معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
3
4
2012
01
21
جنبههای رمزی و زبان اشارت در داستان ابراهیم(ع) در متون عرفانی تا پایان قرن هفتم هجری
1
20
FA
حسین
آقاحسینی
دانشگاه اصفهان
h.aghahosaini@gmail.com
سمانه
زراعتی
دانشگاه اصفهان
sm.zeraati@yahoo.com
10.22099/jba.2012.260
<strong>جنبههای رمزی و زبان اشارت در داستان ابراهیم(ع) </strong><strong>در متون عرفانی تا پایان قرن هفتم هجری</strong>
<strong> </strong>
<strong>دکتر حسین آقاحسینی</strong><strong>*</strong><strong> سمانه زراعتی</strong><strong>*</strong><strong><sup>*</sup></strong>
دانشگاه اصفهان
<strong> </strong>
<strong>چکیده</strong><strong> </strong>
<strong>در متون عرفانی، دو زبان متفاوت کاربرد دارد: یکی، زبان عبارت و دیگری، زبان اشارت، زبان اشارت زبانی است که از طریق رمز، اشاره، نماد و تمثیل، برای القای معانی بهره می­برد و در عین غیرصریح بودن، زبانی قانونمند و منسجم است که از ارزشی والا برخوردار است. اساس این زبان تأویلی را باید در آیات قرآن کریم و روایات ائمهی دین(ع) جست­وجو کرد؛ زیرا بسیاری از مفاهیم کلام الهی با زبان رمز و تمثیل، بیان شده است. یکی از این داستان­های رمزی در قرآن کریم، داستان حضرت ابراهیم (ع) است که عرفا در آثار خویش به جنبه­های رمزی آن توجه کرده­اند؛ زیرا ماجرای عبرتآمیز ابراهیم(ع) در پیمانهی قصه، همراه دیگر شخصیت­های داستان بیان شده است و عرفا گاهی به طور صریح یا غیرصریح، به رمزگشایی از آن پرداخته­اند. بررسی متون عرفانی، ما را با این جنبه­های رمزی داستان آشنا می­کند و نشان می­دهد که ابراهیم، رمز سالک حقیقی و پیر طریقت، اسماعیل، رمز سالک و مرید حقیقی و آزر و نمرود نیز از موانع سیر و سلوک­اند. بررسی داستان­های دیگر پیامبران نیز می­تواند ما را با جنبه­های رمزی این داستانها آشنا کند.</strong><em><strong> </strong></em>
* دانشیار زبان وادبیات فارسی دانشگاه اصفهان h.aghahosaini@ltr.ui.ac.ir (نویسندهی مسئول)
** کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی sm.zeraati@yahoo.com
<strong>تاریخ دریافت مقاله: 9/6/89 تاریخ پذیرش مقاله: 17/5/90</strong>
آتش,آزر,ابراهیم,اسماعیل,زبان اشارت,نمرود
https://jba.shirazu.ac.ir/article_260.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_260_0c6fbedf5999ec8b95cf0c69f1cd8ef3.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
3
4
2012
01
21
شناختی تازه از مسعودبک بخارایی از دریچهی اشعار و آثار او
21
44
FA
نجف
جوکار
دانشگاه شیراز
n.jowkar@yahoo.com
10.22099/jba.2012.261
<strong>شناختی تازه از مسعودبک بخارایی از دریچه­ی اشعار و آثار او</strong>
<strong>دکتر نجف جوکار</strong><strong>*</strong><strong> </strong>
دانشگاه شیراز
<strong> </strong>
<strong>چکیده</strong>
<strong>احمد بن محمد نخشبی بخارایی دهلوی ملقب به مسعودبک، از سخنوران پارسی زبان سدههای هشتم و نهم هجری است که پس از گرایش به تصوف و عرفان و روی آوردن به طریقه­ی چشتیه، نوشتهها و سرودههای پرمغزی به یادگار گذاشته است. به رغم شهرت وی در خارج از ایران به ویژه در هند و پاکستان، چهرهی وی در کشور ما چندان شناخته نیست. آثار و اندیشه­ی عرفانی مسعودبک، بازتاب نگرشهای بزرگانی چون عین القضاه همدانی، عطار، سعدی و دیگر عارفان و سخنوران ایرانی است. در این نوشتار، کوشش شده است که روایتهای گاه تناقضآمیز تذکرهها درباره­ی زندگی و آثار مسعودبک با هم سنجیده شود و با تکیه بر آثار و اشعار وی از جمله <em>مرآتالعارفین</em> و <em>دیوان</em> شعرش، تصویری روشنتر از سوانح زندگی نویسنده و آثار و اندیشه­ی او نشان داده شود؛ برای نمونه، در این جستار، دربارهی اسم، لقب و نسبت وی و نیز چند و چون حکمرانی او در ماوراءالنهر و سرانجام ترک تعلقات دنیوی و پیوستنش به چشتیان دهلی، سخن رفته است.</strong>
* استاد بخش زبان و ادبیات فارسی n.jowkar@yahoo.com
<strong>تاریخ دریافت مقاله: 14/1/90 تاریخ پذیرش مقاله: 12/4/90</strong>
چشتیه,مرآت العارفین,دیوان شعر مسعودبگ,امالصحایف,نکات العاشقین
https://jba.shirazu.ac.ir/article_261.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_261_5254e151e6d797a0d7de41cc7b9d06d0.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
3
4
2012
01
21
ایهام تناسب در قصاید خاقانی
45
66
FA
علی
حیدری
دانشگاه لرستان
aheidari1348@yahoo.com
اعظم
فروغی پویا
دانشگاه لرستان
10.22099/jba.2012.262
<strong>ایهام تناسب در قصاید خاقانی</strong>
<strong> </strong>
<strong>دکتر علی حیدری</strong><strong>*</strong><strong> اعظم فروغی پویا</strong><strong>*</strong><strong><sup>*</sup></strong>
دانشگاه لرستان
<strong>چکیده </strong>
<strong>یکی از مهمترین شگردهای ادبی که باعث ابهام کلام میشود و درنگ خواننده را بالا میبرد، ایهام تناسب است. این شگرد که از دیدگاه قدما بیشتر به عنوان ایهام (نه ایهام تناسب) از آن یاد شده است، در شعر خاقانی از نظر کمیّت و کیّفیت، نمود بیشتری پیدا کرده است تا جایی که میتوان گفت جزو ویژگیهای سبک او شده است و در تکوین سبک پیچیده و دشوار خاقانی، تأثیری بسزا گذاشته است. خاقانی یکی از معدود شاعرانی است که توانسته است تا این اندازه جوهر شعر را با این شگرد، تزیین کند و آگاهانه برای دشواری و دیریابی شعر خود از آن بهره ببرد. او در این زمینه نوآوریهایی کرده است که از دید اغلب بدیعنویسان، پنهان مانده است. گاهی اوقات، خاقانی با بهرهگیری از ایهام تناسب، خواننده را در فهم و درک مستقیم و درست مفهوم شعر، دچار مشکل میکند. در این مقاله ضمن بررسی و نقد آرای بدیعنویسان در مورد ایهام و ایهام تناسب، به چگونگی بهکارگیری ایهام تناسب در قصاید خاقانی پرداخته شده است. </strong>
* استادیار زبان و ادبیات فارسیali_heydari13462006@yahoo.com (نویسندهی مسئول)
** کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسیAzam_forooghi1362@yahoo.com
<strong>تاریخ دریافت مقاله: 2/11/89 تاریخ پذیرش مقاله: 30/6/90</strong>
ایهام,ایهام تناسب,خاقانی,قصاید
https://jba.shirazu.ac.ir/article_262.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_262_96749d94813ed9c0102debf4b1642d27.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
3
4
2012
01
21
بررسی تطبیقی رمز «عقاب» در شعر پرویز ناتل خانلری و عمر ابوریشه
67
78
FA
سیدمحمد
رضی مصطفوی نیا
دانشگاه قم
محمودرضا
توکلی
دانشگاه قم
سلمان
محمودی
دانشگاه قم
10.22099/jba.2012.263
<strong><em> </em></strong>
<strong>بررسی تطبیقی رمز «عقاب» در شعر پرویز ناتل خانلری و عمر ابوریشه</strong>
<strong> </strong>
<strong>دکتر سیدمحمد رضی مصطفوینیا</strong><strong>*</strong><strong> محمودرضا توکلی محمدی</strong><strong>*</strong><strong><sup>*</sup></strong><strong> سلمان محمودی</strong><strong>*</strong><strong><sup>**</sup></strong>
دانشگاه قم
<strong>چکیده</strong>
<strong>بیشک پرویز ناتل خانلری و عمر ابوریشه دو شاعر بزرگ در پهنهی ادبیات فارسی و ادبیات عربی هستند. هر دو شاعر، گرایشی قوی به ادبیات ملی دارند. این دو متأثر از ادبیات اروپا بودهاند و در این پیوند ناتل خانلری بیشتر از ادب فرانسه و ابوریشه بیشتر از ادبیات انگلستان تأثیر پذیرفتهاند. این تأثیرپذیری مربوط به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است که در آن، گرایش رمزی ادبا به اساطیر یونان و روم باستان، رو به افزایش گذاشته بود. رمز، عبارت است از هر علامت، اشاره، کلمه، ترکیب و عبارتی که بر معنا و مفهومی ورای آنچه ظاهر آن مینماید، دلالت کند. ناتل خانلری در مثنوی عقاب و عمر ابوریشه در قصیدهی «النسر»، عقاب را در جایگاه رمز، به کار گرفتهاند. در این دو اثر ادبی، بین روند حوادث و درونمایه، شباهت زیادی دیده میشود تا آنجا که بعضی از ابیات را میتوان معادل برخی دیگر دانست. این شباهت تا آنجاست که پژوهش را به دلیل این قرابت در مضمون و روند حوادث و پیجویی آن، در دو قصیده سوق میدهد. مقالهی حاضر در صدد است با بررسی اوضاع تاریخی و زندگینامه و سپس تحلیل اشعار، به تحقیق در مورد تأثیرگذاری و تأثرپذیری این دو شاعر از یکدیگر و بر یکدیگر، پرداخته و میزان موفقیت هر دو شاعر را در انتقال مفاهیم، به نمایش بگذارد. عدم تأثیرپذیری دوشاعر از یکدیگر، مشترک بودن دو عنصر آزادی و کرامت انسانی در دو قصیده، مفصلگویی خانلری و مختصرگویی ابوریشه و... از جمله نتایجی است که این تحقیق به آن دست یافته است. </strong>
* استادیار زبان و ادبیات عربی dr_amostafaviniya@yahoo.com
** مربی زبان و ادبیات عربی و دانشجوی دکتری mrtavakoly@yahoo.com (نویسندهی مسئول)
*** دانشجوی کارشناسی ارشد رشته زبان و ادبیات عربی salmanmahmoodi63@yahoo.com
<strong>تاریخ دریافت مقاله: 3/9/89 تاریخ پذیرش مقاله: 11/5/90</strong>
ادبیات تطبیقی,پرویز ناتل خانلری,رمز,عقاب,عمر ابوریشه
https://jba.shirazu.ac.ir/article_263.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_263_0eaa5cd9f849f1a3400c066d8beb9238.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
3
4
2012
01
21
نقدی بر کتاب امثال و حکم دهخدا با تکیه بر معادلیابی امثال عربی
89
114
FA
منصوره
زرکوب
دانشگاه اصفهان
10.22099/jba.2012.264
<strong>نقدی بر کتاب <em>امثال و حکم</em> دهخدا با تکیه بر معادلیابی امثال عربی</strong>
<strong> </strong>
<strong>دکتر منصوره زرکوب</strong><strong>*</strong>
دانشگاه اصفهان
<strong> </strong>
<strong>چکیده</strong>
<strong>یکی از معتبرترین منابع ادبیات مردمی فارسی، کتاب <em>امثال و حکم</em> دهخدا با بیش از سیهزار مثل، حکمت، اصطلاحات، کنایات، اخبار و احادیث است که حاصل مطالعات و پژوهش</strong><strong>­</strong><strong>های بیوقفه­ی اوست و از پشتکار، قدرت حافظه، استعداد و حضور ذهن وی حکایت دارد. مراجعه بهاین کتاب هر خوانندهای را شگفتزده میکند. بویزه که در زمانی گردآوری شد که امکانات رایانهای و راههای مجازی تحقیق و موتورهای جستوجو، وجود نداشت. اما برای خدمت به صاحب این کتاب گرانسنگ، جا دارد به رفع نقایص آن، همت گمارد. از جمله این نقصها، خلط مدخلهای امثال از نظر موضوعی، آوردن امثال عربی بدون مرجع و مصدر و عدم تطبیق امثال فارسی و معادل عربی آن­هاست. در این مقاله، برآنیم گوشهای از این مهم را انجام داده، برخی امثال فارسی و معادلهای عربی آنها را مورد مداقه و نقد قرار­دهیم. در ضمن، امثال عربی وارد شده در مقاله مستند­سازی شده است. علت اصلی­که موجب شده دهخدا در انتخاب معادل به خطا رود این است که دهخدا در بسیاری موارد، فقط موضوع امثال را در نظر­گرفته و از کاربرد آنها غفلت نموده است. علل دیگری نیز وجود دارد؛ از جمله:</strong>
<strong>- فقط </strong><strong>گوشهای از داستان مثل را مد نظر قرار­داده است؛</strong>
<strong>- در تشخیص موضوع امثال دچار اشتباه شده است؛</strong>
<strong>- </strong><strong>فقط بخشی یا کلمهای از مثل را مد نظر داشته است.</strong>
* استادیار زبان و ادبیات عربی zarkoobm@yahoo.com
<strong>تاریخ دریافت مقاله: 26/3/89 تاریخ پذیرش مقاله: 23/5/90</strong>
امثال و حکم,دهخدا,فارسی,عربی,معادل یابی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_264.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_264_d72b38a0a02bc43b7db13a106b365a99.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
3
4
2012
01
21
صائب و بررسیِ طول و عرض زندگی
115
138
FA
محمدرضا
موحدی
دانشگاه قم
10.22099/jba.2012.265
<strong>صائب و بررسیِ طول و عرض زندگی</strong>
<strong> </strong>
<strong>دکتر محمدرضا موحدی</strong><strong>*</strong>
دانشگاه قم
<strong>چکیده </strong>
<strong>تفکر دربارهی مهلت چند روزهی حیات، از دیرگاه دغدغهی آدمی بوده است. اندیشمندان ایرانی نیز در قرون متمادی، دربارهی راز عمر، سخنها گفتهاند. صائب تبریزی، شاعر مضمونگرای قرن یازدهم هجری، نیز از این مضمون ناب، غافل نبوده و از زوایای گوناگون، چند و چون عمر آدمی را کاویده است. در این مقاله، نخست عواملی را که از دیدگاه صائب، سببساز عمر دراز تواند بود، در ده بند برشمردهایم. سپس آنچه را که از نظرگاه او میتواند موجب کوتاهی عمر بشر باشد، در دوازده بند خلاصه کردهایم. اینکه در غزلیات صائب و صور خیال او، عمر آدمی به چه چیزهایی تشبیه شده است و شاعر از هر مشبهبه چه بهرههایی گرفته است، بخش دیگر این مقاله را شکل میدهد. همچنین نگاه منتقدانه و طعنهخیز صائب به آرزوی عمر طولانی- که در حضرت خضر(ع) تمثّل مییابد- او را به واکاوی عواقب طول عمر میکشاند و به خواننده، این آگاهی را میبخشد که باید به عرض حیات، بیشتر توجه کند و نه طول آن.</strong>
* استادیار زبان و ادبیات فارسی movahedi1345@yahoo.com
<strong>تاریخ دریافت مقاله: 10/11/89 تاریخ پذیرش مقاله: 6/7/90</strong>
خضر,سبک هندی,صائب تبریزی,طول عمر,عمر کوتاه,مضمونگرایی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_265.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_265_30fb0ec9813d3d363cb84d36809ecaab.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
3
4
2012
01
21
حذف حروف اضافه قبل از عناصر مکاننما
139
166
FA
راضیه
مهدی بیرقدار
دانشگاه پیام نور دامغان
علی
درزی
دانشگاه تهران
10.22099/jba.2012.266
<strong>حذف حروف اضافه قبل از عناصر مکان­نما</strong>
<strong> </strong>
<strong>دکتر راضیه مهدی بیرقدار</strong>*<strong> </strong><strong> </strong><strong> دکتر علی درزی</strong>*
دانشگاه پیام نور دامغان دانشگاه تهران
<strong> </strong>
<strong>چکیده</strong>
<strong>در این مقاله به تبیین حذف حروف اضافهی فضایی قبل از عناصر مکان</strong>­<strong>نما در گونهی محاوره­ای فارسی معاصر تهران و مقایسهی دو فرضیه، در این خصوص می­پردازیم. در فرضیهی نخست، صرف وجود حشو معنایی بین حرف اضافهی فضایی و عنصر مکان­نما، عامل امکان حذف حرف اضافهی فضایی انگاشته میشود. در فرضیهی دوم، حذف حروف اضافهی فضایی قبل از عناصر مکان­نما به دو عامل وجود اشتراک معنایی بین حروف اضافهی فضایی و عناصر مکان­نما و همچنین طبقهی معنایی فعل، وابسته است. در حمایت از فرضیهی دوم، ابتدا نشان می­دهیم که صرف وجود حشو معنایی بین حروف اضافهی فضایی و عناصر مکاننما نمی­تواند تمامی موارد حذف حروف اضافه را قبل از عناصر مکان­نما تبیین نماید. آنگاه با استفاده از آرای تیلر و ایوانس (2007) و بر­مبنای طبقه­بندی معنایی سه­گانه آنها از عناصر فضایی، نشان می­دهیم که امکان حذف این حروف اضافه قبل از عناصر مکان­نما، علاوه بر وجود اشتراک معنایی بین حرف اضافهی فضایی و عنصر مکان­نمای بعد از آن، به طبقهی معنایی فعل نیز وابسته است. </strong>
* استادیار زبانشناسی همگانی razieh.beyraghdar@gmail.com (نویسندهی مسئول)
** دانشیار زبانشناسی همگانی adarzi@ut.ac.ir
<strong>تاریخ دریافت مقاله: 28/6/89 تاریخ پذیرش مقاله: 30/6/90</strong>
عناصر مکان نما,پیکر,زمینه,صحنهی متعارف,محور عمودی,جهتمندی,زمینهی محدود
https://jba.shirazu.ac.ir/article_266.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_266_1069ca1a96f4be6f089bd4d17af59b98.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
3
4
2012
01
21
ده دیو از فارسی میانه تا منظومهی فرامرزنامه
167
186
FA
اکبر
نحوی
دانشگاه شیراز
رضا
غفوری
دانشگاه شیراز
10.22099/jba.2012.267
<strong>ده دیو از فارسی میانه تا منظومهی فرامرزنامه</strong>
<strong> </strong>
<strong>دکتر اکبر نحوی</strong><strong>*</strong><strong> رضا غفوری</strong><strong>*</strong><strong><sup>*</sup></strong>
دانشگاه شیراز
<strong> </strong>
<strong>چکیده</strong>
<strong>داستانهای حماسی ملّی ایران از نظر پیشینه و اصالت روایت، به دو دسته، قابل تقسیمند: دستهای شامل آن حماسههایی میشوند که سابقهی روایات آنها به مآخذ پیش از اسلام برمیگردد؛ دستهای دیگر، منظومههایی هستند که در مقام تقلید و نظیرهگویی از داستانهای <em>شاهنامه</em> سروده شدهاند و روایت آنها به دست نقّالان و داستانگزاران دورهی اسلامی، شکلگرفته است. یکی از منظومههای حماسی دوران اسلامی، <em>فرامرزنامهی</em> دوم است که در بخشی از حوادث آن، برهمن در پاسخ به پرسشهای فرامرز، از ده دیو یاد میکند. در این جستار، با بررسی و مقابلهی این موضوع با برخی متون پهلوی و حماسی دیگر، اصالت و کهنسالی روایتهای این منظومه، نشان داده شده است.</strong>
* دانشیار زبان و ادبیات فارسی aknahvi@yahoo.com
** دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی reza_ghafouri1360@yahoo.com
<strong>تاریخ دریافت مقاله: 8/12/89 تاریخ پذیرش مقاله: 12/4/90</strong>
دیو,شاهنامهی فردوسی,فرامرزنامهی دوم,کوشنامه,یادگار بزرگمهر
https://jba.shirazu.ac.ir/article_267.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_267_2fe6adc2884dd7dc6221df7598d98d0c.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
3
4
2012
01
21
بررسی چند واژهی لری منطقهی کهگیلویه و بویراحمد در شاهنامهی فردوسی
187
202
FA
یوسف
نیکروز
دانشگاه یاسوج
ynikrouz@mail.yu.ac.ir
10.22099/jba.2012.268
<strong>بررسی چند واژهی لری منطقهی کهگیلویه و بویراحمد در <em>شاهنامهی</em> فردوسی</strong>
<strong> </strong>
<strong> دکتر یوسف نیکروز</strong><strong>*</strong>
دانشگاه یاسوج
چکیده
<strong>نگارنده در جریان تدریس <em>شاهنامهی</em> فردوسی با برخی ابیات مبهم و واژههای نامفهومی که به درستی ریشهیابی و </strong><strong>معنا</strong><strong> نشده است، روبهرو گردید. این امر سبب شد تا با نگاهی تازه و با دقت بیشتر، ابیات و واژههای این اثر مهم، مورد بررسی قرار گیرد. دستاورد بررسی این شد که در <em>شاهنامهی</em> فردوسی که گنجینهی بسیار غنی و پربار زبان فارسی است، واژههایی به لهجههای مختلف محلی وجود دارد که در اغلب فرهنگهای عمومی و تخصصی <em>شاهنامه</em>، نه به دقت ریشهشناسی شده و نه معنای درستی متناسب با مفهوم بیت از آنها داده شده است که این امر باعث ابهام و دشواری در فهم برخی ابیات گردیده است. بنابراین در این پژوهش، سعی شده است برخی از واژههای محلی مربوط به لهجهی لری منطقهی کهگیلویه و بویراحمد که در <em>شاهنامهی</em> فردوسی به کار رفته است، ریشهیابی و متناسب با مفهوم ابیات مشکل و مغلق، به درستی معنی شود؛ زیرا نگارنده سخت بر این باور است که در میان لهجههای مختلف ایران، لهجهی لری منطقهی یاد شده، قرابت و پیوندی بسیار نزدیک با فارسی میانه و فارسی امروزی دارد. بخشی از این پیوند در مقالهی حاضر نشان داده شده است. شاید در سایهی همین پیوند لهجهی لری با زبان <em>شاهنامه</em> است که این اثر بزرگ بعد از کتاب قرآن کریم، پایگاه و جایگاهی منحصر به فرد در میان اقوام لر به خصوص قوم لر منطقهی کهگیلویه و بویر احمد، داشته است.</strong>
* استادیار زبان و ادبیات فارسی ynikrouz@mail.yu.ac.ir
<strong>تاریخ دریافت مقاله: 830/1/90 تاریخ پذیرش مقاله: 23/5/90</strong>
زبان فارسی,شاهنامه,قوم لر,لهجهی لری,کهگیلویه و بویراحمد
https://jba.shirazu.ac.ir/article_268.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_268_b0dddc693b1d32164d2654a97647842f.pdf