معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
4
2
2012
10
07
تحلیل رمزشناختی داستان «شیخ صنعان»
1
22
FA
محمدعلی
آتش سودا
دانشگاه آزاد اسلامی واحد فسا
10.22099/jba.2012.456
<strong>این مقاله به بررسی رمزشناختی داستان <em>شیخ صنعان</em> از کتاب <em>منطقالطیر</em> عطار نیشابوری اختصاص دارد. در این بررسی با درنظر گرفتن جایگاه این داستان در منظومهی عطار، نمادهای آن با توجه به روایت متون مقدس از خلقت آدم و حوا و هبوط آن دو از بهشت به زمین، بازتعریف شده است. به نظر میرسد که هدف غایی عطار از بیان این روایت رمزی، ارائهی تفسیری عاشقانه از سرگذشت انسان باشد. بر این اساس میتوان شیخ صنعان را سرنمون ازلی آدم، دختر ترسا را سرنمون ازلی حوا، مکه را سرنمون ازلی بهشت، روم را سرنمون ازلی دنیا و سفر شیخ صنعان را از مکه به روم و بازگشت از روم به مکه، سرنمون ازلی هبوط آدم و حوا به زمین و بازگشت آن دو به آسمان دانست. </strong>
رمز,سرنمون ازلی,شیخ صنعان,عطار,منطقالطیر,هبوط
https://jba.shirazu.ac.ir/article_456.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_456_23660f04d7df28e5b098584925f59fa0.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
4
2
2012
10
07
تصویرگری بیصورت خیال در شعر سعدی
23
48
FA
سوسن
جبری
دانشگاه رازی کرمانشاه
10.22099/jba.2012.457
<strong>تجربه</strong><strong>­ </strong><strong>های برجسته و موفق گذشتگان در عرصه</strong><strong>­</strong><strong>ی شعر، گنج به میراث رسیده</strong><strong>­</strong><strong>ی شاعران امروز است. از میان آن</strong><strong>­</strong><strong>ها، تجربه</strong><strong>­</strong><strong>ی آفرینش تصاویر شعری، بدون به کارگیری صورخیال، می</strong><strong>­</strong><strong>تواند همچون گذشته، به شعرامروز نیز غنای اندیشه، غنای زبان و قدرت تأثیرگذاری ببخشد. در جست</strong><strong>­</strong><strong>وجوی ویژگی</strong><strong>­</strong><strong>های شعر تصویری، برجسته</strong><strong>­</strong><strong>ترین نمونه</strong><strong>­</strong><strong>ی آن یعنی غزل</strong><strong>­</strong><strong>های سعدی بررسی شد. یافته</strong><strong>­</strong><strong>ها نشان می</strong><strong>­</strong><strong>دهند تصویرآفرینی بدون صورخیال یا بازنمایی تصویری زیبای واقعیت در شعر، خود از شیوه</strong><strong>­</strong><strong>های آفرینش تصویر و خیال</strong><strong>­</strong><strong>انگیزی است. این شیوه</strong><strong>­</strong><strong>ی تصویرگری بر ماهیت زبان، خیال، اندیشه و عاطفه</strong><strong>­</strong><strong>ی شعری، تأثیری بسزا دارد. در حوزه</strong><strong>­</strong><strong>ی اندیشه</strong><strong>­</strong><strong>ی شعری، محورهای عشق، زیبایی، بیان عواطف و اندیشیدن به انسان، مرکز معنایی شعر را تشکیل می</strong><strong>­</strong><strong>دهد. در حوزه</strong><strong>­</strong><strong>ی خیال، عناصر روایی چون پیرنگ، صحنه</strong><strong>­</strong><strong>پردازی، شخصیت</strong><strong></strong><strong>پردازی، حادثه</strong><strong>­</strong><strong>پردازی، گفت</strong><strong>­</strong><strong>وگو و لحن، نمایش تصویری زیبا، عینی، پویا و تأثیر</strong><strong>­</strong><strong>گذار از واقعیت، را به عهده دارند. در حوزه</strong><strong>­</strong><strong>ی زبان نیز کاربرد گروه</strong><strong>­</strong><strong>های وصفی، قید حالت، بسامد فعل، جملات ساده و کوتاه، در تصویرگری، نقشی برجسته</strong><strong>­</strong><strong> به عهده دارند.</strong>
تصویرگری,روایت,شعر سعدی,شعر تصویری,صور خیال
https://jba.shirazu.ac.ir/article_457.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_457_c0aa6fd1ed9d36afd48d8de4a83eeabd.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
4
2
2012
10
07
سبکشناسی نشانه ها در پنج حکایت از مصیبتنامه ی عطار نیشابوری
49
76
FA
کاووس
حسن لی
دانشگاه شیراز
kavooshassanli@gmail.com
ساناز
مجرد
دانشگاه شیراز
sanaz.mojarrad@gmail.com
10.22099/jba.2012.458
<strong>با ظهور دیدگاه</strong><strong></strong><strong>های جدید انتقادی و ورود آن</strong><strong></strong><strong>ها به حوزه</strong><strong></strong><strong>ی مطالعات پژوهش</strong><strong></strong><strong>گران ایران </strong><strong>–</strong><strong> به ویژه در دو، سه دهه</strong><strong></strong><strong>ی گذشته - آثار ادبی به شیوه</strong><strong></strong><strong>ای متفاوت دیده شده است. یکی از نظریه</strong><strong></strong><strong>هایی که سازگاری فراوانی با متن</strong><strong></strong><strong>های ادبی دارد، نگاه به ساختار نشانه</strong><strong></strong><strong>هاست. یکی از روش</strong><strong></strong><strong>های کشف سبک ویژه</strong><strong></strong><strong>ی یک نویسنده یا شاعر، بررسی نشانه</strong><strong></strong><strong>ها</strong><strong></strong><strong>یی است که در متن اثرش به</strong><strong></strong><strong>کار می</strong><strong></strong><strong>گیرد. در این پژوهش به منظور نشان دادن چگونگی کارکرد نشانه</strong><strong></strong><strong>ها که در نهایت بیان</strong><strong></strong><strong>گر بخش مهمی از سبک یک اثر روایی است، یک نوع روایی پر</strong><strong></strong><strong>کاربرد در ادبیات فارسی یعنی حکایت</strong><strong></strong><strong>های عرفانی، بررسی شده است. عطار یکی از شاعران عارفی است که به سبب آگاهی از اصول داستان</strong><strong></strong><strong>پردازی، نقطه</strong><strong></strong><strong>ی عطفی در داستان</strong><strong></strong><strong>پردازی عرفانی است. بدین ترتیب، پس از بررسی انواع نشانه</strong><strong></strong><strong>ها </strong><strong>–</strong><strong> از دیدگاه بارت </strong><strong>–</strong><strong> در پنج حکایت از حکایت</strong><strong></strong><strong>های انبیا در <em>مصیبت</em></strong><strong><em></em></strong><strong><em>نامه</em></strong><strong></strong><strong>ی عطار که دارای ساختار مشابه بودند، نتایج قابل توجهی در شناخت سبک پرداخت نشانه</strong><strong></strong><strong>ها به دست آمد؛ از جمله: بهره</strong><strong></strong><strong>گیری از صفت</strong><strong></strong><strong>هایی که کارکرد براعت استهلالی دارند، استفاده از صفت</strong><strong></strong><strong>هایی که فضای تقابل را ایجاد می</strong><strong></strong><strong>کنند، استفاده از گفت</strong><strong></strong><strong>وگوهای داستانی که کارکرد فضا</strong><strong></strong><strong>سازانه می</strong><strong></strong><strong>یابند، استفاده</strong><strong></strong><strong>ی هدفمند از صفت</strong><strong></strong><strong>هایی که در خدمت القای پیام محوری داستان هستند و...</strong>
سبکشناسی,نشانهشناسی ساختگرا,مصیبتنامهی عطار,حکایتهای انبیا
https://jba.shirazu.ac.ir/article_458.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_458_de7f7d15cec67163f33b0de1ed792aa5.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
4
2
2012
10
07
دیالکتیک شکل و محتوا در شعر «زمستان» اخوان ثالث
77
98
FA
محمد
خسروی شکیب
دانشگاه لرستان
مجتبی
جوادی نیا
دانشگاه لرستان
10.22099/jba.2012.459
<strong>جریان ادبی که نیمایوشیج </strong><strong>بنیان نهاد در جایگاه</strong><strong> یک سبک مشخص و مستقل، مقلدان فراوانی را به خود جذب کرد. اخوان ثالث یکی از شاعرانی است که هم در سبک و بیان و هم در انتقال اندیشههای ضمنی سیاسی و اجتماعی، تابع نیماست. «زمستان» یکی از موفقترین شعرهایی است که از نظر شکل و انتظارات فرمالیستی، تقلیدی است محکم و گویا از نظریهی ادبی نیمایوشیج. سر و شکل این شعر که از معنای دردآور و جهانشمولش جدا نیفتاده، در کنار مضمون تکاندهندهاش، باعث شده تا همواره مخاطبان از چالشهای ساختاریش در سطحی متعالیتر، محظوظ شوند. سوال این است که راز توفیق و اشتهار شعر «زمستان» در چیست؟ در این شعر چه رازی نهفته است که در دیگر اشعار اخوان وجود ندارد، تا جایی که خوانندگان عام و خاص، اخوان را با نام «زمستان» میشناسند؟ به نظر میرسد راز موفقیت شعر «زمستان» در مضمون و پیام تکراری آن نیست؛ بلکه در شکل و ترفندهای تعبیه شده در ساختمان این شعر است؛ مولفههایی چون «برهم نمایی عینیّت و ذهنیّت»، «وحدت اندیشه و احساس»، «دیالکتیک پذیرش و انکار»، «غنای موسیقی»، «همسانسازیهای هنری»، «پایانپذیری خلاق» و.... از مهمترین عواملی هستند که باعث تصعید این شعر در سطحی بالاتر از دیگر اشعار اخوان شدهاند. این مقاله به دنبال کشف و ضبط اشارتهای کمتر آشنا در نظام صوری شعر «زمستان» برای نشان دادن راز توفیق آن است.</strong>
اخوان ثالث,شکل و محتوا,شعر «زمستان»,شعر معاصر
https://jba.shirazu.ac.ir/article_459.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_459_fb882a6bc0cc09e8190c0c611a787cdc.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
4
2
2012
10
07
بررسی کارکرد دیو در منظومههای پهلوانی پس از شاهنامه
99
128
FA
زهرا
ریاحی زمین
دانشگاه شیراز
riahizamin@gmail.com
عظیم
جباره ناصرو
دانشگاه شیراز
10.22099/jba.2012.460
<strong>شناخت دیوها یکی از بنیادهای دین­پژوهی و اسطوره­شناسی ایرانی است. در این جستار، به بررسی جایگاه دیوان در منظومه­های پهلوانی پس از <em>شاهنامه­ی</em> فردوسی پرداخته شده است. در پاره­ای از این منظومه­ها مانند <em>بانوگشسب­نامه</em> و <em>کُک کُهزاد</em>، دیوها حضوری کم­رنگ دارند و تنها به عنوان صفاتی برای انسان­های پلید به کار می­روند. در برخی دیگر از این منظومه­ها مانند <em>سامنامه</em>، <em>شهریارنامه</em> و <em>فرامرزنامه</em>، دیوان حضوری پررنگ­تر دارند؛ به گونه­ای که یکی از مراحل هفت­خانی که پهلوان از آن می­گذرد، مبارزه با دیو است و پهلوان برای نجات دختر/ دختران از چنگال دیو، ناگزیر می­شود با دیو بجنگد. در برخی دیگر از این منظومه­ها مانند <em>کوشنامه</em> و <em>گرشاسبنامه</em>، افزون بر حضور دیوان به عنوان موجوداتی اهریمنی و دشمن قهرمان داستان و نیز صفاتی که نشانگر کنش­های پلید انسانی است، به دیوهایی مانند آز، خشم، نیاز، رشک و... که ریشه در اساطیر ایران باستان و متون پهلوی دارند، نیز برمی­خوریم. </strong>
دیو,منظومه های پهلوانی,دیو سیاه,دیو وارون,غول
https://jba.shirazu.ac.ir/article_460.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_460_00d45bcdc675bd74d9489613998404af.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
4
2
2012
10
07
بوسه بر روی خداوند (بررسی تقابلهای دوگانه در رمان روی ماه خداوند را ببوس)
129
150
FA
غلامحسین
شریفی ولدانی
دانشگاه اصفهان
gholamhoseinsharifi@yahoo.com
کلثوم
میری اصل
دانشگاه اصفهان
10.22099/jba.2012.461
<strong>ساختارگرایی ادبی از روش­های تحلیل متون ادبیست که ریشه در مطالعات زبانشناسی دارد. اساس مکتب ساختارگرایی را بر پایهی تقابل­های دوگانه و جهتگیری عام ساختارگرایانه را مبتنی بر تحلیل تقابلهای دوگانه و رابطهی بین آن­ها می­دانند. در این مقاله، رمان </strong><strong><em>روی ماه خداوند را ببوس</em></strong><strong> اثر مصطفی مستور، بر مبنای تقابل­های دوگانه تحلیل شده است. نویسندگان در سطح روساخت رمان به بررسی تقابل شخصیت</strong><strong></strong><strong>ها، توصیف</strong><strong></strong><strong>ها و </strong><strong>حکایت</strong><strong></strong><strong>ها</strong><strong> پرداخته و در سطح ژرفساخت آن نیز به بیان</strong><strong><em> </em></strong><strong>تقابل­ها در مضمون و محتوای اثر توجه کردهاند.</strong>
تقابلهای دوگانه,روساخت,روی ماه خداوند را ببوس,ژرفساخت,ساختارگرایی,مصطفی مستور
https://jba.shirazu.ac.ir/article_461.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_461_e849d63e1664a48f8b05f3ed04504213.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
4
2
2012
10
07
بررسی ساختار استدلال در سه متن دورهی قاجار
151
174
FA
منیژه
عبدالهی
دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی
manijeh.abdolahi@gmail.com
احیاء
عمل صالح
دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز
10.22099/jba.2012.462
<strong>استفان تولمین (</strong><strong>2003؛ 1958)</strong><strong> برای تحلیل ساختارهای استدلالی در کلام، ارکان اصلی سهگانهی ادعا، پشتیبان و زمینه را مطرح کرد که با سه رکن غیراصلی تعدیلساز، پیشبینی و پشتوانه، بر روی هم، اساس استدلال در کلام را قانونمند ساخت. در نوشتار حاضر، تلاش شده است با بهرهمندی از ارکان یاد شده، سه متن استدلالی از سه نویسندهی دورهی قاجار: سیدجمالالدین اسدآبادی، میرزا عبدالرحیم طالبوف و میرزا ملکمخان تحلیل شود و تشابهات و تفاوتهای ساختار استدلالی آنها بررسی گردد. این سه نویسنده از نظر جنبههای مختلف فکری و ساختار عقیدتی، نمایندهی سه جریان اصلی تفکر در صدر مشروطیت هستند و نوشتهها و عقاید آنها در نهضت روشنگری دوران قاجار، تأثیرگذار بوده است. مهمترین دستاورد مطالعهی حاضر آن است که تمایل ملکمخان و طالبوف به تعامل و اقناع خواننده بیش از اسدآبادی است که نشانگر ان است که اسدآبادی تمایل بیشتری دارد که خواننده ادعاهای او را به عنوان واقعیت مطلق بپذیرد.</strong>
استدلال,تولمین,مشروطیت,سیدجمالالدین اسدآبادی,میرزا عبدالرحیمخان طالبوف,میرزا ملکمخان
https://jba.shirazu.ac.ir/article_462.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_462_9019a363130d222ab085da3bb25e9643.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
4
2
2012
10
07
قیصر امینپور و رویکرد نوستالژیک
175
204
FA
ناصر
علیزاده
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
dr.alizadeh46@yahoo.com
عباس
باقی نژاد
دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
10.22099/jba.2012.463
<strong>قیصر­امین­­پور، شاعر متعهد و تاثیرگذار پس از انقلاب، اشکال و ابعادی از دردمندی، حسرت و آرزومندی را در شعر خود به نمایش گذارده است. او آرمانها و گم­شدههایی چون ارزشهای اخلاقی و انسانی، پاکی، سادگی و مهربانی را جستوجو میکند که پیگیری مداومِ چنین گم­شدههایی</strong><strong>،</strong><strong> شعر وی را با وجوهی از نوستالژی درآمیخته است. روستا و </strong><strong>دوران کودکی از منظرِ نگاهِ قیصر به چشماندازی آرمانی و دل­خواه شباهت مییابند که میتوان آن را تجسمی از آرزوها و جلوهای از نوستالژی او تلقی نمود. این مقاله در رویکردِ نوستالژیکِ قیصر به روستا و کودکی،­ تاملی نموده و در صدد برآمده تجلیات و ابعاد آن را تبیین سازد. </strong>
امینپور,روستا,شعر,کودکی,نوستالژی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_463.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_463_c34073cbc9e0c6b6e5e567e5bba18354.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
4
2
2012
10
07
حرکت بر اساس داستان «اسطقس» سیمین دانشور از منظر نقد اساطیری
205
220
FA
فاطمه
مدرسی
دانشگاه ارومیه
الناز
عزتی
دانشگاه ارومیه
10.22099/jba.2012.464
<strong>هدف نوشتار حاضر</strong><strong>،</strong><strong> نشان دادن مبنای اصلی روایت بر اساس عنصر حرکت است؛ حرکتی به سوی خاستگاه واقعی و منشأ اساطیری قهرمان </strong><strong>– </strong><strong>خاستگاهی عجین شده با نور- که با گذر از موانع و ستیز با آنان- به تعبیر یونگ نبرد با سایه- امکان­پذیر می</strong><strong>­</strong><strong>شود. چگونگی گذر از این موانع با یاری پیر که واسطه­ی آشتی بین دو جنبه­ی به ظاهر متضاد و ناهم­گون قهرمانان و راهنمایی قهرمانان در­ بند و هبوط یافته به خاستگاه مینویشان می­گردد، میسر می­شود. جذابیت عبور از موانع، شامل سرسپاری، تجربه­ی استعلای حیات و مسالهی بازگشت جاودانه است. بدین منظور مبنای روایت را با یاری از ساختار هفتگانه­ای که در حوزه­ی ریخت­شناسی وجود دارد - البته با اندکی تفاوت - نشان داده­ایم، سپس به چگونگی پیوند این عناصر با انگاره­ها</strong><strong> </strong><strong>و باورهای اساطیری و مبحث توتم پرداخته­ایم.</strong>
اسطقس,پیر,تجربهی استعلای حیات,حرکت,ریختشناسی,موانع/سایه,نور,هبوط
https://jba.shirazu.ac.ir/article_464.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_464_0e522520eebbb9e94dd91730c5dbb634.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
4
2
2012
10
07
رؤیای خاکستری، تفسیر کلیدواژهی رنگ خاکستری در بوفکور هدایت بر پایه ی فرهنگ باستانی «سفال خاکستری»
221
242
FA
سیامک
نادری
دانشگاه ازاد اسلامی واحد فسا
محسن
ساجدی راد
دانشگاه آزاد اسلامی واحد فسا
10.22099/jba.2012.465
<strong>صادق هدایت نویسندهی نامدار ایرانی، از جمله نگارگرانی بود که قلم را همواره در مُرکب تاریخ میگردانید و با شوری باستانگرایانه به گذشتهی ایران مینگریست</strong><strong>؛</strong><strong> به همین دلیل</strong><strong>،</strong><strong> شاید بتوان بسیاری از آثارش را از این دیدگاه مورد نقد و بررسی قرار</strong><strong> </strong><strong>داد. <em>بوفکور</em> از جمله نوشتارهاییست که از این حیث، تن به بازخوانی میدهد. این اثر حاوی اشاراتیست که میتواند بیانگر یک فرهنگ باستانی باشد. فرهنگی موسوم به فرهنگ «سفال خاکستری» که متعلق به آریاییان مهاجر به فلات ایران بوده و با مناطق ری، ترکمنستان و هند، ارتباط داشته است. اشارات مداوم هدایت در این داستان به عواملی چون: رنگ خاکستری، علایم و نمادهای مهاجرت اقوام آریایی و محل وقایع که شهر باستانی ری است، در تقارن با گرایش</strong><strong>های</strong><strong> فرهنگ پژوهی او، این ظن را ایجاد میکند که شاید ارتباطی بین این فرهنگ و <em>بوفکور</em> وجود داشته باشد که مقاله</strong><strong></strong><strong>ی پیش رو در صدد کشف این ارتباط است.</strong>
آریاییان,باستانگرایی,بوفکور,ری,سفال خاکستری,هدایت
https://jba.shirazu.ac.ir/article_465.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_465_95ca3ade6ed23aea6220e0daded02727.pdf