تحلیل ساختار اسطوره‌‌ی «باد» در شاهنامه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 وزارت علوم،تحقیقات و فن آوری

2 وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری

3 آموزش و پرورش

چکیده

باد، این قدرت نیرومند و نامرئی طبیعت، که بخش بزرگی از اساطیر کهن ایرانی را به خود اختصاص داده است، با نام‌های «وای» یا «وایو»، «وات»، «واته» و...در گستره‌ی اساطیر ایران و برخی ملل دیگر، چهره‌های متفاوت و پیچیده و مرموزی دارد. در باورهای ایران باستان، ایزدی است که دو چهره‌ی کاملاً متضاد دارد؛ یکی وایِ خوب با صفات سازنده، مبارک، برکت دهنده و حامی آفرینش نیک و دیگر وایّ بد با صفات ویرانگر، شوم ، ترسناک، مرگ‌آور و حامی آفرینش خبیث. با توجه به ارتباط نزدیک اسطوره با حماسه از یکسو و تأثیرپذیری چشمگیر فردوسی از متون کهن و اساطیری ایران باستان از سوی دیگر، ردپای این ایزد را در برخی جنگ‌ها و حوادث شاهنامه به وضوح می‌بینیم. بعضی از شخصیّت‌های بزرگ ایرانی در شاهنامه نظیر رستم، سیاوش و بیش از همه کیخسرو که مظهر خوی و سرشت و آفرینش نیک هستند، در مواقع حساس و سرنوشت‌ساز زندگی، به ویژه در نبردها، مورد پشتیبانی این ایزد که تجسم مادی او به شکل باد است، قرار می‌گیرند و این موضوعی است که اگرچه فردوسی بطور مستقیم به آن اشاره ای نکرده‌است اما با توجه به شواهد و قرائن فراوان مبنی بر حضور پررنگ این عنصر در برخی داستان ها و یاری‌رساندن به قهرمانان ایرانی، می‌توان به بنیان‌های اسطوره‌ای آن پی‌برد. در این جستار برآنیم تا تجلی اسطوره‌ای باد را به عنوان ایزد جنگ و حامی شخصیت های اهورایی در بخش‌های اسطوره‌ای و حماسی شاهنامه نشان دهیم.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Mythic structure analysis "wind" in the Shahnameh

چکیده [English]

Wind, the powerful and invisible force of nature, to which a large part of ancient Iranian mythology is allocated, is known by such names as "Wāy" or "Wāyu", "Wāt", "Wātah", etc. and has various, complicated and mysterious faces in Iranian and some non-Iranian mythologies. According to the beliefs of ancient Persia, the wind is a god with two contrasting faces: good Wāy is the constructive spirit, blessed, blessing and supportive of the good and the virtuous; and bad Wāy is the destructive spirit, sinister, frightening, lethal and supportive of the bad and the vicious. The close association between myth and epic on the one hand, and the great influence of ancient texts and mythical tales upon Firdawsī on the other hand lead to the appearance of the god of wind in some wars and epic incidents in  Shāhnāmah. Some characters in Shāhnāmah, such as, Rustam, Kaykhusraw and Siyāvash, exemplars of good creation, good nature and good manners, are supported in momentous occasions in general and battles in particular, by Wāy, the physical incarnation of the god of wind. Although Firdawsī did not directly refer to it, the mythical roots of this god can be justified in terms of numerous clues and evidence that have been so far collected. This article highlights the mythical incarnations of wind as the god of war and the supporter of Ohrmazean characters in legendary and epic chapters of  Shāhnāmah.
Keywords:Myth, Wind, Shāhnāmah, Kaykhusraw, Wāy

کلیدواژه‌ها [English]

  • myth
  • wind
  • Shahnameh
  • Kykhosro
  • way
آموزگار، ژاله. (1374).تاریخ اساطیری ایران. تهران: سمت.
الیاده، میرچا. (1362).چشم­اندازهای اسطوره.تهران: توس.
اوستا. (1370). گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، 2 جلد، تهران: مروارید.
بهار، مهرداد. (1389). پژوهشی در اساطیر ایران. تهران: آگه.
بیرونی، ابوریحان. (1363). آثارالباقیه. ترجمه‌ی اکبر داناسرشت، تهران: امیرکبیر.
دادگی، فرنبغ. (1369). بندهشن. ترجمه‌ی مهرداد بهار، تهران: توس.
دوشن­گیمن، ژاک. (1385). دین ایران باستان. ترجمه‌ی رویا منجم، تهران: علم.
زمرّدی، حمیرا. (1388). نقد تطبیقی ادیان و اساطیر در شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی و منطق­الطیر عطار. تهران: زوّار.
فردوسی، ابوالقاسم. (1374). شاهنامه(بر اساس چاپ مسکو). به کوشش سعید حمیدیان، 4 مجلد (9 جلد)، تهران: داد.
کزازی، میرجلال­الدین. (1372). رویا، حماسه، اسطوره. تهران: مرکز.
ـــــــــــــــــــــ (1390). نامه­ی باستان. ج1 و 5، تهران: سمت.
مینوی خرد. (1354). ترجمه‌ی احمد تفضلی، تهران: بنیاد فرهنگ ایران، شماره201 .
هینلز، جان. (1371). شناخت اساطیر ایران. ترجمه‌ی ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران: چشمه.