معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
1
2018
05
22
حقوق اسرای جنگی در شاهنامه فردوسی با استناد بر کنوانسیون سوم ژنو (1949)
1
22
FA
سمیه
ارشادی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران.
ershadi.s92@gmail.com
احمد
ذاکری
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد کرج، دانشگاه آزاد اسلامی، کرج، ایران.
ershadi.s96@gmail.com
10.22099/jba.2017.25709.2701
از جمله مصادیق بارز حقوق بشردوستانه در مخاصمات بینالمللی، قواعد مربوط به چگونگی رفتار با اسرای جنگی است که قدرت اجرایی بیشتری نیز نسبت به سایر مقررات مربوط دارد. از میان پیماننامههای بینالمللی، کنوانسیون سوم ژنو، مصوب (1949) مهمترین و جامعترین سند در حمایت از حقوق اسرای جنگی است. بحث اسارت از جمله موضوعات قابل توجه در شاهنامه هم بهشمار میآید که در خلال جنگها و با نمونههای گوناگون و گاه متفاوتی از سوی شاعر، دیده میشود و از آنجا که این اثر به دلیل وسعت همهجانبه، دربردارنده آداب و قوانین جنگ و مظاهر تمدنی اقوام ایرانی و انیرانی از روزگار کهن در این حوزه است، یکی از غنیترین و مهم-ترین منابعی است که میتواند بازتابی از عناصر آیینی و سیاسی حکومتها را پیرامون حقوق اسرا در ادوار مختلف تاریخی نمایان سازد. <br /> هدف این پژوهش بررسی ابعاد گوناگون حقوق اسرای جنگی در شاهنامه و تحلیل آن بر مبنای مواد و بندهای کنوانسیون سوم ژنو است. بررسیهای انجام شده، نشان میدهد که شاهان ایرانیِ شاهنامه، نسبت به شاهان انیرانی به حقوق و کرامت انسانی اسرا بیشتر پایبند بوده و برخوردی بشردوستانهتر با آنان داشتهاند؛ از سویی، توجه به حقوق اسرا در دوره تاریخی، بهویژه در میان شاهان ساسانی، نسبت به دو دوره دیگر محسوستر است و در این میان، زنهاردهی به اسیران بیشترین نمونهها را در بر میگیرد.
اسرا,جنگ,حقوق اسرای جنگی,کنوانسیون سوم ژنو,شاهنامه فردوسی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4154.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4154_24f9a849201219b201ea6b76728162e8.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
1
2018
05
22
تحلیل کهنالگویی الهی نامه ی عطار (داستان زن صالحه) بر اساس نظریات یونگ
23
44
FA
حسن علی
پورمند
دانشیار دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس
hapourmand@yahoo.com
رویا
روزبهانی
دانشجو
rrouzbahani@yahoo.com
10.22099/jba.2017.24904.2623
نقد کهنالگویی یکی از رهیافتهای اصلی نقد ادبی معاصر و مبتنی بر نقد روانشناختی است که به کشف ماهیت کهنالگوها و نقش آنها در ادبیات میپردازد. آثار عرفانی همچون بسیاری از آثار ادبی دیگر منعکس کننده نمادین کهنالگوهاست. بررسی موردی حاضر خوانشی یونگی از داستان زن صالحه در الهی نامه عطار است. در پژوهش حاضر سعی شده تا با رویکردی توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای، مبانی نظری دیدگاه یونگ و کهنالگوهای مورد نظر او به اختصار معرفی شوند.<br /> این پژوهش با محور قراردادن شخصیتها، موقعیتها و نمادهای کهنالگویی به تحلیل داستان میپردازد و نشاندهنده قابلیتهای بالای این اثر در حیطه ناخودآگاه روان آدمی و سرشار از کهنالگوها است. آنچه از پژوهش حاضر مستفاد میشود این است که حکایت مورد بحث از ظرفیت بالای تاویل بر مبنای نظریات روانکاوانه یونگ برخوردار است. زن صالحه که کهنالگوی قهرمان در شخصیت او حاکم است در موقعیت کهنالگویی سفر با طی کردن فراز و فرودهای مختص این کهنالگو و پشت سر گذاشتن نیروهای ناخودآگاه جمعی نظیر پیر دانا، ولادت مجدد، آنیموس، سایه و پرسونا به مرحله خودشناسی و فردیت دست یافته و مراحل سلوک را به بهترین شکل به سرانجام رسانده است.
الهی نامه,داستان زن صالحه,عطار,نقد کهنالگویی,یونگ
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4180.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4180_d19b72afb11f9da34cf6efb49ed04c71.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
1
2018
05
22
بررسی عناصر روایت در شعر خوان هشتم و آدمک اخوان ثالث
45
68
FA
محمدرضا
حاجی آقا بابایی
0000-0003-3534-4623
دانشگاه علامه طباطبایی
hajibaba@atu.ac.ir
نرگس
صالحی
دانشگاه علامه طباطبایی
n.sadvandi@gmail.com
10.22099/jba.2017.24190.2564
پژوهش حاضر به بررسی شعر خوان هشتم و آدمک مهدی اخوان ثالث اختصاص دارد و دو عنصر روایت و زمان بر اساس نظریات ژار زنت و دیگر روایتشناسان در این دو شعر، مورد بررسی قرار گرفته است و پنج مفهوم لحن یا صدا، حالت یا وجه، نظم و ترتیب، تداوم و بسامد در این دو شعر مطالعه و بررسی شده است. در حوزهی راوی با یک راوی برونداستانی روبهرو هستیم که گاهی به صورت مستقیم و گاهی از طریق شخصیتهای داستان، با نظریّات و اندیشههای او روبهرو میشویم. در حوزهی مخاطب، شاعر مردم جامعهی خود را به عنوان مخاطب مستتر این متن در نظر گرفته است و شعر را ابزاری برای بیان اندیشههای خود قرار داده است. در بررسی زمانی، شاعر بدون آن که روایت خود را در بند زمان خاصی قرار دهد، با بهرهگیری از شگردهای هنرمندانه روایتی فرازمانی ارائه کرده است که در هر مقطع تاریخی میتواند کارکرد داشته باشد. از منظر چندصدایی نیز با دو متن تکصدا روبهرو هستیم و شاعر با به تمسخر گرفتن رهاورد مدرنیزم(تلویزیون) در پی بیان این اندیشه است که مدرنیزم وارداتی نمیتواند در جوامع سنتی موجب ایجاد چندصدایی گردد.
تحلیل متن,روایتشناسی,اخوان ثالث,خوان هشتم و آدمک
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4193.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4193_90774f180000d4faab903deb44fff9be.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
1
2018
05
22
بررسی تطبیقی هویت در اشعار محمود درویش و سهراب سپهری با تکیه بر دو سرودهی "سجل انا عربی" و "اهل کاشانم"
69
84
FA
علی
خضری
عضو هیات علمی دانشگاه خلیج فارس- بوشهر
alikhezri84@yahoo.com
خلیل
حمداوی
دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه خلیج فارس
kh.hamdavi@yahoo.com
10.22099/jba.2017.25702.2699
هویت انسان محصول عوامل متفاوتی است که به شناخت از خود و جایگاهش در محیط اجتماعی باز میگردد. کیستی، مقولهای است که از ابتدای خلقت با انسان همراه بوده است. ادبیات، بویژه شعر به عنوان یکی از اثرگذارترین عناصر در شناسایی عنصر هویت شعرا و نویسندگان، نقش اساسی را ایفا کرده است. این مقاله در حوزه ادبیات تطبیقی به مقایسه دو قصیده"سجل انا عربی" از محمود درویش و"اهل کاشانم" از سهراب سپهری میپردازد و با هدف دست یابی به مفهوم هویت و نکات اشتراک و تمایز عنصر هویت در بین این دو قصیده، به رشته تحریر درآمده است.<br /> این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی و بر پایه مکتب آمریکایی، بر آن است، پس از نگاهی به زندگی سهراب سپهری و محمود درویش، به تبیین مفهوم هویت در دو قصیده معروف از این دو شاعر بپردازد، سپس به نکات تشابه و تمایز این دو قصیده، از منظر هویت پرداخته میشود؛ نیز ضمن تحلیل فضای اجتماعی و سیاسی دو کشور ایران و فلسطین، به تاثیر محیط جغرافیایی و سیاسی در تبیین رویکرد هویت، در کلیت این قصاید پرداخته میشود. نتایج این پژوهش نشان میدهد که فضای اجتماعی و سیاسی در بروز عنصر هویت در بین این دو شاعر، نقش اساسی دارد و سپهری ابعاد هویتی را با مفاهیم مختلفی نظیر عرفان، اخلاق و... در هم آمیخته، لیکن محمود درویش بر عنصر قومیتی و زبانی تاکید داشته است.
ادبیات تطیبیقی,هویت,محمود درویش,سهراب سپهری,قصیده"سجل انا عربی",شعر "اهل کاشانم"
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4229.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4229_95773027461255818d7aec5b8e1b4e2d.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
1
2018
05
22
تحلیل ساختاری الگوهای متکرر داستانهای کودکان طردشده در شاهنامه و دیگر اساطیر
85
104
FA
مهدی
رضائی
دانشگاه سلمان فارسی کازرون
rezaeimehdi56@gmail.com
رها
زارعی فرد
گروه زبانشناسی دانشگاه جهرم
raha.zareifard@gmail.com
سیروس
سینا
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
kurosh56@yahoo.com
10.22099/jba.2017.24655.2606
عناصر مشترک در فرهنگ و ادبیات ملل مختلف فراوان دیده می شود که یافت و تحلیل دلایل آن، کمک می کند تا در صورت لزوم، زمینههای اشتراک و نزدیکی فرهنگها تقویت شود. یکی از شباهت-های موجود در ادبیات فارسی و ادبیات دیگر ملل حضور کودکانی است که بنا به دلایلی از خانه طرد می شوند و در نهایت اغلب آنها به خانه بازمی گردند و در شرایط و موقعیتی بهتر قرار می گیرند. در شاهنامه، شخصیتهایی چون کیقباد، زال و... بنا به دلایلی مورد نفرت قرارگرفته و طرد میشوند؛ اما این کودکان پس از پشت سرنهادن حوادثی به قدرت و قهرمانی میرسند. در متون حماسی-اساطیری جهان نیز داستانهایی وجود دارد که بنمایه آن طرد کودکی از خانواده است. همه این کودکان، پس از دورشدن از زادگاه و پس از طی مراحلی دشوار و گذر از موانعی، به بلوغ رسیده و شایسته عنوان قهرمانی یا پادشاهی می شوند. با تحلیلی ساختاری مشخص میشود که این داستانها از الگویی واحد پیروی میکنند و دارای اجزا و عناصری مشترک، مانند قدرت طردکننده، کودک طردشده، ابزار دورکردن، مکان تبعید، مانع و حائل، شخصنجاتدهنده و در نهایت سرنوشت محتوم است. در این داستان ها گسیل کنندگان، کسانی هستند که نسبت به وجود این کودکان احساس ترس و تنفر دارند. در واقع دو سبب اصلی که موجب میگردد تا این کودکان در طبیعت رها گردند، نخست ترس شخص گسیل کننده از حوادث احتمالی آینده و دیگر نفرت والدین از فرزندان به دلیل وجود نقص یا ناخواسته بودن است.
اساطیر,کودک,طردشدگی,ساختارگرایی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4231.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4231_06266879040a9be1817d78e478f78f3b.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
1
2018
05
22
مبانی رویکرد فروغ فرخ زاد به اخلاق بر پایه بازیابی هویّت و عشق ورزی
105
128
FA
داوود
رمضانی پارسا
دانشجوی دکتری
ramezani.parsa@gmail.com
محمدحسین
نیکداراصل
دانشگاه یاسوج
mohammadnikdar@yahoo.com
قاسم
سالاری
دانشگاه یاسوج
gsalari2000@yahoo.com
10.22099/jba.2017.24498.2594
مجموعههای آغازین شعر فروغ فرخزاد(1345ـ1313ش) به اعتقاد غالب منتقدان و صاحبنظران نشاندهندهی ظهور شاعری سنّتشکن در بازتاب احساسات صریح و عریان زنانه بود. اخلاق سنتی، این سه گانههای متقّدم فروغ را برنتافت و انتقادات و اعتراضات در جامعه سنّتی آن روز نشان از عدم پذیرش این سنّتشکنی و عریان گویی بود. آنچه که فروغ در آن سه مجموعه بیان کرده بود لازمه ی هویّتجویی و عشقورزی صریح و زنانه او بود و بعدها با تولّدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، «هویّتجویی» و «عشقورزی» مرتبط با جنسیت زنانه او را بهتر از هر مستند و دلیل دیگر تبیین کرد. این دو مولّفه به عنوان دو مقولهی اخلاقی مدرن در شعر او در این مقاله بحث و بررسی شده است. اخلاقی که تحت تأثیر مدرنیته مولّفههای جدیدی را به خود دیده و در بستر شعر فروغ در مقام شاعری محتواگرا ـ بخصوص در دو مجموعه اخیر ـ موقعیّتی ممتاز پیدا میکند. از رهگذر این مقاله متوجّه می شویم که شعر فروغ شعری است محتواگرا و در آن به «اخلاق» به ویژه اخلاقی که در اثر رویارویی با مدرنیته، دگرگون شده ، توجّهی خاص شده است. میتوان گفت که در شعر فروغ با سه نوع «هویّت» که دایرهوار در یکدیگر جای گرفتهاند، روبرو هستیم: هویّت انسانی، هویّت زنانه و هویّت فردی.
شعرمعاصر,فروغ فرّخزاد,اخلاق,هویّتجویی,عشقورزی,مدرنیته
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4206.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4206_80a566f4874af960a797b6506c173038.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
1
2018
05
22
تحلیل اسطورهی آفرینش در منطقالطیر عطار با تکیه بر قداست اصل و بن
129
150
FA
لیلا
غلامپور آهنگرکلایی
دانشجوی دکترای دانشگاه ازاد اسلامی واحد رود هن
lailagholampour@gmail.com
محمود
طاووسی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد رود هن
tavoosi@riau.ac.ir
شهین
اوجاق علیزاده
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رود هن
alizade@riau.ac.ir
10.22099/jba.2017.25336.2667
تحلیل اسطورة آفرینش در منطقالطیر عطار<br /> چکیده<br /> اسطورة آفرینش یکی از مضامین محوری اساطیر جهان را تشکیل میدهد. این پژوهش بر آن است تا نمادهای بکار رفته در منطقالطیر را به عنوان یک اثر نمادین با اسطورة آفرینش مورد تحلیل قرار دهد.<br /> مطابق نتایج پژوهش، عطار در یک فضاسازی آگاهانه از بیت آغازین با توصیف آفرینش الهی به طور مبسوط داستان آفرینش کیهان را مطرح نموده است. وی با کمک انگارههایی ماندالایی (نماد هستی الهی) از تناظر ذره و عالم در آفرینش الهی تا وحدت سیمرغ با سیمرغ، همزاد و قرینة آسمانی خود، در جهت طرح اعتبار اسطورة "اصل و بن" به بازآفرینی "اسطورة آفرینش" پرداخته است؛ آفرینشی که هدف آن تکامل و ادغام دوگانگیها در ترکیب عالیتری برای رسیدن به یکپارچگی است. قهرمانان با گذر از آزمونهای رازآموز با کمک انگاره-های ماندالایی و اسطورة قداست "اصل و بن" از "آشوب ازلی" به "سامان مینوی" رسیده و با بازیابی یکپارچگی ازلی، مجذوب نخستین تجلی الهی گشتند. منطقالطیر با قصة آفرینش عالم آغاز میشود و با قصة بازآفرینی آفرینش از طریق توجه به اسطورة قداست "اصل و بن" به پایان میرسد؛ ذره، ماندالا، سیمرغ، کوه قاف، هفت وادی، شهریاری سیمرغ و سفر یادآور کمال و قداست "اسطورة اصل و بن" می-باشند.
آفرینش,اسطوره,جهان,عطار,منطقالطیر
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4175.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4175_f0296185ad3332709ba2f49d64ef6abc.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
1
2018
05
22
بررسی و تحلیل داستان نخست دفتر اول مثنوی مبنی بر گزارههای معرفتنفسی یا روانکاوی
151
174
FA
علی
محمدی
0000000208975035
استادزبان و ادبیات فارسی دانشگاه بوعلی سینای همدان.
khoshandam.ali2@gmail.com
فرشید
محمدی
0000000208975035
دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه بوعلی سینا همدان
khoshandam.ali2@gmail.com
10.22099/jba.2017.23780.2516
یکی از داستانهای برجستهی مثنوی، داستان شاه و کنیزک و زرگر است که در آغاز دفتر یکم به بهانهی شرح حال مولانا، سروده شده است. داستانی که به گونههای دیگری، پیش از مولانا بر سر زبانها رواج داشته؛ اما در مثنوی، به رنگ روایتهای خاص این کتاب درآمده و به مولانا اختصاص یافته است. این داستان تا کنون در چندین گفتار از دیدگاههای گوناگونی، تحلیل و بررسی شده؛ با این حال، آنچه در این مقاله آمده، متفاوت از گزارشهای پیشین است. نویسندگان این مقاله از دو چشمانداز (روانکاوی و ادبیات عرفانی) و از طریق تحلیل محتوا و نشانههای زبانی، به داستان نگریسته و با در نظرگرفتن این فرضیه که داستان یادشده از دو منظر روانشناختی و عرفانی، به یکدیگر نزدیک هستند؛ خوانشی آمیخته از این دو چشمانداز، به دست دادهاند. روش تحقیق، بنا بر تحلیل محتوا و نشانهها، بنا بر گزارشهای هر دو موضوع است که از طریق مستندات کتابخانهای، مقایسه و نتیجهگیری شده است.
شاه,کنیزک,روانکاوی,داستان,فروید,حکیم الاهی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4177.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4177_2eaad70cfc4c8ac83489654371606f1a.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
10
1
2018
05
22
بررسی تطبیقی کارکردهای شعر در تاریخ بیهقی و تاریخ فخری
175
192
FA
سید مهدی
مسبوق
دانشیار دانشگاه بوعلی سینا
smm.basu@yahoo.com
شهرام
دلشاد
دانش آموخته دکتری از دانشگاه بوعلی سینا
sh.delshad@ymail.com
10.22099/jba.2017.23614.2503
شعر و تاریخ دو حوزۀ جدا از هم هستند و درک سازگاری این دو در یک اثر مشکل است؛ خاستگاه اولی خیال است و خاستگاه دومی عالم واقع. اما شعر به عنوان یکی از ابزارهای سودمند و سازنده، حضور گستردهای در متون تاریخی دارد و نقش و کارکردهای فراوانی نظیر ادبی، تاریخی، استنادی و تفسیری ایفا میکند و تاریخنگاران برای بیان مقاصد خود از آن بهره می-گیرند. پژوهش پیشرو در صدد بررسی تطبیقی و تبیین کارکردهای مختلف شعر در تاریخ بیهقی و تاریخ الفخری فی الآداب السلطانیه ابن طقطقی است و از این رهگذر میکوشد میزان بهرهگیری هر یک از این تاریخنگاران را از شعر بسنجد و اهداف و کارکردهای آن را در این دو متن تاریخی تحلیل و تبیین نماید. برآیند پژوهش نشان میدهد که شعر در تاریخ بیهقی و تاریخ فخری - مانند کارکرد آن در متون منثور بهطور کلی- جنبۀ ادبی و آرایهای دارد. همچنین کارکرد تفسیری در این دو متن مورد استفاده قرار گرفته و کارکرد تاریخی و استنادی کمتر مورد توجه این دو مورخ بوده است.
تاریخ,شعر,بیهقی,ابنطقطقی,زیباشناسی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4230.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4230_1d4bb99ffa7f007e77147d62643a6162.pdf