2024-03-29T09:00:49Z
https://jba.shirazu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=1141
شعر پژوهی(بوستان ادب)
بوستان ادب
2008-8183
2008-8183
1400
13
4
تحلیل انتقادی گفتمان شیعی در شعر فارسی از رودکی تا غضائری
حسن
اکبری بیرق
رضا
نیکو
تحلیل انتقادی گفتمان شیعی در شعر فارسی از رودکی تا غضائری
حسن اکبری بیرق*
رضا نیکو**
چکیده
شعر فارسی دیرزمانی است که تجلیگاه گفتمان شیعی است. رخدادهای بزرگِ تاریخ تشیع چون غدیر، سقیفه و عاشورا هرکدام در مقام خود در اندیشه و بهدنبال آن در شعر شاعران بازتاب یافتهاند. حوادثی که بر سر جانشینی پیامبر اسلام روی داد، مسلمانان را با پدیدهی اختلاف درونی و انشعاب در امت اسلامی مواجه و آنان را با پرسشهایی پیرامون مسائل اساسی اولین تجمع سیاسیشان آشنا کرد. این مقاله با هدف بازنمایی تأثیر این گفتمان بر شعر فارسی از رودکی تا غضائری و با مطالعهی منابعِ اصلی و تجزیهوتحلیل دادهها انجام شده است. با بررسی اشعار پارسیگویانِ نامی از رودکی تا غضائری بهویژه بُندار رازی، فردوسی، کسایی و غضائری رازی براساس روش انتقادیِ نورمن فرکلاف، یعنی بررسی متن، عمل گفتمانی و عمل اجتماعی، روشن شد که گفتمانِ غالب در شعر این شاعران، حب اهلبیت و افضلیت علی است. رودکی، دقیقی، بندار، کسایی، فردوسی و غضائری با اشعار خود در مقام رخدادی ارتباطی نهتنها به بازتاب گوشهای از عمل اجتماعی روزگار خود پرداختهاند که نظمِ گفتمانی شیعی را نیز در شعر فارسی پیریزی کردهاند.
واژههای کلیدی: تحلیل گفتمان انتقادی، شعر فارسی از رودکی تا غضائری، گفتمان، گفتمان شیعی.
* دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سمنان h.akbaribairagh@gmail.com (نویسندهی مسئول)
** دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سمنان rnsemnan72@yahoo.com
تاریخ دریافت مقاله: 16/9/99 تاریخ پذیرش مقاله: 25/1/1400
واژههای کلیدی: تحلیل گفتمان انتقادی
شعر فارسی از رودکی تا غضائری
گفتمان
گفتمان شیعی
2022
01
21
1
26
https://jba.shirazu.ac.ir/article_6108_c2f4cbf97d2910942aec2e7dc3638ad6.pdf
شعر پژوهی(بوستان ادب)
بوستان ادب
2008-8183
2008-8183
1400
13
4
ملاحظاتی پیرامون انسجام ادبی شاهنامه
محمود
امیدسالار
ملاحظاتی پیرامون انسجام ادبی شاهنامه محمود امیدسالار* چکیدهیکی از مهمترین خصوصیات شاعران متبحر، به­ویژه سرایندگانی که با اشعار داستانی سروکار دارند، قدرت تصویرآفرینی آن­ها است و اگر این تصویرآفرینی درعینحال با انسجام همراه باشد؛ یعنی اجزای داستان به هم مربوط باشند و تلفیق قضایا در هم بهطرزی شایسته صورت گرفته باشد، بهطبع تأثیر بیان نیز بر خواننده بیشتر خواهد بود. در این گفتار منظور ما بررسی انسجام روایت در شاهنامهی فردوسی است. بهطبع در هر اثر ادبی دیگری که به وسعت شاهنامه باشد، امکان برخی ضدونقیض­گویی­های جزئی وجود دارد؛ زیرا دامنهی روایت بسیار گسترده است؛ اما در شاهنامه انسجام روایت هم در سطح صحنه­ها و هم در سطح کل داستان چشمگیر است. در این مقاله ابتدا انسجام روایت شاهنامه را در سطح صحنه­ها بررسی کردیم و دیدیم که فردوسی چگونه با دقت، وحدتِ تصاویر و اجزای داستان را در روایت واحد حفظ می­کند و سپس رابطهی داستان زال و رودابه را با منطق روایی شاهنامه موردبررسی قرار دادیم و دیدیم که انسجام کلی­تری نیز در سراسر این حماسهی سترگ، موجود و بهآسانی قابلتشخیص است.واژه­­های کلیدی: شاهنامه، انسجام روایت، منطق روایت، زال و رودابه. * استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کالیفرنیا mahmoud.omidsalar@gmail.comتاریخ دریافت مقاله: 20/11/99 تاریخ پذیرش مقاله: 22/2/1400
واژه های کلیدی: شاهنامه
انسجام روایت
منطق روایت
زال و رودابه
2022
01
21
27
52
https://jba.shirazu.ac.ir/article_6138_7ae17070559465c51a7f3f595ce8dfba.pdf
شعر پژوهی(بوستان ادب)
بوستان ادب
2008-8183
2008-8183
1400
13
4
معرفی مثنوی قضاوقدرِ میرزااحمد سند کاشانی (قرن12)
اعظم
بابائی
معرفی مثنوی قضاوقدرِ میرزااحمد سند کاشانی (قرن12) اعظم بابایی* چکیدهیکی از منظومه­های قضاوقدر دورهی صفویه، آتش­خانهی غیب است. این منظومه در فهرست­های نسخ خطی به نام بخارایی سَرهندی ثبت شده است؛ حال آنکه در این پژوهش ثابت شده که سرایندهی واقعی این مثنوی میرزااحمد سَنَد یکی از شاعران قرن دوازدهم است، نه بخارایی سرهندی. بعد از اثبات این مدعا و شرح حال احمد سند، منظومهی قضاوقدر او معرفی و ویژگی­های این منظومه بررسی شده است. بر اساس نتایج این پژوهش، منظومهی قضاوقدر میرزااحمد سند یکی از متن­های متفاوت در این حوزه است. این مثنوی ازنظر رعایت چارچوب کلی و شاخصه­های صوری و ویژگیهای زبانی در قالب منظومه­های قضاوقدر قرار می­گیرد؛ اما دارای ویژگی­های متفاوتی است. در این مثنوی مضمون جبرمحورِ مثنوی­های قضاوقدر تا حدی به چالش کشیده شده است. مهم­ترین شاخصه­های ادبی این مثنوی اطناب، کنایه و تضاد است. ویژگی­های روایی این متن مثل طرح، شخصیت، حادثه و حقیقت­مانندی نسبت به سایر مثنوی­ها پرداختی متفاوت دارد.واژههای کلیدی: منظومه­های قضاوقدر، منظومهی آتش­خانهی غیب، میرزااحمد سند، بخارایی سرهندی. * دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم azam.babayi@yahoo.comتاریخ دریافت مقاله: 5/9/99 تاریخ پذیرش مقاله: 6/3/1400
واژههای کلیدی: منظومههای قضاوقدر
منظومهی آتشخانهی غیب
میرزااحمد سند
بخارایی سرهندی
2022
01
21
53
74
https://jba.shirazu.ac.ir/article_6166_878ad760542ab2737257c158890800c5.pdf
شعر پژوهی(بوستان ادب)
بوستان ادب
2008-8183
2008-8183
1400
13
4
بتتراش نادرپور و سلب عاملیت از سوژه (تحلیل بتتراش نادرپور از نظرگاه فلسفه وجودی)
جعفر
فسایی
نجمه
دری
بتتراش نادرپور و سلب عاملیت از سوژه (تحلیل بتتراش نادرپور از نظرگاه فلسفه وجودی) جعفر فسایی*نجمه درّی** چکیدهاندیشههای وجودی در عصر جدید، ریشه در سنت فکری- فلسفی غرب دارد و نوعی اندیشیدن در باب انسان و وضعیت انضمامی او در هستی است. این فلسفه در درجهی نخست نوعی اعتراض به اندیشههای ماهیتگرای کلاسیک است که سهم انسان را در انتخاب سرنوشت خویش کمرنگ ساخته و با اشاعهی نوعی جبرگرایی به انجماد فکری و انفعال دامن زدهاند. در مقالهی حاضر پس از پرداختن به پیشینه و سابقهی فکری و محتوای شعر بتتراش از نادر نادرپور، بهعنوان یکی از نمونههای موفق ادبیات منظوم معاصر فارسی، نسبت آن با سنتهای ماهیتگرای کلاسیک بررسی شده است و سپس خوانشی تازه از این شعر ازمنظر فلسفه وجودی ارائه شده است. در هستهی مرکزی شعر بتتراش نادر نادرپور، نکتهای بسیار ظریف و مهم قرار دارد چنانچه اصالت نسبی انسان را بهعنوان یکی از بنیادیترین ارکان بنای اندیشه مدرن به شمار آوریم. شعر نادرپور ازینمنظر با چنین مفهومی کاملاً ناسازگار و بیگانه است و در تحلیل نهایی میتوان کارکرد اصلی این شعر را معطوف به بازتولید اندیشههای ماهیتگرای متعلق به سنتهای جبرگرای کلاسیک به شمار آورد که در سطحی از یک رویکرد انتولوژیک تا یک ابزار ایدئولوژیک برای سرکوب و سلب عاملیت از سوژه جریان یافته است. واژههای کلیدی: بتتراش، پیگمالیون، ذاتگرایی، عاملیت، نادر نادرپور، وجودگرایی. * دانشآموختهی دکتری زبان و ادبیات فارسی jfasaei@yahoo.com (نویسندهی مسئول)** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس N.dorri@modares.ac.irتاریخ دریافت مقاله: 8/7/99 تاریخ پذیرش مقاله: 7/2/1400
واژههای کلیدی: بتتراش
پیگمالیون
ذاتگرایی
عاملیت
نادر نادرپور
وجودگرایی
2022
01
21
221
238
https://jba.shirazu.ac.ir/article_6180_923610504faa3433decd42a55b5b6e54.pdf
شعر پژوهی(بوستان ادب)
بوستان ادب
2008-8183
2008-8183
1400
13
4
دربارهی چند مکان جغرافیایی در شاهنامه (باهله، کارستان، مانوی، وریغ، دوک)
حمیده
پروان
زهرا
ریاحی زمین
دربارهی چند مکان جغرافیایی در شاهنامه(باهله، کارستان، مانوی، وریغ، دوک) حمیده پروان*زهرا ریاحی زمین** چکیده بنابر گزارش شاهنامه، هنگامیکه خسروپرویز در نبرد با بهرام چوبین به روم گریخت، از مناطقی که در شاهنامه، باهله، کارستان و مانوی نامیده شدهاند، عبور کرد و به شهر وریغ فرود آمد. در این شهر با قیصر روم مکاتبه کرد و پس از دریافت لشکری از رومیان به آذربایجان بازگشت و در دشت دوک با بهرام روبهرو شد و او را شکست داد. چون جغرافیانگاران مسلمان اطلاع مبسوطی از مناطق تحتتصرف امپراطوری روم نداشتهاند، نام این مکانها در منابع جغرافیایی دوران اسلامی یا ضبط نشدهاند یا به نامهای دیگری ذکر شدهاند. در این جستار کوشش شده است تا با استناد به منابع معتبر، جایگاه مناطق مزبور و در مواردی نام دیگر آنها مشخص شود. روش تحقیق در انجام این پژوهش تحلیلی- توصیفی با استفاده از منابع کتابخانهای است. در این پژوهش مشخص شد که جایگاه قبیلهی باهله در فاصلهی شهر هیت تا رقه بوده و منظور از کارستان در شاهنامه شهر مرزی حران است. نامهای مانوی و وریغ برگرفته از واژهی (Mannuorrha Auyreth) است. جزء اول این نام (Mannu)، مانوی نام دژی در ادسا و (Aureth) اویریت، نام باستانی شهر (Irrite) است که امروزه (Irridu) نامیده میشود و میان کرکمیش (قرقمیساء) و حران واقع است و اوریغ و وریغ در شاهنامه تلفظی دیگر از آن است. با توجه به توصیف تئوفیلاکت و فردوسی از محل نبرد روشن شد که دشت دوک نیز در شاهنامه اسمی عام است و به مسیر صعبالعبور و پرتگاههای محل جنگ اشاره دارد.واژههای کلیدی: باهله، جغرافیای شاهنامه، دوک، کارستان، مانوی، وریغ. * دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز hparvan@yahoo.com** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز riahizamin@gmail.com (نویسندهی مسئول)تاریخ دریافت مقاله: 28/11/99 تاریخ پذیرش مقاله: 17/3/1400 ***نویسندگان مقاله بر خود فرض می­دانند مراتب سپاس و قدردانی خود را خدمت استاد فرهیخته زنده­ یاد جناب آقای دکتر اکبر نحوی که سهم زیادی در تنظیم این مقاله دارند، تقدیم کنند. حق بود ایشان اجازه فرموده بودند نامشان زینت­بخش این مقاله باشد. نیز مقاله را به محضر ایشان تقدیم می­دارند.
واژههای کلیدی: باهله
جغرافیای شاهنامه
دوک
کارستان
مانوی
وریغ
2022
01
21
75
98
https://jba.shirazu.ac.ir/article_6238_eaec7467ff888f0ae82a7c47696dd194.pdf
شعر پژوهی(بوستان ادب)
بوستان ادب
2008-8183
2008-8183
1400
13
4
رهیافتهایی به مفهوم و خاستگاه «طنین» در شعر و اندیشهی طاهره صفارزاده
منوچهر
جوکار
قدرت
قاسمی پور
بهمن
ساکی
منوچهر جوکار *قدرت قاسمیپور**بهمن ساکی*** چکیدهطاهره صفارزاده (۱۳15-۱۳۸۷)، شاعر، نظریهپرداز، مترجم و استاد دانشگاه از شاعران برجسته و پیشرو شعر مدرن فارسی در دهههای چهل و پنجاه خورشیدی به شمار میرود. او که­ دانشآموختهی زبان و ادبیات انگلیسی و نقد ادبی از دانشگاه شیراز و آیووای امریکا بود، رویکردی علمی به شعر و مسئلهی ادبیات داشت و معتقد به شعری متعهدانه و روشنگرانه بود که بر مخاطب تأثیر عمیقتری بگذارد. بر همین اساس صفارزاده نظریهای ادبی باعنوان «شعرِ طنین» را در شعر معاصر فارسی پیشنهاد کرد و کوشید بوطیقای شعر خود را بر آن استوار کند. او کلیت نظریهی خود را در عبارتِ «طنین حرکتی است که حرف من در ذهن خواننده میآغازد»، گنجانیده است. با گذشت حدود پنج دهه از طرح نظریهی طنین و نگارش مقالاتی دربارهی وجوه مختلف آثار ادبی صفارزاده، به مسئلهی چیستی و چگونگی شعرِ طنین و میزان توفیق و کاربست آن چنانکه باید، پرداخته نشده است. در این مقاله ضمن تعیین و تبیین واژگان اساسی و کلیدی نظریهی طنین، کوشیدهایم ازمنظر رهیافتهای مختلف به مفهوم، خاستگاه، چیستی و چگونگی کاربرد آن در شعر و اندیشهی صفارزاده دست یابیم. برابر یافتههای این پژوهش، مهمترین شگردهای صفارزاده برای ایجاد طنین در ذهن مخاطب و تأثیرگذاری بر او، شگردهای تداعی و تکرار به شیوههای گوناگون ادبی است. او هم فرم و هم محتوا را بستر ایجاد طنین در شعر میکند و هر دو را متقابلاً از یکدیگر متأثر میسازد. با همهی این کوششها، نظریهی شعری طنین با استقبال چندانی ازطرف شاعران روبهرو نشده است.واژههای کلیدی: شعر فارسی، صفارزاده، شعر طنین، تداعی، تکرار، ناقوس. * دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز m.joukar@scu.ac.ir(نویسندهی مسئول)** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز gh.ghasemi@scu.ac.ir*** دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز bahman_saki@yahoo.comتاریخ دریافت مقاله: 11/4/99 تاریخ پذیرش مقاله: 6/10/99
واژههای کلیدی: شعر فارسی
صفارزاده
شعر طنین
تداعی
تکرار
ناقوس
2022
01
21
99
126
https://jba.shirazu.ac.ir/article_5950_1217d8f605b2dcece14f3d8b322c0853.pdf
شعر پژوهی(بوستان ادب)
بوستان ادب
2008-8183
2008-8183
1400
13
4
داستانهای اپیزودیک در روایتهای حماسی ایرانی و پیوند آن با قصههای پریان (بررسی موردی: شاهنامه و بهمننامه)
فردین
حسین پناهی
داستانهای اپیزودیک در روایتهای حماسی ایرانی و پیوند آن با قصههای پریان (بررسی موردی: شاهنامه و بهمننامه) فردین حسینپناهی * چکیده وحدت و انسجام روایی و داستانی از ویژگیهایی است که از دیرباز بهعنوان یکی از مؤلفههای مهم در نگاه به روایتهای حماسی مطرح بوده است. حماسههای ایرانی بهویژه با توجه به متأخربودن زمان نگارش آنها در مقایسه با حماسههای هندی و یونانی، گاه ساختاری اپیزودیک دارند و درخلال سلسله داستانها، اپیزودهایی بدون ارتباط منسجم با داستانهای پیش و پسِ خود آمده است، چنانکه در ساختار کلان اثر حماسی نمیگنجند و بهلحاظ ساختاری، روایتهایی فرعی هستند که به زنجیرهی خطی روایت حماسی افزوده شدهاند. با توجه به بسامد این ویژگی در روایتهای حماسیِ ایرانی، شناخت الگوهای روایی و اسطورهایِ حاکم بر داستانهای اپیزودیک از ضروریات پژوهش در این حوزه است. برایناساس با بررسی دو اثر شاهنامه و بهمننامه یازده داستان اپیزودیک استخراج شده است؛ سپس با استخراج کمینههای رواییِ این داستانها، تببین ساختار روایی آنها، تحلیل ژرفساخت اسطورهای و بررسی چگونگی پیوند یافتن آنها با ساختار کلان اثر در جریان تکوین روایت حماسی، در پی تبیین الگوهای روایی و اسطورهایِ حاکم بر داستانهای اپیزودیک در روایتهای حماسی هستیم. نتایج تحقیق بیانگر تفاوتهای قابلتوجه خاستگاهها و ساختارهای روایی و اسطورهایِ این اپیزودها با ساختار کلان روایتهای حماسی و ارتباط آنها با قصههای پریان است.واژههای کلیدی: حماسه، وحدت، داستانهای اپیزودیک، اسطوره، قصههای پریان. * استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کردستان fardin.hp@uok.ac.irتاریخ دریافت مقاله: 6/11/99 تاریخ پذیرش مقاله: 26/2/1400
واژههای کلیدی: حماسه
وحدت
داستانهای اپیزودیک
اسطوره
قصههای پریان
2022
01
21
128
154
https://jba.shirazu.ac.ir/article_6292_34061e18d1e60c415303daa486877e04.pdf
شعر پژوهی(بوستان ادب)
بوستان ادب
2008-8183
2008-8183
1400
13
4
تحلیل «قصه ی سیمرغ» در منطق الطیر بر مبنای خوانش های پَسامدرن
محمد
خسروی شکیب
تحلیل «قصه­ی سیمرغ» در منطق­الطیر بر مبنای خوانش­های پَسامدرن محمد خسرویشکیب *نظریه ­های جدید و کاربست­ این تجربه ­های غیربومی می­تواند تازگی­ها و طراوت­های معنایی متون و همچنین استعداد و امکانات آنها را نشان دهد و ذهن و تلقی مخاطبان نوگرا و تنوعطلب و اغلب جوان را، نسبت به متون کلاسیک متحول کند. دراینراستا می­توان پستمدرنیسم را بهعنوان یکی از نظریه ­های ادبی جدید و نیز حرکت و تلاشی برای تزلزل نشانه­ ها و ازدسترفتن قطعیت معنا و مشکوکشدن به روایت­های کلان ادبی، فرهنگی و تاریخی تلقی کرد. داستان منطق ­الطیر بهعنوان یک متن کلاسیک و تمثیلی، همواره یکی از متون برجسته، نمادین و تأثیرگذار عرفانی- اسلامی در ادبیات فارسی بوده است که بیش از هر چیز بر تفکر وحدت وجودی پافشاری می کند. بررسی کل­ گرایانه­ ی قصه­ ی سیمرغ در منطق­ الطیر ازمنظر عدمقطعیت معنا، که مهمترین ویژگی پست­مدرنیسم است، ظرفیتی را فراهم می­کند تا خوانندگان امروزی را با استعدادهای معنایی این متن کلاسیک آشنا کند. سؤال این است که آیا می­توان با توجه به عدمقطعیت معنا خوانشی متفاوت از قصه­ی سیمرغ در منطق­ الطیر داشت؟ مفاهیم و گزاره ­هایی چون کثرت­گرایی، کنش جمعی، خودشناسی و کمال­گرایی جمع­ محور، مرگ خداوند، انتظار بیهوده بشری، بههمریختن طبقات اجتماعی، مرکزیت­ زدایی از قدرت و انتشار آن، تغییر ارزش­های بقا به ارزش­های ابراز وجود، ادغام افق­ها و سویهی غیاب کلام همگی از رهاوردهای خوانش پست­ مدرنیستی قصهی سیمرغ در کتاب منطق­ الطیر است.واژههای کلیدی: پست­مدرنیسم، منطق­الطیر، قصه­ی سیمرغ، عدمقطعیت معنا.
* دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان m.khosravishakib@gmail.comتاریخ دریافت مقاله: 17/1/99 تاریخ پذیرش مقاله: 25/1/1400
واژههای کلیدی: پستمدرنیسم
منطقالطیر
قصهی سیمرغ
عدمقطعیت معنا
2022
01
21
155
172
https://jba.shirazu.ac.ir/article_6099_24c7d86ea57f673d6cfe69e3af082ea7.pdf
شعر پژوهی(بوستان ادب)
بوستان ادب
2008-8183
2008-8183
1400
13
4
ضرورت تصحیح مجدد دیوان فغانی شیرازی
فاطمه
طوبایی
محمدحسین
حبیب آگهی
فاطمه طوبایی*
محمدحسین حبیبآگهی**
چکیده
فغانی شیرازی مشهور به «حافظ کوچک» شاعر نامآور قرن نهم و از غزلسرایان سرآمد این عصر محسوب میشود. دیوان اشعار او را لالماتهر دهلوی در شبه قاره و احمد سهیلی خوانساری در ایران تصحیح و چاپ کردهاند؛ اما پس از آن تصحیح، تاکنون بیش از بیست نسخهی دستنویس از دیوان بابافغانی پیدا شده که برخی از آنها ازنظر قدمت و صحت معتبرتر از نسخههای مورداستفادهی مصححان پیشین است. با وجود شناسایی این نسخهها از این دیوان تاکنون برای تصحیح مجدد غزلها یا ابیات این دیوان، گامی پیش نهاده نشده است. در این پژوهش کاستیهای موجود در متنهای تصحیحشده توسط لالماتهر دهلوی و سهیلی خوانساری بازشناسی شدهاند. مهمترین این کاستیها عبارتاند از: گزینشها و خوانشهای نادرست، موجودنبودن برخی غزلها و ابیات، اشکال در وزن و قافیه، اغلاط املایی و خطاهای چاپی. پژوهشگران در این مقاله کوشیدهاند ضمن نقد و بررسی روش تصحیح مصححان پیشین و ارائهی نمونههایی از اشکالهای موجود، لزوم تصحیح دوبارهی دیوان فغانی خوانساری را تبیین کنند.
واژههای کلیدی: تصحیح دیوان بابافغانی، سهیلی خوانساری، فغانی شیرازی، لالماتهر دهلوی.
* دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی (گرایش ادبیات عرفانی) دانشگاه شیراز (نویسندهی مسئول)
toobaieshima@yahoo.com
** دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی (گرایش ادبیات عرفانی) دانشگاه شیراز
mohammadhoseynhabibagahi@gmail.com
تاریخ دریافت مقاله: 4/8/99 تاریخ پذیرش مقاله: 18/11/99
*** این مقاله برگرفته از پایاننامهی کارشناسی ارشد نویسندگان، با عنوان تصحیح انتقادی دویست غزل از فغانی شیرازی است. از استاد ارجمند جناب آقای دکتر کاووس حسنلی که پایاننامهها با راهنمایی ایشان سامان یافت و خواستند این مقاله بدون نام ایشان منتشر شود، سپاسگزار هستیم.
واژههای کلیدی: تصحیح دیوان بابافغانی
سهیلی خوانساری
فغانی شیرازی
لالماتهر دهلوی
2022
01
21
173
194
https://jba.shirazu.ac.ir/article_6019_3b648c8b0e39e65fb2f597a74902d69c.pdf
شعر پژوهی(بوستان ادب)
بوستان ادب
2008-8183
2008-8183
1400
13
4
بررسی گونهها و معانی «را» در گرشاسبنامه
ذوالفقار
علّامی
انتصار
پرستگاری
ذوالفقار علامی*انتصار پرستگاری** چکیدههر اثر ادبی از ساختهای جزئیتری تشکیل شده است. ساختهای نحوی و صرفی هر اثری، بنیاد ساختهای بلاغی و محتوایی آن را شکل میدهد. «را» که امروزه بیشتر بهعنوان نقشنمای مفعولی شناخته میشود، در متنهای گذشتهی ادب فارسی، جایگاه حساستر و متنوعتری داشته است و کاربردهای گوناگون آن در فهم معنی و شناخت بلاغت متن ایفای نقش میکرده است. یکی از منظومههای حماسی که در نوع خود جایگاه برجستهای دارد و کاربردها و معانی را در آن درخور توجه و قابلتأمل است، گرشاسبنامهی اسدیتوسی است؛ ازاینرو مقالهی حاضر بدون واکاوی بلاغی، در پی شناخت و معرفی انواع کاربرد و معانی گوناگون «را» در این منظومه و ارائهی آمار دقیقی از انواع و نقش «را» در کاربردهای گوناگون، ازنظر دستوری و معنایی است. در این بررسیها ضمن تبیین نقش و اهمیت این نقشنما که چهرههای گوناگون معنایی و کاربردی دارد، به کاربردهای ویژهی آن نیز پرداخته شده است و با ذکر تعداد تقریباً دقیق این نقشنما در تمام گرشاسبنامه، بیشترین و کمترین نوع کاربرد «را» در این منظومه مشخص شده است. روش پژوهش مبتنی بر تحلیل دادههاییست که از متن این منظومه به دست آمده و نتیجهگیری آن نیز مبتنی بر تحلیل محتواهای ساختاری و معنایی آن دادهها است.واژههای کلیدی: اسدیتوسی، دستور زبان فارسی، گرشاسبنامه، نقشها و معناهای را. * استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه الزهرا zalami@alzahra.ac.ir (نویسندهی مسئول)** دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه الزهرا parastegarientesar@gmail.comتاریخ دریافت مقاله: 8/7/99 تاریخ پذیرش مقاله: 7/2/1400
واژههای کلیدی: اسدیتوسی
دستور زبان فارسی
گرشاسبنامه
نقشها و معناهای را
2022
01
21
195
220
https://jba.shirazu.ac.ir/article_6414_e6229ce6f655b69b849ec0f4e9a51c1c.pdf
شعر پژوهی(بوستان ادب)
بوستان ادب
2008-8183
2008-8183
1400
13
4
بازشناسی ستینامهها و ستیوارههای منظوم فارسی
محسن
محجوبی
محمد هادی
خالق زاده
­بازشناسی ستی ­نامه­ ها و ­ستی ­واره ­های منظوم فارسی محسن محجوبی*محمدهادی خالقزاده** چکیدهرسم ­ستی (= ساتی) از رسوم کهن و الحاقی هندوییسم است که سال­ها در هندوستان به­عنوان فریضهای دینی اجرا می­شد و امروزه با رشد فرهنگ و وضع قوانین جدید، ظاهراً متروک شده است. این رسم خشن و غیرانسانی، البته با معیارهای امروزی که زنِ تازه بیوه­شده را بهسمت خودسوزیِ اختیاری با جسد شوهرش سوق می­داد و در ازای آن به او بشارت زندگی دوباره با همان شوی (طبق نظریهی تناسخ) یا زندگی دوباره با هیئت مردانه را می­داد، بر سه محور اعتقاد به آتش، عشق به همسر و ایمان به زندگی دیگرباره استوار بود. پژوهشگران در این جستار کوشیدهاند تا ضمن بررسی سابقه و نحوهی اجرای این رسم، بازتاب آن را در منظومه­های عاشقانهی ادب فارسی که تاکنون بررسی نشده، مشخص نمایند و نشان دهند که بعضی از منظومه­هایی که پیش از این بهعنوان ستی­نامه معرفی شده­اند، ستی­نامه نیستند و تعدادی از منظومه­ها که مغفول مانده­اند، مطابق با ویژگی­ها و مختصات این رسم کهن هندویی، ستی­نامه­ هستند.واژههای کلیدی: هندوستان، هندوییسم، هندوزن، ستی، منظومه­های عاشقانه، ستی­نامه. * دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی ایران، یاسوج mohsenmahjoobi1359227@gmail.com ** استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی ایران، یاسوج asatirpars@yahoo.com (نویسندهی مسئول)تاریخ دریافت مقاله: 9/4/99 تاریخ پذیرش مقاله: 25/1/1400
واژههای کلیدی: هندوستان
هندوییسم
هندوزن
ستی
منظومههای عاشقانه
ستینامه
2022
01
21
239
266
https://jba.shirazu.ac.ir/article_6123_024e03c75becbad0f0830dc5415fb69e.pdf
شعر پژوهی(بوستان ادب)
بوستان ادب
2008-8183
2008-8183
1400
13
4
مقاله کوتاه: بازیچ یا شیشه بازیچ چیست؟
امیر
سلطان محمدی
سید منصور
سادات ابراهیمی
دیوان خاقانی مشحون از تصاویر، تعابیر و مفردات غریبی است که باعث دیریابی اشعار وی شده­ است. یکی از بسترهایی که خاقانی در آن مفردات دیریاب استعمال نموده­، فرهنگ عامهی جغرافیا و اقلیم زیستی خود بوده ­است. «شیشهی بازیچ» از نمونه واژه­هایی است که مربوط به منطقهی اران و جغرافیای زیستی خاقانی بوده­ که در برخی نسخ کاتبان و بهتبع آن مصححان برای مأنوس­سازی، این وجه غریب را به «شیشهی نارنج» و «شیشهی بازیچه» تحریف کرده­اند؛ یعنی ازیکطرف بهخاطر تسامح در نقطه­گذاری، آن را به «شیشهی نارنج» و ازطرفدیگر با افزودن هاء غیرملفوظ، به «شیشهی بازیچه» بدل کرده­اند که البته گویا مورد دوم شکل دیگری از تلفظ همان بازیچ است. وجه غریب «شیشهی بازیچ» یا «بازیچ» در برخی نسخ محفوظ مانده ­است. با دقت در موارد استعمال، نشانه­هایی ایضاحی از این پدیده نمایان­گر می­شود. این پدیده که بهخاطر غرابت استعمال از فرهنگ­ها نیز فوت گردیده­، آنگونه که از ابیات مستعمل در آن برمی­آید، حقه­ای شیشه­ای مربوط به مشعبدان و معرکه­گیران ­است که گاه آن را از گلاب و آب پر می­کرده و بر سر می­گذاشته و با آن حرکات نمایشی و محیرالعقول انجام می­داده­ و گاه نیز با شعبده از آن اشکالی و اشیای را بیرون می­آورده­اند. بهخاطر جنس شیشه­ای این پدیده، گاه به آسمان تشبیه شده که شیشه­سانبودن آن در اساطیر هم مذکور است و گاه دل و گاه شیشهی کافور به آن مانند شده ­است.
واژههای کلیدی: خاقانی
وجه غریب
شیشهی بازیچ
شیشهی نارنج
شیشه بازی
2022
01
21
267
288
https://jba.shirazu.ac.ir/article_6122_b824c71814605a1935156012306ce996.pdf
شعر پژوهی(بوستان ادب)
بوستان ادب
2008-8183
2008-8183
1400
13
4
مقاله کوتاه:گَرَت زین بد آید (درنگی بر معنای نیممصراع از شاهنامه)
خلیل
کهریزی
گَرَت زین بد آید(درنگی بر معنای نیممصراع از شاهنامه) خلیل کهریزی * چکیدهیکی از لغزشگاهها در گزارشِ متون کهن، تکیه بر اسلوبهای زبانی و ساختهای نحوی معاصر است. این کار به درکی نادرست و ناقص از این متون میانجامد و تحلیلها و برداشتهای ناپذیرفتنی را نیز در پی خواهد داشت. بیشک برای فهمِ درست متون کهن باید با زبان هر متن متناسب با دورهی خلقِ آن متن برخورد کرد و از افتادن در دامِ ساختهای نحوی زبانِ فارسی معاصر پرهیز کرد. یکی از نمونههای تحمیلِ اسلوبهای زبانِ فارسی معاصر در شرحها و گزارشها، به بخشِ نخستِ مصراعِ «گَرَت زین بد آید، گناه من است» برمیگردد که در دیباچهی شاهنامه آمده است. ما در این جستار کوشیدهایم، با توجّه به ویژگیهای زبانی شاهنامه و بررسی جزءبهجزء این نیممصراع، معنای نادرست را نقد و دربارهی معنای درست آن بحث کنیم. در پایان نیز برای تأکید بر درستیِ معنای عرضهشده، از بافتِ بخشهای پایانی شاهنامه که این نیممصراع در آن تکرار شده است، کمک گرفتهایم.واژههای کلیدی: شاهنامه، گزارش، شرح، گَرَت زین بد آید. * دانشآموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی کرمانشاه kh.kahrizi@gmail.comتاریخ دریافت مقاله: 7/9/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 10/11/1400
واژههای کلیدی: شاهنامه
گزارش
شرح
گَرَت زین بد آید
2022
01
21
289
298
https://jba.shirazu.ac.ir/article_6516_2da80a39cee4a91e52f617d342a92cdf.pdf