معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
11
3
2019
11
22
گونه شناسی ساخت های قالبی در رباعیات مولوی
1
18
FA
شهین
حقیقی
دانشگاه جهرم
hagh.1390@gmail.com
طاهره
جوشکی
دانشگاه شهید چمران اهواز
ta.joushaki@yahoo.com
10.22099/jba.2018.30043.3074
گفتار قالبیشده یا کلیشههای زبانی، از جمله امکانات زبان عامیانه برای بیان مطلب هستند که به ویژه در محاورههای عادی روزمره، کاربردی گسترده دارند. بسامد کاربرد عبارتها و گزارههای قالبی در متون ادبی (نظم یا نثر) با عامیانگی کلام پیوندی مستقیم دارد؛ از این رو، میتوان با بررسی متون از چشمانداز چنین کاربردهایی، میزان عوامانگی گفتار را در آنها سنجید و اغراض بهکارگیری چنین زبانی را کشف کرد. در پژوهش پیش رو ساختهای قالبی در رباعیات مولوی، بررسی و تاثیر آن بر عامیانگی سخن وی، مشخص گردیدهاست. آمار بهدستآمده نشان میدهد کنایه با بیشترین کاربرد، زبانی کنایی را برای متن، رقم زده؛ شیوهی استدلال و بیان مطلب مولوی بر تمثیلپردازی استوار است که با بعد آموزگاری شخصیت وی و تلاش او برای تفهیم مطلب، بسیار سازگار است. گزارهی دیگر، تعارف است که با رابطهی کلیشهای عاشق و معشوق شعر سنتی فارسی پیوند مییابد؛ تهدید نیز افزون بر کاربرد تعلیمی آن، به کار نمایان ساختن چهرهی پرخاشجوی معشوق در رباعیات، آمدهاست؛ ضمن آنکه تعلیم مریدان بیذوق یا تمایل به حماسهی عرفانی نیز مولوی را به رجزخوانی (از زیرگونههای تهدید) واداشتهاست. کاربرد القاب کلیشهای نیز تیپسازیهای اجتماعی شاعر را رقم زدهاست. دشنام، دعا و نفرین نیز به ترتیب، در ردههای پایینتر طرف توجه مولوی بودهاند و هریک به اغراضی خاص، در رباعیات او به کار گرفتهشدهاند.
"گفتار قالبی","ادبیات عامیانه","رباعیات مولوی","مولوی"
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4962.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4962_8ab4ec4ad9e95615c2944c59b0dc10be.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
11
3
2019
11
22
خدای وحدت وجودی و تصاویر برآمده از آن در آثار منظوم عطار نیشابوری
19
42
FA
ایمان
زرگران
دانشگاه تربیت مدرس
zzargar58@yahoo.com
حسینعلی
قبادی
استاد دانشگاه تربیت مدرس
ghobadi.hosein@yahoo.com
همایون
جمشیدیان
دانشیار دانشگاه گلستان
homayunjamshidian@yahoo.com
10.22099/jba.2018.28545.2939
اندیشه وحدت وجود یکی از اندیشه های غالب در عرفان است. عطار نیشابوری نیز به عنوان یکی از نمایندگان عرفان اسلامی، طبیعتاً از اندیشه وحدت وجود متاثر بوده است. بسیاری از تصاویری که عطار نیشابوری از خداوند و رابطه او با انسان و طبیعت عرضه کرده در چارچوب اندیشه وحدت وجود جای میگیرد. این مقاله در پی آن است تا پر بسامدترینِ این تصاویر را در آثار منظوم عطار بررسی و تحلیل کند. همچنین از آنجا که از اندیشه وحدت وجود، سه قرائت (یعنی عینیت، متافیزیک سطوح و تجلی) موجود است کوشش شد تا رابطه این قرائت های سه گانه از وحدت وجود با تصاویر مذکور سنجیده شود تا نشان داده شود عطار احتمالا به کدام یک از قرائت های سه گانه از وحدت وجود گرایش داشته است. در نتیجه این پژوهش روشن شد که چهار تصویر « آشکارِ نهان »، « بحر» ، « خورشید » و « سیمرغ » بیشترین بسامد را در بین تصاویر وحدت وجودی از خدا در آثار منظوم عطار دارد . در هر تصویر به « رابطه خدا و جهان و انسان » ، « خدای درون » ، « راه وصال » و « تجربه عرفانی » پرداخته شد. در همه تصاویر جهان و انسان جزوی از خدا و وابستة گریز ناپذیر آن دانسته شده است. تمنای انسان برای رسیدن به گونهای در او تعبیه شده است. این تصاویر زمانی که خصلت تجربی مییابند و حاصل مکاشفات عرفانی هستند غالباً صورتی متناقضنما پیدا میکنند.
عطارنیشابوری,وحدت وجود,عرفان,تصویر خدا
https://jba.shirazu.ac.ir/article_5051.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_5051_5ffb52ec285147e719dc704ab57ee070.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
11
3
2019
11
22
رمزگشایی از مضمون شکار در هفتپیکر بر اساس رویکرد اسطورهشناختی
43
62
FA
حمید
غلامی
دانشگاه اراک
h.gholamv@gmail.com
محسن
ذوالفقاری
استاد دانشگاه اراک
m-zolfaghary@araku.ac.ir
جلیل
مشیدی
دانشگاه اراک
jmoshayedi12@yahoo.com
حسن
حیدری
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اراک
h-haidary@araku.ac.ir
10.22099/jba.2018.30502.3121
مفاهیم اسطورهای به دلیل گستردگی آنها در عمق ساختارهای ذهنی انسان قسمت وسیعی از زیرساختهای وجودی ما را تشکیل دادهاند. شکار نیز به منزله آیینی بنیادین و دیرینه و به دلیل شاخصههای اسطورهای در دایره مفاهیم اسطورهای میگنجد. از جهتی این مثنوی سراسر مشحون از رمز و نمادهای اسطورهای است که در برخی از موارد با شکار پیوندی وثیق برقرار میکند. از دیدگاه رویکرد اسطورهشناختی، بهرام در هفت پیکر تنها به دلیل آنکه مولفههای شخصیت شکارگر اسطورهای را داراست در پی رسیدن به جایگاه ابرمرد است. این مقاله علاوه بر آنکه شکار را مفهومی اسطورهای میداند از این رویکرد نیز زوایای نهانی داستان و شناخت عمیقتر آن را بر اساس اسطوره شکار نشان میدهد و بر آن است که هر زمان پیامی بنیادین یا رخدادی عظیم در راه است از رهگذر اسطوره شکار، انتقال پیام صورت میپذیرد. از جهتی بنیادیترین اسطوره که سبب قوام، دلانگیزی و رازآلود بودن این داستان شده، اسطوره شکار است.
«ابرمرد اسطوره ای»,«اسطوره»,«بهرام گور»,«شکار»
https://jba.shirazu.ac.ir/article_5036.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_5036_ed7ce88d75acf46c2cdedda6934e1664.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
11
3
2019
11
22
بازشناسی شعر و اندیشة مشرقی شیرازی
63
88
FA
غلامحسین
فهندژ سعدی
دانشگاه شیراز
fahand110@yahoo.com
زرین
واردی
دانشگاه شیراز
zvaredi@rose.shirazu.ac.ir
10.22099/jba.2018.28344.2908
چکیده<br /> حکیم حسن مشرقی شیرازی از عرفای شیعی و از سخنسرایان اواخر قرن دهم و نیمة اوّل قرن یازدهم ه.ق است که در هیچیک از تذکرهها مطلبی در بارة او نیامده است. مجموعه آثار مشرقی شیرازی در یک دیوان گردآوری شده که تاکنون به چاپ نرسیده است، کلیات وی شامل 9 کتاب و حدود 23 هزار بیت است. مضامین اشعار مشرقی عرفان، حکمت، موعظه، اخلاق، مدح ائمّة اطهار(ع) و... است که در قالبهای غزل، مثنوی، قصیده، رباعی و قطعه سروده شده است؛ حکیم حسن مشرقی کتاب «شبستان انس» را در بحر بوستان سعدی و کتاب «شمسالمشرقین» را در بحر تحفة العراقین خاقانی با مضامین عارفانه و اخلاقی سروده است.<br /> در این مقاله با روش مطالعة اسنادی، به بررسی اجمالی زندگی و آرای مشرقی پرداخته شده، در ابتدا زندگی مشرقی و سپس آثار او معرّفی گردیده و پس از آن، اندیشههای او و ویژگیهای زبانی و سبکی دیوانش، به ویژه دیدگاههای عرفانی وی که در عرفان نظری، متأثّر از افکار ابن عربی است بررسی و بازشناسی شده است؛ این پژوهش میتواند راهی را برای شناساندن ارزش ادبی «دیوان مشرقی» باز کند.
واژه های کلیدی: 1.مشرقی شیرازی,2.زندگی,3.آثار و افکار,4.عرفان
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4892.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4892_8c98ffe33eaf2c558a3007ccd7028087.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
11
3
2019
11
22
بررسی جایگاه روایت شنوها و انگیزه راوی در الهی نامه ی عطار نیشابوری (با تکیه بر نظریه ارتباطی رومن یاکوبسن)
89
104
FA
شهین
قاسمی
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران
sh.ghasemi158@yahoo.com
10.22099/jba.2018.28778.2954
در علم روایت شناسی در هر متن روایی (داستان) دو سطح- جهان داستان و جهان روایت- وجود دارد و تجلی این دو جهان در الهی نامه یعطار باعث ایجاد گونه ی روایت پردازی خاصی گردیده است. از این نظر که در حکایت های این کتاب «نویسنده ی ملموس»(نویسنده ظاهری)در ابتدا با ورود به جهان داستان به نقل روایت پرداخته و روایت شنوِ آن درونی است در ادامه ناگهان خطاب وی از جهان داستان و روایت شنوِ درون داستانی قطع و در لباس پند و اندرز متوجه روایت شنوِ برون داستانی می شود. روایت شنو (مخاطب) از عناصر جدایی ناپذیر هر متن روایی(داستان) است. همچنین روایت شنو با تکیه بر جایگاه داستان و طرح داستان به دو نوع روایت شنوِ درون داستانی(هنگامی که داستان حالت گفتگو دارد و کنشگران یک دیگر را خطاب قرار می دهند) و روایت شنوِ برون داستانی(هنگامی که نویسنده ی ملموس خواننده ی ملموس را خطاب قرار می دهد) تقسیم می شود؛به گونه ای که در ادبیات داستانی هیچ متنی را نمی توان یافت که از وجود روایت شنو(مخاطب) خالی باشد. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی جایگاه روایت و پایگاه روایت شنوها در الهی نامه ی عطار می پردازد. در این پژوهش از الگوی یاکوبسن نیز استفاده گردیده است نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که گذر از روایت شنوِ درون داستانی به روایت شنوِ برون داستانی در الهی نامه به دلیل نوع خاص ادبی و وجود درس اخلاق توسط نویسنده ی ملموس است.
الهی نامه,ی,جایگاه روایت,روایت شنو,عطار,یاکوبسن
https://jba.shirazu.ac.ir/article_5025.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_5025_d41d8cd98f00b204e9800998ecf8427e.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
11
3
2019
11
22
واکاوی مقایسهای کهنالگوی پیردانا در سه منظومهی منطقالطیر، مصیبتنامه و الهینامه عطار (با بیان تقابل پیردانا با مفهوم انسان کامل در عرفان و فلسفه)
105
128
FA
پروین
گلی زاده
دانشیار دانشگاه شهید چمران اهواز
dr_golizadeh@yahoo.com
نسرین
گبانچی
زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید چمران ، اهواز
n.gobanchi@gmail.com
10.22099/jba.2018.30259.3092
تجلی روح الهی در وجود انسان کامل را در عرفان تعبیر به عشق به ذات حق میکنند. در عرفان روح انسان در حال تعالی و سلوک به سوی حق است. انسان کامل در آخرین مرحلهی سلوک (فنا) حقیقتی خداوندوار همچون سی مرغ عطار و سالکان واصل در آثار عرفانی مییابد. پیردانا در روانشناسی یونگ تاحدی همچون پدر یا مرشد یا شیخ در عرفان است که با بصیرت و روشنگری و تیزبینی سالکان و انسانها را به صورت عام به سوی تهذیب نفس، حفظ منش و اخلاق دعوت میکند. این پژوهش در پی بیان خصوصیات پیردانا و آشکار ساختن تفاوت و شباهت آن با انسان کامل و پیر (مراد) در عرفان و فلسفه، بر آن است تا جنبههای دانایی و هدایتگری پیردانا را با توجه به ویژگیهای کهنالگویی و روانکاوانهاش مشخص کند و نقش آن را در شخصیتهای هدهد (در منطقالطیر)، پیر (در مصیبتنامه) و پدر (در الهینامه) نمایان و تحلیل سازد؛ هرچند نقش دانایی، خصلت روحانی ناآگاه روان، شناسایی و تفکر پیر دانا در شخصیت هدهد و پیر به صورت ارشادی و هدایت-گونه آشکارتر است.
کهنالگو,پیر دانا,منطقالطیر,مصیبتنامه و الهینامه
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4961.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4961_19bb7aac3f40ad873479168b84f272c3.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
11
3
2019
11
22
تحلیل و نقد تصحیح دیوان مشتاق اصفهانی
129
148
FA
محبوبه
مجیدی نیا
دانشگاه اصفهان
mmajidinia20101@yahoo.com
علی اکبر
احمدی دارانی
دانشگاه اصفهان
aliakbar_ahmadidarani@yahoo.com
10.22099/jba.2018.29863.3054
میرسیّد علی مشتاق اصفهانی از شاعران بنام قرن دوازدهم و از تأثیرگذاران مکتب بازگشت است. رویگردانی از سبک هندی که همزمان با دورة فترت صفویان بود، زمینهای را برای مشتاق و دوستانش فراهم کرد تا شیوة شاعران گذشته را بازآفرینی کنند. مشتاق کاروان سالار شد و گروهی از شاعران همعصرش نیز با او همگام شدند. وی که از شاعران سبک عراقی تأثیر پذیرفته در قالبهای غزل، قصیده، رباعی، ترجیعبند و ترکیببند طبعآزمایی نموده است. تصحیحی که حسین مکّی در سال 1320 ش. از دیوان او منتشر کرده است، تنها متن نصحیح شده از اشعار اوست. مصحِّح سه نسخه از جمله نسخة سعید نفیسی و اقبال آشتیانی را مقابله و مقایسه نموده؛ در حالیکه بیش از بیست نسخه از این دیوان وجود دارد که مکّی آنها را مدّ نظر نداشته است. در این پژوهش سعی شده با نقد این اثر اشکالات وزنی، دستوری و چاپی که از مقابله با نسخهها به دست آمده است، ارائه گردد.
"بازگشت ادبی"," تصحیح","مشتاق اصفهانی","حسین مکی","شعر فارسی"
https://jba.shirazu.ac.ir/article_5016.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_5016_a37c8c702a554e1889d4e4c0cfea72fe.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
11
3
2019
11
22
خوانش دو شعر از علی باباچاهی بر اساس نظریه ی طرح واره در سبک شناسی شناختی
149
168
FA
ابراهیم
محبی
دانشجوی دکتری زبان و ادبات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر کرد
ebrahimpage@yahoo.com
مظاهر
نیکخواه
عضو هیات علمی/ دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد
mazahernikkhah@gmail.com
محمد
حکیمآذر
0000-0002-2910-6875
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحدشهرکرد
hakimazar@gmail.com
10.22099/jba.2018.29382.3017
خوانش دو شعر از علی باباچاهی بر اساس نظریه ی طرح واره در سبک شناسی شناختی<br /> <br /> <br /> در این مقاله سعی بر این است که در ابتدا با استفاده از نظریه ی طرح واره در سبک شناسی شناختی، از یک سو بعضی از دگرگونی های سبکیِ شعر معاصر را از طریق نشان دادن انحراف ها و تغییرات طرح واره ای در شعر باباچاهی نشان دهیم؛ و از سوی دیگر با خوانش و تحلیل دو شعر از باباچاهی، گسست چند طرح واره مورد بررسی قرار گیرد تا با در نظر داشتن چگونگیِ گسست های طرح واره ای و چگونگیِ خلق طرح واره های جدید در شعر باباچاهی بتوانیم به بعضی از مؤلفه های سبکی او دست یابیم.از جمله مؤلفه های سبکی به دست آمده در این تحقیق که به روشنی می توان از ویژگی های سبکی شعر باباچاهی محسوب کرد اعوجاج ساختاری و گسست طرح واره ی ظرف و مکان است که در نهایت به خلق طرح واره ی ریزمی انجامیده است. به زعم نگارندگان مقاله، سبک شناسی سنتی در تحلیل و به دست دادن ویژگی های سبکی چنین اشعاری ناتوان است. <br /> <br /> واژگان کلیدی: 1- سبک شناسی شناختی 2- علی باباچاهی 3- گسست طرح واره 4- خلق طرح واره
"سبک شناسی شناختی"," علی باباچاهی "," گسست طرح واره ","خلق طرح واره"
https://jba.shirazu.ac.ir/article_5034.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_5034_d8286c5899e37cb18afd77bd56477713.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
11
3
2019
11
22
خوانش شعر شفیعی کدکنی در دهه 50 بر اساس نظریه ایدئولوژی آلتوسر
169
188
FA
حسن
محمدیان
دانشگاه مازندران
hasanmohamadyan@gmail.com
غلامرضا
پیروز
دانشگاه مازندارن
pirooz40@yahoo.com
مرتضی
محسنی
دانشگاه مازندران
mohseni45@yahoo.com
10.22099/jba.2018.29459.3025
شفیعی کدکنی یکی از نمایندگان شعر اجتماعی و سیاسی معاصر است و در این پژوهش، با تکیه بر نظریه ایدئولوژی آلتوسر به بررسی لایه اجتماعی-سیاسی شعر او در دهه 50 پرداخته شده است. آلتوسر ادبیات و هنر را بخشی از دستگاه ایدئولوژیک دولت میداند که بهطورکلی، در خدمت پیشبرد اهداف دولت قرار دارد ولی در شرایط خاص ممکن است در خدمت ایدئولوژیهای برآمده از خاستگاههای متفاوت نیز قرار گیرد. در این پژوهش، با استناد به دفترهای شعر شفیعی در دهه 50، و بیش از همه «در کوچهباغهای نشابور»، که از آثار مطرح او و آن دوره است، روشن میگردد که ساختار شعر شفیعی کدکنی، بازتولید ساختار اجتماعی دو قطبی آن دوره است، که با نمادهای محوری خواب و بیداری نمادپردازی میشود. او با نقد زیرساختهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی سرمایهداری رو به رشد معاصر، به دنبال استقرار ایدئولوژی جایگزین دیگری است که چهره مادی و عینی مشخصی ندارد. و فراتر از این، با تصویر سرنوشت شخصیتهای تاریخی مثل حلاج، عینالقضات و... به دنبال آن است مدلی برای تحلیل تاریخ سیاسی-اجتماعی ایران ارایه دهد و فارغ از زمینههای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت، نشان میدهد که همین ساختار دو قطبی در طول تاریخ نیز فعال بوده است. او با تاکید بر مسوولیت شاعر، ضمن نقد شعر یاسآلود و خوابزده، به نوعی ایدهالیسم هنری گرایش مییابد و میخواهد از امکانات هنر برای استقرار ایدئولوژی خود سود جوید.
آلتوسر,ایدئولوژی,شعر اجتماعی و سیاسی,شفیعی کدکنی
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4963.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_4963_5b766d0bf69cbe449fd4a3c79663e23d.pdf
معاونت پژوهشی دانشگاه شیراز
شعر پژوهی(بوستان ادب)
2008-8183
2980-7751
11
3
2019
11
22
مقاله کوتاه: پَنجه یا پُنجه؟ دربارهی بیتی از بوستان سعدی
189
198
FA
مجید
منصوری
0000-0003-1025-7013
دانشگاه بوعلی سینا همدان
majid.mansuri@gmail.com
10.22099/jba.2019.33172.3340
طرزِ خواندنِ ترکیبات و نیز وجوهِ چندگانهی معنایی از عمده دشواریهای بوستان است. از همین مقوله است بیتِ «زنِ شوخ چون دست در قلیه کرد/ برو گو بنه پنجه بر روی مرد» که مصححان و شارحانِ بوستان بیشتر به ضبطِ مشکوکِ مصراع نخست آن پرداختهاند و کوشیدهاند معنی آن را دریابند، غافل از این که مصراع دوم ابهام بیشتری دارد. در این تحقیق ضمن پیشنهادِ معنی «روبند زنان» بر اساس خوانش این واژه به صورتِ «پُنجه» که در فرهنگها و متون مختلف آمده و میتواند یک گام برای گشودنِ معنی مصراع نخست این بیت دشوار بوستان نیز باشد، دربارهی آشفتگی فرهنگهای لغت در معنیها و ضبطهای مختلف واژهی «پُنجه» بحث شده است. همچنین برای دریافتِ مفهوم سعدی در مصراع نخست، به ترکیبِ «قلیهخوار: قلتبان» در فرهنگها که از نظر شارحان به دور مانده، اشاره شده است. در باب هفتمِ بوستان و در بخش «گفتار اندر پرورش زنان و ذکر فساد ایشان» بیتهایی آمده که در ضبط بیتی از آنها جای تردید است.
تصحیح,بوستان,پُنجه,پیچه
https://jba.shirazu.ac.ir/article_5346.html
https://jba.shirazu.ac.ir/article_5346_41a998a2f036922fd585bfaaa925af2e.pdf