مقاله کوتاه: نردشیر یا نردِ شیر چیست؟

نوع مقاله : مقاله کوتاه

نویسنده

دانشگاه اصفهان

چکیده

شاهنامه متنی منحصر به فرد است که به خاطر کهنگی زبان و فضای سرایش و دایرة وسیع واژگانی به خصوص واژگان نادر و خاص گاه کاتبان و مصححان را به چالش کشیده و لغزشگاه آنان گردیده‌است. در یکی از ابیات شاهنامه در داستان هنرنمایی زال نزد منوچهر بیت زیر آمده‌است:
بینداخت و بگذاشت بر نرد شیر
هم اندر تگ اسپ یک چوبه تیر

البته این بیت در طبع‌های دیگر عموماً به جای وجه نردشیر یا نردِ شیر، وجه مانوس«نره شیر» را مضبوط داشته‌اند. سوای این بحث که وجه اصح کدام یک از وجوه مسطور در نسخه‌هاست، گزارش و شرح شاهنامه‌پژوهان از این وجوه و به تبع آن از این بیت نیز ناصواب نمودار گردیده‌است. تمام ناسخان و مصححانی که وجه نره شیر را برای متن و شرح خود اختیار کرده‌اند، از یک نکتة زبانی مهم مغفول مانده‌اند و آن اینکه «شیر» در معنای حیوان درنده با یاء مجهول قرائت می‌شده‌ و شعرای متقدم آن را با «تیر» که با یاء معلوم بوده‌است، قافیه نمی‌کردند. حتی کسانی که نرد شیر را اختیار کرده و شیر را در معنای بزرگ یا نشانه‌ای از شمایل شیر در میدان سوار پنداشته‌اند، نیز همین خطا را کرده‌اند، زیرا به هر روی واژة قافیه را شیر مفروض داشته‌اند. نردشیر همان شیردار یعنی درختی (دار) که شیر (صمغ و شیره) دارد که نمونه‌هایی چون شجر الملحب، لبنی و حلیب در ذیل آن می‌گنجد. این درخت در داستان سیاوش نیز آمده و به غلط به سبزنرد گشتگی یافته-است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Stuffed Tree?

نویسنده [English]

  • amir soltanmohamadi
unes
چکیده [English]

Shahnameh is a unique text that has been challenged by scholars in the field of Shahnameh due to the fact that the text and vocabulary of the text are old, as well as its rare words. In the part of Shahnameh, which is related to Zal's performance against Manuchehr, a bit has come in this sense. Zal threw a beam when the horse was running, and that shot struck the lion's tree and penetrated it. Of course, in some of Shahnameh's books, instead of the lactating tree, the lion's sword has come. Those who brought this term and the commentators of Ferdowsi's poetry who took milk in the sense of a wild animal have not been aware of one point. The point is that the ancient Persian poets of livestock did not rhymes in the meaning of the wildlife, because their pronunciation varies in the word "ya".Nardshir is here in the sense of lumbering trees that comes out of gum and sap. The similarity of the milk in the meaning of the jungle animal and drinking liquid milk caused this mistake in the versions. In the story of Siavash, the word Nordshir is distorted to the green tree.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Shahnameh
  • the correct form
  • Stuffed Tree
  • the wildlife
  • the green tree
ابن­بیطار، عبدالله­بن­احمد.(1412ق). الجامع لمفردات الادویه و الاغذیه. ج4، بیروت: دارالکتب العلمیه.
اثیراخسیکتی، اثیرالدین.(1389). دیوان. تصحیح و تحشیه از رکن­الدین همایون فرخ، تهران: اساطیر.
انصاری­شیرازی، علی­ابن­حسین.(بی­تا). اختیارات بدیعی. تصحیح و تحشیه محمدتقی میر، تهران: شرکت دارویی پخش رازی.
انوری، محمدبن­محمد.(1376). دیوان. به اهتمام محمدتقی مدرس­ر­ضوی، تهران: علمی_فرهنگی.
برگ­نیسی، کاظم.(1385). شرح و توضیح ابیات شاهنامه. ج1، تهران: فکرروز.
بنداری، فتح­بن­علی.(1932). الشاهنامه. تصحیح و توضیح عبدالوهاب عزام، قاهره: دارالکتب­المصریه.
بهفر، مهری.(1396). شرح شاهنامه. تهران: فرهنگ نشر نو.
جبلی، عبدالواسع.(1378). دیوان. به اهتمام، تصحیح و تعلیق ذبیح­الله صفا، تهران: امیرکبیر.
جرجانی،اسماعیل­بن­حسن.(1384). الاغراض الطبیه‌و االمباحث العلائیه. تهران: دانشگاه تهران.
جمال­الدین اصفهانی، محمدبن­عبدالرزاق.(1379). دیوان. تصحیح حسن وحیددستگردی، تهران: نگاه.
جیحونی، مصطفی.(1380). مقدمه­ی تحلیلی و نکته­های نویافته. اصفهان: شاهنامه­پژوهی.
خاقانی، افضل­الدین.(1388). دیوان. تصحیح ضیاء­الدین سجادی، تهران: زوّار.
خالقی­مطلق، جلال. (1389). یادداشت­های شاهنامه(بخش یکم). تهران: مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی.
دهخدا، علی­اکبر.(1336).  لغت­نامه. تهران: مجلس شورا.
رازی، زکریا.(1408). المنصوری فی­ طب. تحقیق حازم بکری صدیقی، کویت: المنظمه العربیه للتربیه و الثقافه و العلوم.
سپهر، محمدتقی.(1351). براهین­العجم. حواشی و تعلیقات جعفر شهیدی، تهران: دانشگاه تهران.
سلمان­ساوجی، سلمان­بن محمد.(1386). کلیات. مقدمه و تصحیح عباسعلی وفایی، تهران: سخن.
سنایی، مجدودبن­آدم. (1388). دیوان. تصحیح محمدتقی مدرس­رضوی، تهران: علمی.
شاد، (محمد پادشا).(1335). آنندراج. زیر نظر محمد دبیرسیاقی، تهران: خیام.
ظهیرفاریابی، (1381). دیوان. تصحیح، تحقیق و توضیح امیرحسین یزدگردی، به اهتمام اصغر دادبه، تهران: قطره.
عیدگاه­طرقبه­ای، وحید.(1393). «اهمیت تلفظ در تصحیح بیت­هایی از شاهنامه». گزارش میراث، سال 8، شماره­ی 1و 2، صص 45-54.
فردوسی، ابوالقاسم.(614ق). شاهنامه. دستنویس کتابخانه­ی ملی فلورانس، شماره­ی 1217.
ـــــــــــــــــــ.(1386). شاهنامه، دفتر اول. تصحیح جلال خالقی­مطلق، تهران: مرکز دایره­المعارف بزرگ ایران.
ـــــــــــــــــــ.(1388). شاهنامه. دفتر دوم. تصحیح جلال خالقی­مطلق، تهران: مرکز دایره­المعارف بزرگ ایران.
ـــــــــــــــــــ.(1389). شاهنامه. نسخه­ی سن­ژزف. به­کوشش ایرج افشار، محمود امیدسالار و نادر مطلبی، تهران: طلایه.
ـــــــــــــــــــ.(1394). شاهنامه. بخش یکم. تصحیح جلال خالقی­مطلق، تهران: سخن.
فرخی سیستانی، علی­بن­جولوغ.(1388). دیوان. به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران: زوار.

کزازی، میرجلال­الدین. (1384). نامه­ی باستان. تهران: سمت.

مختاری، عثمان.(1391). دیوان. به اهتمام جلال­الدین همایی، تهران: علمی.
مسعودسعدسلمان.(1390). دیوان. مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمد مهیار، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
منوچهری، احمدبن قوص.(1390). دیوان. با حواشی و تعلیقات محمد دبیرسیاقی، تهران: زوار.