /><br /><br />** کارشناس ارشد زبان و ادبیّات فارسی. Afarinesh_1385@yahoo.com<br />تاریخ دریافت مقاله: 3/2/91 تاریخ پذیرش مقاله: 6/10/91
واژههای کلیدی: استارک,امید,ایمان,تجربهی دینی,حافظ شیرازی,شناخت,گلاک
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1519.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1519_feda6a827e21153ec992031c03b086b9.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
3
2013
11
22
تاثیر جنسیت بر زبان زنان معاصر
45
70
FA
قدسیه
رضوانیان
دانشگاه مازندران
سروناز
ملک
دانشگاه مازندران
10.22099/jba.2013.625
بررسی تأثیر جنسیت بر زبان زنان شاعر معاصر<br /> <br />قدسیه رضوانیان* سروناز ملک*<sup>*</sup><br />دانشگاه مازندران<br />چکیده<br />اکثر محققان رشتههای زبانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی زبان و منتقدان فمینیست بر این باورند که بین زبانِ زنان و مردان، تفاوتهای آوایی، واژگانی و نحوی وجود دارد. گروهی این تفاوت را ناشی از تفاوتهای فیزیولوژیکی زنان و مردان و اختلاف پایگاه اجتماعی و عوامل فرهنگی مسلط بر جامعه میدانند و گروهی دیگر، منشأ آن را اعمال نفوذ و دخالت مردان در زبان، تلقی کردهاند که منجر به پیدایش نوعی زبان مردسالار شده است؛ ازاینرو در این پژوهش سعی شده است تا تأثیر جنسیت بر زبان ده شاعر زن معاصر ایرانی مورد بررسی قرار گیرد. ابتدا یک یا دو مجموعهی شعر از شاعران موردنظر به صورت تصادفی انتخاب شد، سپس شعرشان در سه سطح آوایی، واژگانی و نحوی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتیجه این شد که به علت وجود تفاوت میان زنان و مردان از لحاظ پایگاه اجتماعی و ممیّزههای زیستشناختی، زنان شاعر به شکل قابل توجّهی از واژگان جنسیتزده استفاده میکنند و در اغلب موارد، از این نوع واژگان برای بیان مضامین حسی- عاطفی و اعتراض به وضعیت زنان در جامعه بهره میبرند. در سطح آوایی، با توجّه به بافتی خاص، به همراه واژگانی که نشانی از جنسیتگرایی دارد و مضامین رمانتیکی که معمولاً از سوی زنان مورد توجّه قرار میگیرد، صامتها و مصوتهایی خاص در شعرشان زنانه جلوه میکند. سطح نحوی با توجه به نقش بینافردی در چارچوب نظریهی نقشگرای هالیدی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید که زنان شاعر اساساً از جملههای پرسشی، تأکیدی و دستورمند استفاده میکنند؛ هرچند نمیتوان بهوضوح، مشخص ساخت که آنان این نوع جملهها را برای منتقلکردن چه مضامین و اندیشههایی به خواننده بهکار گرفتهاند، وقتی رویکرد محتواگرایانه است، جملهها بیش­تر دستورمند هستند.<br /><br /><br clear="all" /><br /><br />* دانشیار زبان و ادبیات فارسی Ghrezvan@umz.ac.ir (نویسندهی مسئول)<br /><br /><br />** دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی malek.sarvenaz@yahoo.com<br />تاریخ دریافت مقاله: 21/3/91 تاریخ پذیرش مقاله: 6/10/91
واژههای کلیدی: جامعهشناسی زبان,جنسیت,زبان,زبانشناسی اجتماعی,شاعران زن,فمینیسم
https://jba.shirazu.ac.ir/article_625.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_625_883d65ffa7d33766d06fb8461175ad7e.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
3
2013
11
22
شعر عرفانی و صوفیانه در دوره مشروطیت
71
98
FA
احمد
رضی
دانشگاه گیلان
ahmadrazi9@gmail.com
هادی
قلی زاده
دانشگاه گیلان
10.22099/jba.2013.955
شعرِ عرفانی و صوفیانه در دورهی مشروطیّت<br /> <br />احمد رضی* هادی قلیزاده*<sup>*</sup><br />دانشگاه گیلان<br />چکیده<br />در دورهی مشروطیت به دلیل رواج تجددگرایی و فراگیری تفکرات اجتماعی ِمتأثّر از غرب، تصوف و به پیروی از آن، شعر عارفانه به گوشهای خلوت از جامعه پناه برد؛ اما به رغم به حاشیه رانده شدن عرفان و تصوف، در آثارِ سرایندگانِ این دوره، شعرهای عارفانهی بسیاری وجود دارد. این مقاله بر آن است تا وضعیت شعرِ عرفانی را در دورهی مشروطیت، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. در این مقاله مهمترین زمینهها و عواملِ عرفانگریزی و تصوّفستیزی روشنفکرانِ عصر مشروطه و نیز برخی از دلایل به حاشیه رانده شدنِ شعر عرفانی در این دوره، موردِ بررسی قرار میگیرد و با سیری در آثارِ سرایندگان برجستهی این دوره، بازتابِ مضامین عرفانی و تغییرات و دگردیسیهای صورتگرفته در مفاهیمِ آن بررسی می­گردد. این سرایندگان به سه گروه صوفیان، عالمان دینی و ادیبان، تقسیمبندی شدهاند. شاعرانِ ادیب نیز در سه گروه، تقسیمبندی شدهاند: برخی از آنان در عین سرودن شعرهای انقلابی، به پیروی از سّنت شعر کلاسیک فارسی، اشعار عارفانه نیز می­سرایند؛ برخی، گاه، نیمنگاهی به اشعار عارفانه دارند و دسته سوم، در تعارض با اندیشههای صوفیانه به نقد و نفی تصوف میپردازند. مهمترین انتقاد آنان به تصوف، توصیههای صوفیان به فردگرایی، سیاستگریزی، خودشکنی، جهانوطنی، خردستیزی، گوشهگیری زنان از اجتماع، رواج روحیهی تسلیم و رضا و کمتوجّهی به کسب و کار است. این بررسی نشان میدهد که تصوف در عصر مشروطیت، رونق و رواج گذشتهی خود را از دست داد؛ اما اندیشهها و مضامین عارفانه از ذهن و ضمیر بسیاری از شاعران این دوره بیرون نرفت و به اشکال مختلف،حضور خود را در بخشی از اشعار این دوره حفظ کرد.<br /><br /><br clear="all" /><br /><br />* دانشیار زبان و ادبیات فارسی. ahmadrazi9@gmail.com (نویسندهی مسئول)<br /><br /><br />** دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی. gholizadeh_hadi@yahoo.com<br />تاریخ دریافت مقاله: 1/4/91 تاریخ پذیرش مقاله: 18/11/91
واژههای کلیدی: شعر مشروطه,تصوف,تجدّدگرایی,ادبیات عرفانی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_955.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_955_dea526857c5168ea27016abb1289a368.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
3
2013
11
22
خوانشی لکانی از شعر «ندای آغاز» اثر سهراب سپهری
99
118
FA
عبدالرضا
سعیدی
دانشگاه شیراز
reza.saeedi76@yahoo.com
10.22099/jba.2013.1143
خوانشی لکانی از شعر «ندای آغاز» اثر سهراب سپهری<br /> <br />عبدالرضا سعیدی*<br />دانشگاه آزاد اسلامی، واحد لامرد<br />چکیده<br />سهراب سپهری، شاعر و نقاش ایرانی، اشعار خود را در <em>هشت­کتاب</em> گردآورده و بیشتر، از لحاظ نوع نگاهش به زندگی، طبیعت، خدا، نیک و بد، زشت و زیبا و ...، مورد توجه منتقدان بوده است. «حجم سبز» و «ما هیچ، ما نگاه»، دو دفتر پایانی <em>هشت­کتاب</em>­، بدان جهت که در سیر تکامل شعر و اندیشه­، پخته­تر هستند، اهمیت بیشتری دارند. هدف از نوشتن این مقاله­، نقد و بررسی شعر «ندای آغاز» سهراب سپهری است. بدین منظور نگارنده نظریه­ی روان­کاوی لکان را در نقد شعر به کار بسته و سعی کرده است این شعر را بر اساس نظریه­ی یادشده، بسنجد و بر اساس آن به درون­مایه­ی شعر، دست یابد. بررسی شعر «ندای آغاز» نشان می­دهد سپهری علاوه بر عرفان شرق و ذن­بودیسم، به مدد فلسفه و روان­کاوی غرب، به ویژه روان­کاوی لکان، سعی در شناخت حقیقت دارد. «واژه»، مجازا زبان، نماینده­ی ساحت نمادین در تعابیر لکان، است. ترکیب «وسعت بی­واژه»، توصیفی از «آغاز» ­(beginning) و مقصد راوی شعر، نشانه­ای از دوره­ی پیشازبانی است که با ساحت واقع در تعابیر لکان انطباق دارد و تاکید راوی شعر برای رفتن به «وسعت بی­واژه» این معنی را القا می­کند که واژه(زبان) مانعی در راه شناخت است و راوی شعر، سعی دارد آن را از سر راه خود بردارد.<br /><br /><br clear="all" /><br /><br />* مربی زبان و ادبیات فارسی reza.saeedi76@yahoo.com<br />تاریخ دریافت مقاله: 17/4/91 تاریخ پذیرش مقاله: 19/12/91
زبان,ساحت خیالی,ساحت نمادین,ساحت واقع,سپهری,لکان
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1143.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1143_f4a756983b23bc84220a41036d615a19.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
3
2013
11
22
نگاهی دیگر به ناسازواری میان اژدهاکشی رستم و اژدهاپیکری درفش وی
119
144
FA
سعید
شهرویی
خوزستان
10.22099/jba.2013.931
نگاهی دیگر به ناسازواری میان اژدهاکشی رستم و اژدهاپیکری درفش وی<br /> <br />سعید شهرویی* <br />چکیده<br />در بررسی کردارهای رستم، پهلوانِ پهلوانان <em>شاهنامه</em>، یک ناسازواری (تناقض) دیده می­شود؛ بدین­گونه که تهمتن در خوان سوم، اژدهایی را به یاری رخش میکشد؛ اما از دیگر سوی، نگاره­ی درفش او، اژدهاپیکر است و در داستان نبرد با اسفندیار به نیای مادری خود، دهاک (اژی­دهاک)، می­بالد. از آنجا که در اساطیر ایران، اژدها نماد گجستگی بویژه نماد خشکسالی است، بالیدن رستم به دهاک و اژدهاپیکری درفش وی، بسیار شگفت­انگیز است. در این پژوهش راز این چیستان بازکاوی شده است. آنچه به دست آمد بدین­گونه است که اژدهاپیکری درفش رستم و اژدهاکشی وی، هر دو بن­مایه­ای آریایی دارند و ناسازواری میان آن­ها یک ناسازواری بنیادین و اساسی نیست؛ زیرا هر کدام، جداگانه نماد و نمایانگر آیینی ویژه است: 1) اژدهاپیکری درفش رستم، در بنیان، میراثی است که او از نیای خود، گرشاسپ، به ارث می­برد؛ بدین­گونه که گرشاسپ در آغاز، اژدهایی را میکشد و به یادگاری این دلاوری، نشان اژدها را بر درفش خود حک می­کند. پس از وی برخی دیگر از پهلوانان خاندان رستم چنین درفشی برمی­گزینند. همزمان، درفش اژدهاپیکر نشانه­ی «جهان­پهلوانی» نیز دانسته می­شود؛ چراکه بر اساس گزارش­های فردوسی و اسدی طوسی، این درفش تنها شایسته­ی جهانپهلوانان است. گفتنی است که اژدهای درفش جهان­پهلوان نه­تنها گجسته نیست، بلکه نشانه­ای همایون است؛ زیرا در بنیان، نماد پیروزی پهلوان بر اژدهاست. 2) اژدهاکشی تهمتن، نماد نبرد با پتیارگی بویژه نماد نبرد با خشکسالی است.<br /><br /><br clear="all" /><br /><br /> * کارشناس ارشد زبان و ادب فارسی s.shahrouei@yahoo.com<br />تاریخ دریافت مقاله: 17/4/91 تاریخ پذیرش مقاله: 19/12/91
اژدهاکشی,جهانپهلوانی,درفشاژدهاپیکر,رستم,شاهنامهی فردوسی,نبرد با خشکسالی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_931.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_931_3e61fca0ed48bdd6ada3bfc42e107a7f.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
3
2013
11
22
سیمای تهمینه در روایتهای حماسی ایران
145
166
FA
رضا
غفوری
0000-0003-1493-1423
پژوهشگر
reza_ghafouri1360@yahoo.com
10.22099/jba.2013.1471
سیمای تهمینه در روایتهای حماسی ایران <br /><br />چکیده<br /><br />تهمینه یکی از زنان نامور شاهنامهی فردوسی است و در داستان رستم و سهراب، نقش به سزایی از خود ایفا میکند. با این حال در شاهنامه، به سرنوشت تهمینه پس از مرگ سهراب، اشارهای نشده است. این امر سبب شده است که در ادوار بعد، داستانپردازان و راویان داستانهای حماسی، دربارهی فرجام کار تهمینه، به آفرینش داستانهایی دست بزنند. این داستانها در دو دسته قرار میگیرد: روایت نخست؛ آن است که بر پایهی آن، تهمینه به سوگواری سهراب میپردازد و سرانجام پس از گذشت یک سال، در غم فرزند خود، از دنیا میرود. برپایهی روایت دیگر، تهمینه در کینخواهی سهراب، به سیستان حملهور میشود؛ امّا سرانجام با رستم آشتی میکند و از پیوند آن دو فرامرز به دنیا میآید. از تازش تهمینه به سیستان، دو روایت منظوم کوتاه و بلند در دست است که از آنها با نامهای «تهمینهنامهی کوتاه» و «تهمینهنامهی بلند» یاد میکنیم. بررسی تهمینهنامهی بلند و نیز خویشکاری تهمینه در روایات حماسی ایران، موضوع این مقاله است.<br /><br />واژههای کلیدی:<br />تهمینه ، تهمینهنامهی کوتاه ، تهمینهنامهی بلند ، رستم ، سهراب ، فرامرز
تهمینه,تهمینهنامهی کوتاه,تهمینهنامهی بلند,رستم,سهراب,فرامرز
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1471.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_1471_70c32c14ea9d6110794f9a04b88c807d.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
5
3
2013
11
22
خواب و رویا در دیوان حافظ
167
190
FA
مختار
کمیلی
دانشگاه ولی عصر رفسنجان
10.22099/jba.2013.929
<br />خواب و رویا در دیوان حافظ<br /> <br />مختار کمیلی*<br />دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان<br />چکیده<br />خواب و رویا از پدیدههایی است که بسامد آن در دیوان حافظ، قابل توجه است و از این رو، قابلیّت بررسی و تأمّل دارد. حافظ در بیتی هنرمندانه و موجز به همانندی و شباهت مرگ و خواب که مفهوم حدیثی از پیامبر(ص) است، اشاره کرده است. وی مطلع دو غزل از غزلهای خود را به نقل رویاهای سحرگاهی خود و تعابیر آنها اختصاص داده که نشاندهنده­ی اهمیت رویا و تعبیر آن در دیدگاه وی است. رویای پیاله، پری، آفتاب و برآمدن ماه، رویاهای غالباً سحرگاهی دیوان حافظند که به دولت، دیوانگی و پادشاه و یار سفرکرده­ی گزارده شدهاند. این تعابیر در مجموع، مطابق با تعابیری است که در خوابنامههای فارسی برای این رؤیاها ضبط شده است.<br /><br /><br clear="all" /><br /><br />* استادیار زبان و ادبیات فارسی mokhtar.komaily@gmail.com<br />تاریخ دریافت مقاله: 14/1/91 تاریخ پذیرش مقاله: 14/11/91
تعبیر,حافظ,خواب,خوابنامههای فارسی,رویا
https://jba.shirazu.ac.ir/article_929.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_929_0d6607e078381f47e54f13863f7e5a37.pdf