مجله علمی پژوهشی شعرپژوهی (بوستان ادب) دانشگاه شیراز

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشیار گروهِ زبان و ادبیّاتِ فارسی، واحدِ دزفول، دانشگاهِ آزادِ اسلامی، دزفول، ایران

چکیده

گذشتگان آسمان را پدر و زمین را مادر می‌انگاشتند که در آثار بسیاری از شاعران و نویسندگان، از جمله ناصرخسرو می‌توانیم این باور را ببینیم؛ اما همین ناصرخسرو در بیت‌هایی آسمان را «مادرِ» مردمان و در جایی دیگر، «خواهرِ اهریمن» می‌خوانَد و بدین‌ترتیب، به مادینه بودنِ او اشاره می‌کند. به نظر می‌رسد چراییِ این موضوع را باید در باورهایِ کهنِ ایرانی (کیش مهر و مانویت) که اسماعیلیان و از جمله ناصرخسرو از آن متأثر بودند، پی بگیریم و برشماریم؛ به این معنا که: 1) ایرانیان در هنگام نیایشِ ایزد مهر، از آسمان هم یاد می‌کردند و از آن‌جا که نزد برخی این ایزد، مؤنث تلقی می‌شده، گویا آنان آسمان را نیز به دلیل همجواری با مهر، مادینه می‌انگاشتند؛ 2) ایرانیان گوهر آسمان را از سنگ می‌دانستند؛ گوهری که برای مهریان، زنی پنداشته شده که مهر از دل آن بیرون آمده و بدین‌ترتیب، جنبه‌ای مادرانه از او به تصویر کشیده شده که این باور سپس‌تر در متنی ادبی چون دیوان ناصرخسرو بازتاب یافته است؛ 3) در کلام ناصرخسرو آسمانِ مادینه، معادل «آز» به کار رفته است. در مانویت، آسمان از تن دیوانی شکل گرفته است که آز، مادرِ دروندِ آن‌ها است و مادینه پنداشته می‌شود؛ از همین‌روی، در متنی مانوی می‌خوانیم که آز از آسمان بر خشک و تر افتاده و رنج در هستی از آن برخاسته است. پس این‌که ناصرخسرو از سویی آسمان را مادر و در دیگرسو بدمهر می‌خواند، می‌تواند از این نگرش مانوی‌ها برخاسته باشد؛ چنان‌که وقتی او از فلک، در جایگاه خواهرِ اهریمن یاد می‌کند، به صورت ناآگاهانه، همین نگاه مانویان به آز را با خود داشته است؛ یعنی همان‌گونه که در متن‌های مانوی، آزِ مادینه به عنوان اصلِ مُجزای شریر در کنار اهریمن، (همچون خواهری در کنار برادر) قرار می‌گیرد، شاعر قبادیان نیز فلک را که همسان و در پیوند با آز است، خواهر اهریمن می‌خواند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

The Reasons for the Femininity of the Sky in Nāṣer(-e) Ḵosrow's Perspective

نویسنده [English]

  • Hamidreza Ardestanirostami

Associate Prof of Persian Language and Literature, Dezful Branch, Islamic Azad University, Dezful, Iran.

چکیده [English]

In older times, people considered the sky as the father and the earth as the mother, a belief reflected in the works of many poets and writers, including Nāṣer(-e) Ḵosrow. However, Nāṣer(-e) Ḵosrow, in some verses, refers to the sky as the "mother" of humans and, elsewhere, as the "sister of Ahriman," thereby indicating its feminine nature. The reason for this can be traced back to ancient Iranian beliefs (Mithraism and Manichaeism), which influenced the Ismailis, including Nāṣer(-e) Ḵosrow. The following points summarize this connection:
1. When worshiping the god Mithra, Iranians also mentioned the sky. Since Mithra was perceived as female by some, they likely considered the sky feminine due to its proximity to Mithra.
2. Iranians believed that the essence of the sky was made of stone; an essence from which Mithra emerged. For the followers of Mithraism, this essence was perceived as female, and thus, a maternal aspect was attributed to it. This belief was later reflected in literary texts such as the Divan of Nāṣer(-e) Ḵosrow.
3. In Nāṣer(-e) Ḵosrow's writings, the feminine sky is equated with Āz ("Avarice"). In Manichaeism, the sky is said to have been formed from the bodies of demons, whose evil mother is Āz, considered to be feminine. Thus, in a Manichaean text, we read that Āz fell from the sky onto the dry and wet, causing suffering in existence. Therefore, Nāṣer(-e) Ḵosrow's depiction of the sky as a mother on one hand and as evil-hearted on the other may stem from this Manichaean perspective. Just as when he refers to the sky (falak) as the sister of Ahriman, it harks back to the Manichaean view of Āz. That is to say, in the same way that in Manichaean texts, the feminine Āz is portrayed as a separate evil principle

کلیدواژه‌ها [English]

  • Nāṣer(-e) Ḵosrow
  • sky
  • Āz (Avarice)
  • femininity
  • Mithraism
  • Manichaeism
آیوازیان ـ ترزیان، ماریا؛ بخش‌مندی، آنوشیک ملکی. (1391). اشتراکات اساطیری و باورها در منابع ایرانی و ارمنی. تهران: پِژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
ابن‌الندیم، محمدبن‌اسحاق. (1381). َالْفهرست، تحقیقِ رضا تجدد، تهران: اساطیر.
اردستانی رستمی، حمیدرضا. (1399 الف). جستاری در مذهب اسماعیلی فردوسی (و بیست گفتار دیگر از شاهنامه‌شناسان درباره‌ی دین و مذهب فردوسی)، تهران: نگاه معاصر.
______________________. (1399 ب). زُروان در حماسه‌ی ملّی ایران. تهران: نگاه معاصر.
الیاده، میرچا. (1397). خدایِ ناپدیدشونده (زالموکسیس). ترجمه‌ی مانی صالحی علامه، تهران: نیلوفر.
اولانسی، دیوید. (1387). پژوهشی نو در منشأ میتراپرستی (کیهان‌شناسی و نجات و رستگاری در دنیای باستان). ترجمه و تحقیقِ مریم امینی، تهران: چشمه.
بری، مایکل. (1394). تفسیر مایکل بری بر هفت‌پیکر نظامی. ترجمه‌ی جلال علوی‌نیا، تهران: نی. 
بویس، مری. (1386). زردشتیان (باورها و آداب دینی آن‌ها). ترجمه‌ی عسکر بهرامی، تهران: ققنوس.
بیانکی، اوگو. (1385). «مهر و مسئله‌ی یکتاپرستیِ ایرانی». دینِ مهر در جهانِ باستان (مجموعه گزارش‌هایِ دومین کنگره‌ی بین‌المللیِ مهرشناسی). تهران: توس، صص 47-75.
تاریخِ هرودوت. (1389). ترجمه‌ی مرتضی ثاقب‌فر. تهران: اساطیر.
تقی‌زاده، سیدحسن. (1388). مقالات تقی‌زاده (مانی‌شناسی). تهران: توس.
ثعالبی، ابومنصور. (1376). ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب. برگردان رضا انزابی‌نژاد، مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد.
جامی، عبدالرحمن. (1355). سلامان و ابسال. بمبئی.
جَبلی، عبدالواسع. (1378). دیوان. به اهتمام و تصحیح و تعلیق ذبیح‌الله صفا، تهران: امیرکبیر.
حسن‌دوست، محمد. (1395). فرهنگ ریشه‌شناختی زبان فارسی. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. 
حلبی، علی‌اصغر. (1373). گزیده‌ی هفده قصیده از ناصرخسرو قبادیانی با مقدمه و توضیح. تهران: اساطیر.
دادبه، اصغر. (1382). «ناصرخسرو و حکایتِ ایران­گرایی»، نامه‌ی پارسی (ویژه­نامه‌ی بزرگداشتِ حکیم ناصرخسروِ قبادیانی). سالِ ۸، شماره‌ی ۲، صص 105-114.
دهقانی، محمد. (1398). ناصرخسرو (تاریخ و ادبیات ایران عصر غزنوی). تهران: نی.
رودکی، جعفر بن محمد. (1382). دیوان شعر (حاوی همه‌ی اشعار مستند بر پایه‌ی تازه‌ترین یافته‌ها با بیت‌نما و نمایه‌ی عام). پژوهش، تصحیح و شرحِ جعفر شعار، تهران: قطره.
ریاحی، محمدامین. (1382). سرچشمه‌های فردوسی‌شناسی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
زبورِ مانوی. (1388). ترجمه‌ی قبطی به انگلیسی: چارلز رابرت سیسل آلبری و هوگو ایبشر، ترجمه‌ی انگلیسی به فارسی: ابوالقاسم اسماعیل‌پور، تهران: اسطوره.
زنر. آر. سی. (1384). زُروان یا معمای زردشتیگری. ترجمه‌ی تیمور قادری، تهران: امیرکبیر.
ژیران، ف. (1387). اساطیر یونان. ترجمه‌ی ابوالقاسم اسماعیل‌پور، تهران: کارون.
سجادی، سید ضیاء‌الدین. (1382). حی بن یقظان و سلامان و ابسال. تهران: سروش.
سلیمی، مینا. (1395). مهرپرستی. ادیان و مذاهب در ایران باستان. به کوشش کتایون مزداپور و همکاران، تهران: سمت.
سنایی، ابوالمجد مجدود بن آدم. (1362). دیوان. با مقدمه و حواشی و فهرست به سعی و اهتمام مدرس رضوی، تهران: کتاب‌خانه‌ی سنایی.
________________________. (1377). حدیقه‌الحقیقه و شریعه‌الطریقه. تصحیح و تحشیه‌ی مدرس رضوی، تهران: دانشگاه تهران.
________________________. (1399). سیرالعباد الی المعاد. تصحیح و توضیح مریم‌السادات رنجبر. چاپ دوم. تهران: مولی.
سولیانو، یوآن پترو. (1373). کیشِ گنوسی از سده‌های میانه تا اکنون. آیین گنوسی و مانوی. ویراسته‌ی میرچا الیاده، ترجمه‌ی ابوالقاسم اسماعیل‌پور، تهران: فکر روز.
شعار، جعفر. (1401). گزیده‌ی اشعار ناصرخسرو. تهران: قطره.
شمیسا، سیروس. (1375). فرهنگ تلمیحات (اشارات اساطیری، داستانی، تاریخی و مذهبی در ادبیات فارسی)، تهران: مجید ـ فردوسی.
شوالیه، ژان؛ گربران، آلن. (1384). فرهنگ نمادها. ترجمه و تحقیق سودابه فضایلی، ج2، تهران: جیحون.
شورتهایم، المار. (1371). گسترشِ یک آیینِ ایرانی. ترجمه‌ی نادرقُلی درخشانی، با پیوست‌هایی از ابوالقاسم پرتو اعظم، رکن‌الدین همایون‌فرخ، اکرم امیرافشاری و منوچهر جمالی، کُلن: مهر.
صفا، ذبیح­الله. (1371). تاریخِ ادبیات در ایران. ج1، تهران: فردوس.
عطار، فریدالدین. (1363). اسرارنامه، پندنامه و غزلیات عرفانی. به ضمیمه‌ی فرهنگ لغات و اصطلاحات عرفانی با مقدمه‌ی مفصل تحقیقی و تاریخی در شرح احوال و آثار عطار به قلم محمد عباسی، تهران: کتابفروشی فخر رازی.
______________. (1384). منطق‌الطیر. با مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران: سخن.
غلام‌رضایی، محمد. (1389). سی قصیده‌ی ناصرخسرو. تهران: جامی.
فردوسی، ابوالقاسم. (1386). شاهنامه، ج2 و 3. تصحیح جلال خالقی‌مطلق. تهران: مرکزِ دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی.
قطران. (1402). دیوان. مقدمه، تصحیح و تعلیقاتِ محمود عابدی و مسعود جعفری جزی، با همکاری تهمینه عطایی و شهره معرفت، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
کزازی، میرجلال‌الدین. (1379). نامه‌ی باستان (ویرایش و گزارش شاهنامه‌ی فردوسی، ج1). تهران: سمت.
کمبل، جوزف. (1396). تو، آن هستی (دگردیسی در استعاره‌های دینی). ترجمه‌ی مینا غرویان، تهران: دوستان.
کومُن، فرانس. (1386). دینِ مهری. ترجمه‌ی احمد آجودانی، تهران: ثالث.
کسایی، ابوالحسن. (1389). کسایی مروزی: زندگی، اندیشه و شعر او. تألیف و تحقیق محمدامین ریاحی، تهران: علمی.
کیسپل، گیلز. (1373). آیین گنوسی از آغاز تا سده‌های میانه. آیین گنوسی و مانوی. ویراسته‌ی میرچا الیاده، ترجمه‌ی ابوالقاسم اسماعیل‌پور، تهران: فکرِ روز.
گاسکه، آمده. (1390). پژوهش در کیش و اسرارِ میترا. ترجمه‌ی جلال ستاری، تهران: میترا.
محقق، مهدی. (1374). تحلیل اشعار ناصرخسرو (به انضمام پنج پیوست). چاپ ششم. تهران: دانشگاه تهران.
___________. (1380). شرح سی قصیده‌ی ناصرخسرو قبادیانی. تهران: توس.
محمدی، محمدحسین؛ برزگر خالقی، محمدرضا. (1383). شرح دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی (همراه با مقدمه، تلفظ واژگان دشوار و درست‌خوانی ابیات)، ج1، تهران: زوار.
مسعودِ سعد. (1384). دیوان. با مقدمه‌ی رشید یاسمی و به اهتمام پرویز بابایی، تهران: نگاه.
مک‌داول، دیوید. (1385). «جایگاه کیهانی میترا در سکّه‌های کوشان‌های بزرگ». دین مهر در جهان باستان (مجموعه گزارش‌های دومین کنگره‌ی بین‌المللیِ مهرشناسی)، ترجمه‌ی مرتضی ثاقب‌فر، تهران: توس، صص 347-358.
ناصرخسرو قبادیانی، ابومعین. (1363). جامع‌الحکمتین. به تصحیح و مقدمه‌ی فارسی و فرانسوی هانری کربین و محمد معین، تهران: طهوری. 
______________________. (1378). دیوان اشعار. تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران.
______________________. (1384 الف). وجه دین. تهران: اساطیر.
______________________. (1384‌ب). خوان‌الاخوان. تصحیح و تحشیه‌ی علی‌اکبر قویم، تهران: اساطیر.
_____________________. (1385). زادالمسافرین. تصحیح و تحشیه‌ی محمد بذل‌الرحمن. چاپ دوم. تهران: اساطیر.
نظامی، الیاس بن یوسف. (1393). هفت‌پیکر. تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی. به کوشش سعید حمیدیان، تهران: قطره.
نیبِرگ، هنریک ساموئل. (1383). دین‌های ایران باستان، ترجمه‌ی سیف‌الدین نجم‌آبادی، کرمان: دانشگاه شهید باهنر کرمان.
نیولی، گراردو. (1373). آیینِ مانوی. آیین گنوسی و مانوی. ویراسته‌ی میرچا الیاده، ترجمه‌ی ابوالقاسم اسماعیل‌پور، تهران: فکرِ روز.
وارنِر، رکس. (1389). دانش‌نامه‌ی اساطیرِ جهان. برگردانِ ابوالقاسم اسماعیل‌پور، تهران: اسطوره.
وِرمازِرن، مارتین. (1387). آیینِ میترا. ترجمه‌ی بزرگ نادرزاد، به ویراستاریِ ابوالقاسم اسماعیل‌پور، تهران: چشمه.
ویدن­گرن، گئو. (1397). رویاروییِ فرهنگیِ ایرانیان و سامیان در روزگارِ پارتیان. ترجمه‌ی بهار مختاریان، تهران: آگاه.
هُرن، پاول؛ هوبشمان، هاینریش. (1394). فرهنگ ریشه‌شناسی فارسی. ترجمه همراه با گواه‌های فارسی و پهلوی از جلال خالقی‌مطلق، تهران: مهرافروز.
هوک، سیموئل هنری. (1381). اساطیرِ خاورمیانه. ترجمه‌ی علی‌اصغر بهرامی و فرنگیس مزداپور، تهران: روشنگران و مطالعات زنان.
هینلز، جان. (1386). شناخت اساطیر ایران. ترجمه‌ی ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران: چشمه.
Bartholomae, C. (1961). Altiranisches Wörterbuch, Berlin.
Boyce, M. (1975). A Reader in Manichaean Middle Persian and Parthian. )Acta Iranica vol 9). Leiden- Téhéran- Liège.
Durkin - Meisterernst, D. (2004). Dictionary of Manichaean Texts. Turnhout: Brepols.
Frye, R.N. (1978). “Mithra in Iranian Archaeology”. Etudes Mithriaques (Acta Iranica vol 17). Leiden- Téhéran ‌-Liège, pp 205-211.
Jackson, A. V. W.(1892). Avesta Grammer and Reader. stuttgurt.
Kent, R. G.(1953). Old Persian (Grammae, Texts, Lexicon). New Haven.
MacKenzie, D. N.(1971). A Conise Pahlavi Dictionary. London.
Morano, Enrico. (2000). “A Survey of the Extant Parthian Crucifixion Hymns”, Studia Manichaica. IV. Internationaler Kongress zum Manichäismus, In R. E. Emmerick W. Sundermann and P.zieme, eds. Berlin, pp 398- 429.
Sundermann, W. (1973). Mittelpersische und Parthische Kosmogonische und Parabeltexte der Manichäer. Berlin: Akademie-Verlag.
Wynne Tyson, E. (1972). Mithras the Fellow in the Cap. Arundel: Centaure.
Yohannan, Abraham. (1932). “Theodore Bar Khoni (c. 800 A. D) On Mānī's Teachings Concerning the Beginning of the World”. Researches in Manichaeism. With Notes by A.V. Jackson. Columbia University Press, pp 221-254.